متن روضه شب اول محرم،شهادت مسلم بن عقیل (آماده ی مرگ)
شنبه 3 آبان 1393 6:16 PM
تا ریختند تو خونه ی طوعه، (مقتل ا لحسین مرحوم ذهنی) مسلم رو به طوعه صدا زد: مادر ! شمشیر من را بدید، لباس رزم پوشید تا آماده شد، طوعه گفت: آقاجان ! فکر کنم خودتون را آماده ی مرگ کردید، راه چاره ای ندارید، فرمود بله راهی ندارم ... .
این صحنه آدم را یاد اون لحظه می اندازد که ابی عبدالله برای وداع آخر از خیمه بیرون آمد، لباس رزم پوشیدند، فرمود: زینب جان ! شمشیر من را بیاور، بی بی رو کرد به بردار، صدا زد: حسین جان ! کاَنَّ آماده ی مرگ شدی، داری می ری؟ فرمود: زینب جان ! راهی غیر این ندارم، امام حسین (علیه السّلام) از خیمه روانه شد، زن و بچه از خیمه بیرون آمدند، دور و بر بابا رو گرفتند، یکی می گه بابا ما را به دست کی می سپاری ... .
دید مرکب حرکت نمی کنه، دید سکینه پای اسب را بغل کرده، بابا با دختر مسلم چه کردی؟ من هم دارم یتیم می شم ... .
منبع:كتاب گلواژه های روضه
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش