0

شادی در روایات و سیره پیشوایان دین

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

شادی در روایات و سیره پیشوایان دین
چهارشنبه 12 شهریور 1393  8:45 AM

نگاهی گذرا و سیری کوتاه در مجموع گفتار و رفتار پیشوایان معصوم(ع)، بیانگر این حقیقت است که چندین نگاه متفاوت درباره این صفات به چشم می­خورد. دیدگاههایی که برای ناآشنایان با شیوه نگرش و زوایای نگاه معصومان به پدیده­ها، مایه شگفتی گردیده، گاه گمان نادرستیِ برخی سخنان را نموده و گاهی شیفته فهم بنیان نگرشها و نگاههای اندیشمندانه آنان می­شوند.

اینک این دیدگاهها را بررسی می­کنیم، سپس به تحلیل مجموعه نظرات و سخنان می­پردازیم:

1. نکوهش شادی، خنده و شوخی

قسمت نخست سخنان معصومان، سراسر نکوهش و سرزنش این صفات و صاحبان آنان است، به گونه­ای که این ویژگیها را از وجود خردمندان و اندیشمندان دور دانسته، خنده و شوخی را نشانه جاهلان و کم­خردان (کلینی، 1362ش، ج2، ص664) شمرده­اند و بدتر از آن، هلاک کننده انسان (مجلسی، 1403ق، ج76، ص61) و ویرانگر قلب (همان، ج76، ص125) ـ به عنوان رهبر احساسات و عشق انسانی ـ معرفی کرده­اند.

گستره این باور به گونه­ای است که خنده در صحنه­هایی حکم فقهی خاصی یافته است. رسول خدا(ص) و امام صادق(ع) نکوهش بیشتری نسبت به آن در بین قبور و قبرستان کرده­اند و انجام آن را در عباداتی چون نماز، موجب کاستی قداست و ارزش این عبادت و حتی باطل کننده نماز شمرده­اند. آثاری این چنین درباره خنده، زمینه­ساز سفارشهایی چند درباره این صفت گردیده است. از این رو همواره به کمی آن توصیه کرده­اند، تا از جلوه­های زشت اجتماعی یعنی ناراحتی همنشینان و اندوه اندیشمندانِ مجلس دوری شود، شخصیّت انسان در تمامی عرصه­ها حفظ گردد، و در عرصه­های معنوی، سفارش به ادای کفاره پس از خنده شده است، تا پیامدهای ناشایست روحی آن برطرف و یا کاسته گردد. از این رو توصیه کرده­اند که بعد از خنده بگوییم: «پروردگارا مرا کم­خرد و بی­تدبیر مگردان» (ابن­بابویه، ج3، ص377).

از آن سو سفارشهای فراوانی نسبت به جایگزینی «تبسّم» به جای خنده شده است، تا آثار زیان­بار و منفی خنده به برکات پسندیده و ارزشمند تبدیل شود.

بهترین خنده، تبسّم معرفی شده است، تا به کمترین میزان قناعت شده، تمامی لحظه­های زندگی دستخوش لذتهای زودگذر و ناپایدار نشود، رسول خدا(ص) سفیر راستین خداوند و الگوی تمام عیار انسانها در امروز و هر روز، شخصیّتی عرشی معرفی شده که خنده او همیشه تبسّم بوده و افزون بر آن از چهره­ای باز و گشوده بهره داشته، «کثیر التبسّم» بوده است (مجلسی، 1403ق، ج76، ص341).

به هنگام ارزیابی آلودگی به گناه، تبسّم برای استهزاء مؤمن، گناه صغیره معرفی ولی خنده گناه کبیره دانسته شده است و در نگاه فقیهان، تبسّم، قطع کننده نماز و مایه بی­ارزشی این عبادت بزرگ نخواهد شد (همان، ج76، ص129).

