
انس ابن مالک می گوید:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر در خانه نشسته بود و علی بن ابی طالب علیه السلام نیز در حضورش بود که پیرمردی از راه رسید و به رسول خدا سلام کرد و رفت.
پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود:« آیا او را شناختی؟»
علی علیه السلام گفت:« نه. »
پیامبر فرمود:« ابلیس بود. »
علی علیه السلام گفت: «ای رسول خدا، اگر می دانستم ابلیس است با شمشیر ضربتی به او می زدم و امت تو را از شر او رها میکردم.»
ناگهان ابلیس برگشت و به علی علیه السلام گفت:
«ای ابوالحسن، با این کار به من ستم میکردی! مگر گفتار خداوند متعال را نشنیدی که به من میفرماید:
«و شارکهم فی الاموال و الاولاد » - سوره بنی اسرائیل، آیه 64- (و در اموال و اولاد با آنها (پیروان شیطان) شریک شو.)
به خدا سوگند من در بسته شدن نطفهی هیچ یک از کسانی که تو را دوست میدارند، دخالتی نداشته و ندارم.»
منبع:
بحارالانوار، ج 39، ص 166، ح5