0

شرح دیوان حافظ + فهرست اشعار

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

فهرست اشعار دیوان حافظ (حرف د)
دوشنبه 30 تیر 1393  2:30 PM

حرف د (غزلیات شماره ۱۰۰ تا ۲۴۴)

 غزل شماره ۱۰۰: دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد

غزل شماره ۱۰۱: شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد

غزل شماره ۱۰۲: دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد

غزل شماره ۱۰۳: روز وصل دوستداران یاد باد

غزل شماره ۱۰۴: جمالت آفتاب هر نظر باد

غزل شماره ۱۰۵: صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد

غزل شماره ۱۰۶: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

غزل شماره ۱۰۷: حسن تو همیشه در فزون باد

غزل شماره ۱۰۸: خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد

غزل شماره ۱۰۹: دیر است که دلدار پیامی نفرستاد

غزل شماره ۱۱۰: پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد

غزل شماره ۱۱۱: عکس روی تو چو در آینه جام افتاد

غزل شماره ۱۱۲: آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

غزل شماره ۱۱۳: بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

غزل شماره ۱۱۴: همای اوج سعادت به دام ما افتد

غزل شماره ۱۱۵: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

غزل شماره ۱۱۶: کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد

غزل شماره ۱۱۷: دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد

غزل شماره ۱۱۸: آن کس که به دست جام دارد

غزل شماره ۱۱۹: دلی که غیب نمای است و جام جم دارد

غزل شماره ۱۲۰: بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد

غزل شماره ۱۲۱: هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد

غزل شماره ۱۲۲: هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

غزل شماره ۱۲۳: مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

غزل شماره ۱۲۴: آن که از سنبل او غالیه تابی دارد

غزل شماره ۱۲۵: شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

غزل شماره ۱۲۶: جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

غزل شماره ۱۲۷: روشنی طلعت تو ماه ندارد

غزل شماره ۱۲۸: نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

غزل شماره ۱۲۹: اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد

غزل شماره ۱۳۰: سحر بلبل حکایت با صبا کرد

غزل شماره ۱۳۱: بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد

 غزل شماره ۱۳۳: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد

غزل شماره ۱۳۴: بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

غزل شماره ۱۳۵: چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

غزل شماره ۱۳۶: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

غزل شماره ۱۳۷: دل از من برد و روی از من نهان کرد

غزل شماره ۱۳۸: یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد

غزل شماره ۱۳۹: رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

غزل شماره ۱۴۰: دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد

غزل شماره ۱۴۱: دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

 غزل شماره ۱۴۲: دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد

غزل شماره ۱۴۳: سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

غزل شماره ۱۴۴: به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد

غزل شماره ۱۴۵: چه مستیست ندانم که رو به ما آورد

غزل شماره ۱۴۶: صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد

غزل شماره ۱۴۷: نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد

غزل شماره ۱۴۸: یارم چو قدح به دست گیرد

غزل شماره ۱۴۹: دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد

غزل شماره ۱۵۰: ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

غزل شماره ۱۵۱: دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد

غزل شماره ۱۵۲: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

غزل شماره ۱۵۳: سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

غزل شماره ۱۵۴: راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

غزل شماره ۱۵۵: اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد

غزل شماره ۱۵۶: به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد

غزل شماره ۱۵۷: هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

غزل شماره ۱۵۸: من و انکار شراب این چه حکایت باشد

غزل شماره ۱۵۹: نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد

غزل شماره ۱۶۰: خوش است خلوت اگر یار یار من باشد

غزل شماره ۱۶۱: کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

غزل شماره ۱۶۲: خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد

غزل شماره ۱۶۳: گل بی رخ یار خوش نباشد

غزل شماره ۱۶۴: نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

غزل شماره ۱۶۵: مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

غزل شماره ۱۶۶: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

غزل شماره ۱۶۷: ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

غزل شماره ۱۶۸: گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

غزل شماره ۱۶۹: یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

غزل شماره ۱۷۰: زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد

غزل شماره ۱۷۱: دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد

غزل شماره ۱۷۲: عشق تو نهال حیرت آمد

غزل شماره ۱۷۳: در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

غزل شماره ۱۷۴: مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد

غزل شماره ۱۷۵: صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

غزل شماره ۱۷۶: سحرم دولت بیدار به بالین آمد

غزل شماره ۱۷۷: نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

غزل شماره ۱۷۸: هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

غزل شماره ۱۷۹: رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

غزل شماره ۱۸۰: ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند

غزل شماره ۱۸۱: بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند

غزل شماره ۱۸۲: حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

غزل شماره ۱۸۳: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

غزل شماره ۱۸۴: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

غزل شماره ۱۸۵: نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

غزل شماره ۱۸۶: گر می فروش حاجت رندان روا کند

غزل شماره ۱۸۷: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

غزل شماره ۱۸۸: مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند

غزل شماره ۱۸۹: طایر دولت اگر باز گذاری بکند

غزل شماره ۱۹۰: کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

غزل شماره ۱۹۱: آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند

غزل شماره ۱۹۲: سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند

غزل شماره ۱۹۳: در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند

غزل شماره ۱۹۴: سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

غزل شماره ۱۹۵: غلام نرگس مست تو تاجدارانند

غزل شماره ۱۹۶: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

غزل شماره ۱۹۷: شاهدان گر دلبری زین سان کنند

غزل شماره ۱۹۸: گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند

غزل شماره ۱۹۹: واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

غزل شماره ۲۰۰: دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند

غزل شماره ۲۰۱: شراب بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند

غزل شماره ۲۰۲: بود آیا که در میکده‌ها بگشایند

غزل شماره ۲۰۳: سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود

غزل شماره ۲۰۴: یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود

غزل شماره ۲۰۵: تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

غزل شماره ۲۰۶: پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود

غزل شماره ۲۰۷: یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود

غزل شماره ۲۰۸: خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود

غزل شماره ۲۰۹: قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود

غزل شماره ۲۱۰: دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

غزل شماره ۲۱۱: دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

غزل شماره ۲۱۲: یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود

غزل شماره ۲۱۳: گوهر مخزن اسرار همان است که بود

غزل شماره ۲۱۴: دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

غزل شماره ۲۱۵: به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود

غزل شماره ۲۱۶: آن یار کز او خانه ما جای پری بود

غزل شماره ۲۱۷: مسلمانان مرا وقتی دلی بود

غزل شماره ۲۱۸: در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود

غزل شماره ۲۱۹: کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود

غزل شماره ۲۲۰: از دیده خون دل همه بر روی ما رود

غزل شماره ۲۲۱: چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود

غزل شماره ۲۲۲: از سر کوی تو هر کو به ملالت برود

غزل شماره ۲۲۳: هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

غزل شماره ۲۲۴: خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

غزل شماره ۲۲۵: ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود

غزل شماره ۲۲۶: ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

غزل شماره ۲۲۷: گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود

غزل شماره ۲۲۸: گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود

غزل شماره ۲۲۹: بخت از دهان دوست نشانم نمی‌دهد

غزل شماره ۲۳۰: اگر به باده مشکین دلم کشد شاید

غزل شماره ۲۳۱: گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

غزل شماره ۲۳۲: بر سر آنم که گر ز دست برآید

غزل شماره ۲۳۳: دست از طلب ندارم تا کام من برآید

غزل شماره ۲۳۴: چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید

غزل شماره ۲۳۵: زهی خجسته زمانی که یار بازآید

غزل شماره ۲۳۶: اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید

غزل شماره ۲۳۷: نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید

غزل شماره ۲۳۸: جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید

غزل شماره ۲۳۹: رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

غزل شماره ۲۴۰: ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

غزل شماره ۲۴۱: معاشران ز حریف شبانه یاد آرید

غزل شماره ۲۴۲: بیا که رایت منصور پادشاه رسید

غزل شماره ۲۴۳: بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید

غزل شماره ۲۴۴: معاشران گره از زلف یار باز کنید

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
farshon farnaz_s
دسترسی سریع به انجمن ها