مزاح یا شوخی، موضوع دیگری است که در آینه آسمانی معارف از زوایای مختلفی بدان نگریسته شده است. نگاه نخست، نگاهی ناپسند و مذموم است، به طوری که با صراحت تمام رسول اکرم(ص) امیرمؤمنان علی(ع) را خطاب قرار داده، فرموده است: «علی جان! هیچ­گاه شوخی مکن؛ زیرا آبرو ـ و ارزش و عظمت تو ـ زایل می­شود» (همان، ج77، ص48) و در گفتار دیگری فرمود: «هیچ بنده­ای، ایمانی صریح ـ شفاف و روشن ـ به دست نمی­آورد، مگر آنکه مزاح و شوخی و دروغ را رها کند (همان، ج77، ص456).

امام علی(ع) نیز درباره شوخی فرموده است: «مزاح زمینه­ساز کینه­توزی است؛ هیچ­کس شوخی نکرد مگر آنکه شوخی، او را از عقل و خرد می­اندازد؛ کسی که شوخی کند به وسیله آن خوار و زبون خواهد شد؛ آفت شخصیّت و هیبت آدمی مزاح است. برای هر چیزی بذری است و بذر دشمنی مزاح و شوخی است» (همان، ج77، ص142).

در عبارات دیگر معصومان(ع) شوخی موجب از بین رفتن نور ایمان، کم­رنگ شدن مروت و مردانگی، نوعی ناسزا و فحش کوچک، محو سازنده مهابت مردان، ایجاد کننده جرئت در دیگران برای رویارویی با انسان و نشان بی­محبّتی شمرده شده است (همان، ج77، ص47).

سرور و شادی، موضوع دیگری است که پیشوایان و معصومان(ع) در نگاه اوّل سلسله سخنان قابل تأملی درباره آن بیان کرده­اند؛ امیرالمؤمنین(ع) تمامی شادیها را ناپایدار و ناقص معرفی کرده و دنیا را سرایی به دور از شادمانی واقعی می­شمرد؛ جهانی که ظاهر آن آراسته و همراه با خوشبختی و خرسندی است، اما باطن و درون آن غرور و فریب نهفته است (آمدی، 1380ش، ج4، ص528).

در سخنی درس­آموز برای معرفت اندوزان و خردورزان شادیهای امروز و سرور دنیوی را دامهای پنهان ـ از سوی شیطان و هواهای نفسانی دانسته که خودبینی، کبر و غرور به همراه دارد ـ و یکایک ابزار و وسایل آغشته به این اندیشه شیطانی را پرتگاه هلاکت­بار و شیون ساز در روز واپسین معرفی می­کند (همان، ج4، ص132).

2. ستایش بسیار و تشویق فراوان

سلسله سخنان دیگری از پیشوایان معصوم(ع) وجود دارد که افزون بر ستایش این صفات، نوعی تشویق اصحاب و پیروان، در آن به چشم می­خورد همانند سخنان رسول خدا(ص) که فرمود:

«مؤمن، شوخ و زنده­دل است و منافق، سخت و غضبناک» (مجلسی، 1403ق، ج77، ص154).

«همانا من شوخی می­کنم و اهل مزاح هستم، اما حرف باطل و بیهوده نمی­گویم» (همان، ج16، ص298).

و یا در سیره آن حضرت است:

روزی به گونه­ای خندیدند که دندانهای ایشان نمایان شد و روز دیگر که یک نفر اعرابی ـ بیابان­گرد ـ خدمت پیامبر آمد، هدیه­ای تقدیم کرد، اما هنگام رفتن رو به آن حضرت کرد و گفت: پول هدیه مرا بده!

رسول خدا خندید و از آن روز هرگاه اندوهگین می­شدند، می­فرمودند: کجاست آن اعرابی؟ ای کاش الآن نزد ما بود و ما را می­خندانید (همان، ج16، ص159).

افزون بر سیره و سخنان این چنین، گاه رسول الله(ص) با اصحاب و اطرافیان مزاح کرده تا نشست و برخاستها و گفتگوها از حالت یکنواختی خارج شده، علاوه بر راحتی اصحاب در برابر پیامبر هنگام ارائه پرسش و دریافت پاسخ، نوعی سرور و شادی در قلوب آنان وارد شده و صمیمیّت و مهربانی بیشتری احساس شود. از این رو چون پیرزنی خدمت آن حضرت آمده، عرض کرد: یا رسول الله! دعا کنید من وارد بهشت شوم. پیامبر(ص) فرمود: پیرزنان وارد بهشت نمی­شوند! او به شدّت اندوهگین شد، امّا حضرت رو به وی کرده فرمود: تو در آن روز عجوز و فرتوت و پیر نخواهی بود، بلکه با اراده الهی بار دیگر جوان و به صورت دوشیزه خواهی شد (همان، ج16، ص458).

