پاسخ به:قرار شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
پنج شنبه 26 تیر 1393 9:36 PM
روزى مردى يهودى كه چند دينار از پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) طلب داشت ، تقاضاى پرداخت طلب خود را كرد. آن حضرت فرمود:
فعلاً ندارم . مرد يهودى گفت : از شما جدا نمى شوم تا بپردازيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من هم در اينجا با تو مى نشينم .
آن قـدر نـشست كه حضرت نماز ظهر، عصر، مغرب ، عشا و نماز صبح روز بعد را همان جا خواند. اصـحـاب خـواسـتـنـد يـهـودى را بـيـازارنـد، ولى حضرت آنها را از چنين كارى بازداشت . عرض كـردنـد: يـك يهودى شما را بازداشت كند؟! حضرت فرمود: خداوند مرا مبعوث نكرده تا به مردم ستم كنم ! پيامبر، يهودى و تعدادى از مسلمانان تا نيمروز در آن مكان نشستند. در اين هنگام يـهـودى گفت : گواهى مى دهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست و تو فرستاده خدا هستى . سپس عرض كرد: به خدا سوگند از اين كارى كه نسبت به شما روا داشتم ، قصد جسارت نداشتم ، بـلكـه خـواسـتـم بـدانـم اوصاف شما با آنچه در تورات به ما وعده داده اند، تطبيق مى كند يا خـيـر؟ چـون در آنـجا خوانده ام كه پيغمبر خاتم در مكّه متولّد مى شود و به يثرب هجرت مى كند، درشـتخو و بداخلاق نيست ، با صداى بلند سخن نمى گويد، ناسزاگو و بدزبان نيست . اينك همه ثروتم را در اختيارتان مى گذارم تا در راه خدا به مصرف برسانيد. جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) شهید مطهری