تاکنون موسیقی متال و زیر شاخههای این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی نموده است. سبک متال به علت ظرفیت بالا و همخوانی و سنخیت بالایی که با سنتها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقال مفاهیم شیطانی و رضایت بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد.
موسيقى متال، داراى زيرمجموعههاى زيادى است كه برخى از آنان جزء مهمترين گروههاى شيطانپرست محسوب مىشوند؛ مانند هوى متال، بلك متال و... .
« Black Metal » از زمانى پديد آمد كه نئووايكينگهاى نروژ، در جستجوى راه و وسيلهاى براى نابود كردن مسيحيت در نروژ و بعد در تمام دنيا بودند و در اينراه، انسانهاى بسيارى را كشتند و كليساهاى زيادى را آتش زدند و بلک متال را بىنهايت نواختند تا شايد خداى تاريكىها باز گردد. موسيقىاى كه بيانگر دنياى تاريك، سرد و بىروح است و سبكى مملو از خشونت، مرگ و كشتار، به اين گروه اختصاص دارد.
« Death Metal » مرگ، يگانه حقيقتى است كه راه فرارى از آن نيست. درباره مفهوم مرگ، شيطانپرستان به دو دسته بسيار بزرگ تقسيم مىشوند:
دسته اول، كسانى هستند كه خودآگاهانه، مرگ و ماندن در جهنم را ترجيح مىدهند.
دسته دوم، كسانى هستند كه منكر مرگ هستند و بر اين گمانند كه پرستش شيطان، كفايت مىكند تا او آنان را از چنگال مرگ رهايى بخشد و عمرى جاودان، نصيب آنان گرداند.
از اين لحاظ، دسته اول خطرناكترند؛ زيرا آگاهانه به جنگى نامقدس در برابر خداوند روى مىآورند؛ جنگى كه مىدانند در آخر به شعلههاى آتش ختم مىشود.
از نقطه نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاينفك درون مایههای ترانههای شیطانی است؛ یعنی مضامینی که حول محورهای بیپروايی جنسی، القاء ترس در ذهن و جان دیگران و ضدیت با آموزههای وحیانی و الاهی میچرخد.
پارهای از گروههای موسیقی مشهور، با شيطانپرستی ارتباطی ناگسستنی دارند؛ به گونهای که بعضی از سران این گروهها به دلايلی، نظير جنون جنسی، تجاوز به عنف ، كتك كاری و افراط در مشروبخواری چند وقتی را پشت ميلههای زندان گذراندهاند.
مرلین منسون كه نام حقيقي او ، « Brian Hugh Warner » است يک موسيقیدان و رهبر گروه « Marilyn Manson » میباشد.
وی تاکنون در قالب اشعار شیطانی و خشن و ضد دین در رواج شیطانگرایی نقش موثری داشته است. مضامین ضد مسیح و پارهکردن انجیل در هنگام اجرای کنسرت و خطابش به جمعيت که با صدای سنگين و خشكيده فرياد میزد: « اين است خدای شما » در مورد وی مشهور است. اعتقاد به بیاعتقادی و اعتقاد به پوچی و دعوت به پوچگرایی پیام کلیپهای منسون است.
ترانههای گروه منووار ( که در زمان اصلاحات در ایران ترجمه، چاپ و منتشر شد ) چنان به مضامین خشن پرداخته که ترویج و نشر آلبومهای این گروه در بسیاری از کشورها ممنوع گردیده است. درونمایه اشعار این گروه، اباحیگری، هنجارشکنی، قانونگریزی، تعرض به سنتها، وهن مذهب و مقدسات است. سوغات این گروه ممنوعه كه به صراحت داعيه « شيطانپرستی » دارند؛ آثار مخرب روانی و آسیبهای متعدد اجتماعی برای جوانان بوده است.
بسياری از ايدههای صهيونيستهای مسيحی ( که اعتقاد به قدرتها و نیروهای شگرف شیطان، بخش مشترک این ایدهها با شیطانپرستان است ) در اشعار سران متال به روشنی به چشم میخورد و عقيده در مورد قدرت بینظير شيطان در آخرالزمان درآن موج میزند.
در صحيفه حزقيال نبی در مورد آخرالزمان و آرماگدون [۱] آمده است: « بارانهای سيل آسا و تگرگهای سخت آتش تکانهای سختی در زمين پديد خواهد آورد که کوهها سرنگون خواهند شد و زمين منهدم میشود ».