امام صادق(ع) رو به یونس شیبانی، از اصحاب خود کرده، فرمود: شوخی شما اصحاب با یکدیگر چقدر است؟ او گفت: اندک. امام فرمود: «این­گونه نباشید. به درستی که مزّاح بودن و شوخ طبعی از حسن خلق است. همانا بدین وسیله شادی و سرور در قلب برادر خود داخل می­کنید. همان­گونه که رسول خدا(ص) اهل شوخی و مزاح بود، تا سرور و شادی در قلب اصحاب وارد کند» (نهج البلاغه، خطبه 84).

علاوه بر گفتار و رفتار شیرین و دلنشین این اسوه­های آسمانی، سخنان ارزشمندی در این مرحله از معصومان(ع) به چشم می­خورد که چون با دیدگاههای نخست مقایسه شود، شگفتی و تعجب آدمی را دوچندان می­کند. به طور مثال «خرسند سازی صالحان» یا «ادخال سرور در قلوب مؤمنان»، محبوب­ترین اعمال نزد خداوند دانسته شده است! (کلینی، 1362ش، ج2، ص191).

در صحیفه­ای دیگر از مجموعه سخنان معصومان(ع) مزاح و شوخی دین­باوران و خداجویان «عبادت» و خنده آنان «تسبیح الهی» بیان گردیده و برای کسی که مسلمانی را شادمان سازد، پاداشی چشمگیر عنوان شده است (همان، ج2، ص159).

گستره نگاه عرشی پیشوایان پاک سرشت، آن­گاه پدیدار می­شود که از نوع نگرش آنان نسبت به پوششهای ظاهری زندگی و گزینش رنگ آنها ـ به خاطر سرورآفرینی و ایجاد شادی در روح و روان آدمی ـ آگاهی یابیم. آنجا که در گفتاری گران­سنگ، گوهری از معرفت امام نمایان می­شود که فرمود: «کسی که نعلین زرد بپوشد در سرور و شادمانی خواهد بود تا کهنه و فرسوده شود» (همان، ج2، ص466).

در سخنی دیگر معیار شادی برتر و تمام عیار انسانهای هدفمند، پویا و خداجو، این­گونه توصیف گردیده است: «چهره آنان نوعی گشایش، انبساط و روشنی داشته و قلبشان لبریز از شادی و شور و شعف باشد» (همان، ج2، ص147).

در عبارتی گویا و شیوا از چندین امام والا مقام، همگان به شتاب در سرور و شادمانی دنیا و عقبی دعوت شده­اند: «عَجِّلوا الی سرورِ الدُّنیا وَ العُقبی»، همان­گونه که تفسیر رضایت الهی در وجود انسان، به سرور و شادمانی قلب شده است و پیشوای معصوم(ع) چون سخن از روز عید به میان آورده، می­فرماید: «همانا این روز، روز عید، فرح و شادمانی است» (مجلسی، 1403ق، ج16، ص458).

در دعایی از خداوند تقاضای «برکت و سرور» برای آل محمّد شده است: «پروردگارا! پدیدار ساز برکت و شادمانی را برای آل محمّد(ص)» (همان، ج16، ص26).

نگرشی این چنین روشنگر نسبت به شادی و شادمانی و ابعاد گوناگون آن، موجب گردیده که اصحاب و یاران امامان(ع) نیز خود را اهل سرور دانسته، بفرمایند: «ما خاندان غبطه، سرور و شادی و نعمت هستیم» (همان، ج16، ص32).

این صفت ستایش شده در کلام معصومان(ع) درباره فرشته پیام­آور وحی، جبرئیل نیز بیان شده است که در پاره­ای از زمانها رسول الهی از سوی خداوند با شادی و شور و شادمانی، سخن خداوند را ابلاغ می­کرده است.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها