0

غزل شماره ۱۸۶: گر می فروش حاجت رندان روا کند

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۱۸۶: گر می فروش حاجت رندان روا کند
چهارشنبه 6 خرداد 1394  7:09 PM

 ١ -اگر پير مى فروش،نياز رندان را برآورده كند(يعنى به آنان شراب بدهد!)خداوند گناه‌مى‌گساران را مى‌بخشد و از آنان دفع بلا مى‌كند.
 ٢ -اى ساقى به همگان جام مساوى بده تا در اين ميان،درويش از روى رشك و حسد فتنه و آشوب برپا نكند.[جام عدل،يعنى پيمانه‌اى كه محتواى آن در هر نوبت يكسان و برابر است.]
 ٣ -اگر پويندگان وادى عشق،در حفظ امانت به عهد خود وفا كنند،به يقين مژده‌ى رهايى و آسودگى از غم و محنت خواهد رسيد.[درباره‌ى اين امانت بنگريد به شرح غزل 184،بيت سوم.]
4-اى دانشمند،رنج و آسايشى كه در زندگى پيش مى‌آيد،همه از جانب خداست؛آن‌ها را به‌ ديگران نسبت مده.
 ۵ -آفرينش،كارگاهى است كه عقل و دانش به آن راه ندارند؛بنابراين عقل و خرد ناتوان انسان‌ چرا كنجكاوى و فضولى مى‌كند؟
 ۶ -اى مطرب،آهنگى بنواز(تا شاد باشيم)زيرا كه هيچ كس بى‌اجل نمى‌ميرد،و كسى كه اين‌ ترانه را نسرايد،خطا كرده است.[اين ترانه،همان اعتقاد به فرا رسيدن اجل است.يعنى كسى كه به‌اين اصل معتقد نباشد كه كسى بى‌اجل نمى‌ميرد و در نتيجه شادى نكند،راه خطايى رفته است!]
 ٧ -ما را-كه درد عشق و بلاى خمار كشت-يا ديدار دوست يا شراب صاف،معالجه مى‌كند.
[علاج درد ما يا شراب صافى يا ديدار دوست است.]
 ٨ -عمر در سر شراب رفت و حافظ در آتش عشق سوخت!مسيحا نفسى كجاست كه ما را دوباره‌ زنده كند؟[عيسى دم،يعنى آن كه مانند عيسى با نفس خود مردگان را زنده كند.]
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها