0

قرار شب هشتم ماه مبارک رمضان

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:قرار شب هشتم ماه مبارک رمضان
یک شنبه 15 تیر 1393  7:02 PM

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
آیه: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
ترجمه: و هنگامي که بندگان من، از تو درباره ي من سؤال کنند، (بگو:) من نزديکم؛ دعاي دعا کننده را، به هنگامي که مرا مي‏خواند، پاسخ مي‏گويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند).
تفسیر: و هنگامي که بندگان من از تو درباره‏ي من سؤال کنند (بگو) من نزديکم! دعاي دعاکننده را به هنگامي که مرا مي‏خواند پاسخ مي‏گويم، پس آنها بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند).
شأن نزول:
کسي از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله پرسيد: آيا خداي ما نزديک است تا آهسته با او مناجات کنيم؟ يا دور است تا با صداي بلند او را بخوانيم؟ آيه‏ي فوق نازل شد و (به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزديک است).
تفسير:
سلاحي به نام دعا و نيايش
از آنجا که يکي از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسأله‏ي دعا و نيايش است به دنبال ذکر بخش مهمي از احکام اسلام در آيات گذشته آيه‏ي مورد بحث از آن سخن مي‏گويد، و با اينکه يک برنامه عمومي براي همه کساني که مي‏خواهند با خدا مناجات کنند در بر دارد قرار گرفتن آن در ميان آيات مربوط به روزه مفهوم تازه‏اي به آن مي‏بخشد، چرا که روح هر عبادتي قرب به خدا و راز و نياز با اوست.
اين آيه روي سخن را به پيامبر کرده، مي‏گويد: «هنگامي که بندگانم از تو درباره‏ي من سؤال کنند بگو من نزديکم» (و اذا سألک عبادي عني فاني قريب).
نزديکتر از آنچه تصور کنيد، نزديکتر از شما به خودتان، و نزديکتر از شريان گردنهايتان چنانکه در جاي ديگر مي‏خوانيم: و نحن اقرب اليه من حبل الوريد (سوره‏ي ق آيه‏ي 16).
سپس اضافه مي‏کند: «من دعاي دعاکننده را به هنگامي که مرا مي‏خواند اجابت مي‏کنم» (اجيب دعوة الداع اذا دعان).
«بنابراين بايد بندگان من دعوت مرا بپذيرند» (فليستجيبوا لي).
«و به من ايمان آورند» (و ليؤمنوا بي).
«باشد که راه خود را پيدا کنند و به مقصد برسند» (لعلهم يرشدون).
جالب اينکه در اين آيه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از اين راه نهايت پيوستگي و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!.
«عبداللَّه بن سنان» مي‏گويد از امام صادق عليه‏السلام شنيدم که فرمود:
«زياد دعا کنيد زيرا دعا کليد بخشش خداوند و وسيله‏ي رسيدن به هر حاجت
است، نعمتها و رحمتهائي نزد پروردگار است که جز با دعا نمي‏توان به آن رسيد! و بدان هر در را که بکوبي عاقبت گشوده خواهد شد»!.
آري او به ما نزديک است، چگونه ممکن است از ما دور باشد در حالي که ميان ما و قلب ما جاي او است! (واعلموا ان اللَّه يحول بين المرء و قلبه) (سوره‏ي انفال آيه‏ي 24).
نکته‏ها:
1- فلسفه دعا و نيايش
آنها که حقيقت و روح دعا و اثرات تربيتي و رواني آن را نشناخته‏اند ايرادهاي گوناگوني به مسأله‏ي دعا دارند:
گاه مي‏گويند: دعا عامل تخدير است، چرا که مردم را بجاي فعاليت و کوشش و استفاده از وسائل پيشرفت و پيروزي، به سراغ دعا مي‏فرستد، و به آنها تعليم مي‏دهد که بجاي همه اين تلاشها دعا کنند!
و گاه مي‏گويند: اصولا آيا دعا کردن فضولي در کار خدا نيست؟! خدا هرچه را مصلحت بداند انجام مي‏دهد، او به ما محبت دارد، مصالح ما را بهتر از خود ما مي‏داند، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چيزي بخواهيم؟!
و زماني مي‏گويند: از همه اينها گذشته آيا دعا منافات با مقام رضا و تسليم در برابر اراده‏ي خداوند ندارد؟
آنها که چنين ايرادهائي را مطرح مي‏کنند از آثار رواني، اجتماعي و تربيتي و معنوي دعا و نيايش غافلند؟ زيرا انسان براي تقويت اراده و برطرف کردن ناراحتيها به تکيه‏گاهي احتياج دارد، دعا چراغ اميد را در انسان روشن مي‏سازد.
مردمي که دعا و نيايش را فراموش کنند، با عکس‏العملهاي نامطلوب رواني و اجتماعي مواجه خواهند شد.
و به تعبير يکي از روانشناسان معروف:
«فقدان نيايش در ميان ملتي برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعي که احتياج به نيايش را در خود کشته است معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود.
البته نبايد اين مطلب را فراموش کرد که تنها صبح نيايش کردن و بقيه روز همچون يک وحشي به سر بردن بيهوده است، بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد».
آنان که براي دعا اثر تخديري قائلند معني دعا را نفهميده‏اند، زيرا معني دعا اين نيست که از وسائل و علل طبيعي دست بکشيم و بجاي آن دست به دعا برداريم، بلکه مقصود اين است بعد از آنکه نهايت کوشش خود را در استفاده از همه وسائل موجود به کار بستيم، آنجا که دست ما کوتاه شد و به بن‏بست رسيديم به سراغ دعا برويم، و با توجه و تکيه بر خداوند روح اميد و حرکت را در خود زنده کنيم، و از کمکهاي بي‏دريغ آن مبدأ بزرگ مدد گيريم.
بنابراين دعا مخصوص به نارسائيها و بن‏بستها است، نه عاملي به جاي عوامل طبيعي.
«نيايش در همين حال که آرامش را پديد آورده است، در فعاليتهاي مغزي انسان يکنوع شکفتگي و انبساط باطني و گاهي روح قهرماني و دلاوري را تحريک مي‏کند، نيايش خصائل خويش را با علامات بسيار مشخص و منحصر به فرد نشان مي‏دهد، صفاي نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادي دروني، چهره پر از يقين، استعداد هدايت، و نيز استقبال از حوادث، اينها است که از وجود يک گنجينه‏ي پنهان در عمق روح ما حکايت مي‏کند، و تحت اين قدرت حتي مردم عقب‏مانده
و کم‏استعداد نيز مي‏توانند نيروي عقلي و اخلاقي خويش را بهتر به کار بندند، و از آن بيشتر بهره گيرند، اما متأسفانه در دنياي ما کساني که نيايش را در چهره حقيقيش بشناسند بسيار کمند».
از آنچه گفتيم پاسخ اين ايراد که مي‏گويند دعا برخلاف «رضا و تسليم» است نيز روشن شد، زيرا دعا همانطور که در بالا شرح داده شد يکنوع کسب قابليت براي تحصيل سهم زيادتر از فيض بي‏پايان پروردگار است.
به عبارت ديگر انسان به وسيله‏ي دعا توجه و شايستگي بيشتري براي درک فيض خداوند پيدا مي‏کند، بديهي است کوشش براي تکامل و کسب شايستگي بيشتر عين تسليم در برابر قوانين آفرينش است، نه چيزي برخلاف آن.
از همه گذشته «دعا» يکنوع عبادت و خضوع و بندگي است، و انسان به وسيله دعا توجه تازه‏اي به ذات خداوند پيدا مي‏کند، و همانطور که همه‏ي عبادات اثر تربيتي دارد دعا هم داراي چنين اثري خواهد بود.
و اينکه مي‏گويند: «دعا فضولي در کار خدا است! و خدا هرچه مصلحت باشد انجام مي‏دهد» توجه ندارد که مواهب الهي برحسب استعدادها و لياقتها تقسيم مي‏شود، هر قدر استعداد و شايستگي بيشتر باشد سهم بيشتري از آن مواهب نصيب انسان مي‏گردد.