مکان وقوع اين جنگ در صحرای « مگيد » و در شمال اسرائيل و کرانه غربی رود اردن است که به پيشبينی صهيونيستهای مسيحی اين جنگ ميان نيروهای خير ( يهوديان ) و نيروهای شر ( مسلمانان ) رخ میدهد و به همه دنيا کشيده میشود. [۲]
شاعر مشهور متال، « اريک آدامز » در آلبوم سلاطين فلزی آورده است:
« زمين با آتش در آميخته میشود.
در جنگ آرماگدون ابتدا ترو مپتها به صدا در میآيند.
و سپس تگرگ، آتش و خون بر تخت سلطنت شيطان فرو میريزد.
موی او همانند جامهای که حقيقت را پنهان میکند سفيد است و چشمانش همانند آذرخش میدرخشد ». [۳]
در ترانههای « بلك سبث »، ایدههای آنتوان لاوی در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال خدا؛ به صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنان که انکار معاد و رستاخیز و سخره گرفتن جهان پس از مرگ ( که در نوشتههای لاوی به صورت برجستهای مورد تاکید قرار گرفته است ) در این شعر منعکس گردیده است:
« .... چه معبودی است اينكه میايستد و گريههای مردمش را گوش میدهد و كاری نمیكند؟
كدام دست به اعتراض بلند خواهد شد، در حالیكه مردن مردم را میبيند؟
اين چهگونه زندگی است؟ چه آيندهای در انتظارمان است؟
آه، آه، اين نتيجه اشتباهاتمان است ».
و
« ... دنيای فانی كمكم ما را نابود میكند؛
فكر نمیكنم هيچ خدايی اكنون بتواند رستگارمان سازد؛
رستاخيز همينجاست؛
فردايی وجود نخواهد داشت؛
ای عيسی! پرسشهای ما،
گويی هيچگاه شنيده نشدهاند.
... آيا به راستی بهشت و دوزخی وجود دارد؟
به من بگو كه آيا آن بالا خدايی وجود ندارد؟!... ». [۴]
یا در مجموعه « قوم محزون » چنین آمده است:
« ... ايستادهام اينجا و تمام ايمانم را از دست دادهام؛
زندگی دوباره ممكن است دروغ باشد!
اما زندگی كنونیام نيز ارزش درد كشيدن ندارد ... ». [۵]
عبارات بالا دقیقا مضمون بندهایی از کتاب انجیل شیطانی لاوی است که در قالب موزون ریخته شده است. این در حالی است كه مروجین و مترجمین ترانههای اين گروه در کشور، سعی میکنند محتوای اشعار اين گروه را « ضدجنگ » معرفی كند که بتوانند آن را با ارزشهای دینی و فرهنگ بومی سازگار نشان دهند.
« ديو ماستين » که در اعتراض به انجام حركات وحشيانه متاليكا بر روی سن در هنگام اجرای كنسرت از اعضای گروه جدا شد و گروه « مگادث » را شكل داد؛ در مصاحبهای با اظهار تنفر شديد از متاليكا میگويد :
« ... من در كثافت غوطه میخوردم. وقتی جيمز هتفيلد سر خفاش زنده را با دندان جدا میكرد و خونش را میمكيد ، میخواستم همانجا روی سن بالا بياورم .... »
در جای دیگر آمده است: « .... متولد میشود از دوزخ
قدرت برتر شيطان
تا ويران كنند محراب كليسا را
و كشتار كند آنان را كه مسيحی متولد میشوند
كليساها ويران میشوند
صليبها میشكنند
او میخندد در ميان كفر
گويی كه در سرزمين مرگ است
... و آخرين نبرد آغاز میشود
ضدمسيح و اهريمن
فرشتگان و خدا میجنگند
ضدمسيح! ... ». [۶] [۷]
پینوشت:
[۱]. به « کوه مجیدو » ( Magiddo ) اطلاق میشود که در ۹۰ کیلومتری اورشلیم و ۳۱ کیلومتری جنوب غربی شهر کنونی حیفا واقع است. در اعتقادات مسیحی به پایان جهان آرماگدون گفته میشود که با کشتهشدن ضد مسیح و پیامبر دروغین و با به زنجیر کشیده شدن شیطان خاتمه مییابد و در اسلام رد میشود.
[۲]. ديويد هاوری، مسيحيت، ترجمه عبدالرحيم اردستانی، مرکز مطالعات اديان قم، ص ۳۸ - ۵۵
[۳]. سلاطين فلزی، منووار، اريک آدامز، انتشارات دژ، ص ۱۱۳
[۴]. شب را ورق بزن ص ۲۶۶ ـ ۲۶۸
[۵]. قوم محزون، نشر مس ص ۹۸
[۶]. همان، ص ۱۸ و ۲۰
[۷]. کاوشی در معنویتهای نوظهور، ص ۲۷۴ - ۲۷۹