پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
دوشنبه 31 شهریور 1393 6:42 PM
خون شقايق
نفس صبح معطر نه تو دارى و نه من
به گل و آينه باور نه تو دارى و نه من
در فضا هلهله شد چلچلهها كوچيدند
بال در بال كبوتر نه تو دارى و نه من
پشت اين پنجرهها ، حنجرهها زخمى شد
سينهاى زمزمهپرور نه تو دارى و نه من
« قدس » ، زير قدم فاجعه لرزيد و هنوز
شور اين حادثه بر سر نه تو دارى و نه من
باغ سرسبز شد از خون شقايق ، اما
شرمى از سرو و صنوبر نه تو دارى و نه من
گرچه همسايهى گلزار شهيدان شدهايم
نكهت لالهى پرپر نه تو دارى و نه من
نكند هرولهى باد ، پريشان ما را
ريشهى نخل تناور نه تو دارى و نه من
یا صاحب الزمان علیه السلام