لذا مي‏بينيم امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: ان عنداللَّه عز و جل منزلة لا تنال الا بمسألة: «در نزد خداوند مقاماتي است که بدون دعا کسي به آن نمي‏رسد»!.
دانشمندي مي‏گويد: «وقتي که ما نيايش مي‏کنيم خود را به قوه‏ي پايان‏ناپذيري که تمام کائنات را به هم پيوسته است متصل و مربوط مي‏سازيم».
و نيز مي‏گويد: «امروز جديدترين علم يعني روانپزشکي همان چيزهائي را تعليم مي‏دهد که پيامبران تعليم مي‏دادند، چرا؟ به علت اينکه پزشکان رواني دريافته‏اند که دعا و نماز و داشتن يک ايمان محکم به دين، نگراني و تشويش و هيجان و ترس را که موجب نيم بيشتري از ناراحتيهاي ما است برطرف مي‏سازد».
2- مفهوم واقعي دعا
پس از آنکه دانستيم که دعا در مورد نارسائيهاي قدرت ما است، نه در مورد توانائي و قدرت، و به عبارت ديگر دعاي مستجاب دعائي است که به مضمون «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء» (سوره‏ي نمل آيه 62) به هنگام اضطرار و عقيم ماندن تمام تلاشها و کوششها انجام گيرد، روشن مي‏شود که مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملي است که از دائره‏ي قدرت انسان بيرون باشد آن هم از کسي که قدرتش بي‏پايان و هر امري براي او آسان است.
ولي اين درخواست نبايد تنها از زبان انسان صادر شود، بلکه از تمام وجود او برخيزد، و زبان در اين قسمت نماينده و ترجمان تمام ذرات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد.
قلب و روح از طريق دعا پيوند نزديک با خدا پيدا کند، و همانند قطره‏اي که به اقيانوس بي‏پايان به پيوند اتصال معنوي با آن مبدء بزرگ قدرت مي‏يابد اثرات اين ارتباط و پيوند روحاني را به زودي مورد بررسي قرار خواهيم داد.
البته بايد توجه داشت که يک نوع ديگر دعا داريم که حتي در موارد قدرت و توانائي نيز انجام مي‏گيرد، و آن دعائي است که نشان‏دهنده عدم استقلال قدرتهاي ما در برابر قدرت پروردگار است، و به عبارت ديگر مفهوم آن توجه به اين حقيقت است که اسباب و عوامل طبيعي هرچه دارند از ناحيه‏ي او دارند،

و به فرمان او هستند، اگر به دنبال دارو مي‏رويم و شفا از آن مي‏طلبيم به خاطر آن است که او آن اثر را به دارو بخشيده (اين نوع ديگري از دعا است که در احاديث اسلامي نيز به آن اشاره شده است).
کوتاه سخن اينکه دعا يکنوع خود آگاهي و بيداري دل و انديشه، و پيوند باطني با مبدء همه نيکيها و خوبيها است، لذا در سخنان حضرت علي عليه‏السلام مي‏خوانيم «لا يقبل اللَّه عز و جل دعاء قلب لاه»: «خداوند دعاي غافل‏دلان را مستجاب نمي‏کند».
و در حديث ديگر از امام صادق عليه‏السلام به همين مضمون مي‏خوانيم «ان اللَّه عز و جل لا يستجيب دعاء بظهر قلب ساه».
3- شرائط اجابت دعاء
توجه به کيفيت اين شرائط نيز روشنگر حقايق تازه‏اي در زمينه مسأله‏ي بظاهر بغرنج دعاء است، و اثر سازنده‏ي آن را آشکار مي‏سازد در روايات اسلامي شرائطي بر استجابت دعا مي‏خوانيم از جمله:
1- براي اجابت دعا بايد قبل از هر چيز در پاکي قلب و روح کوشيد، و از گناه توبه کرد، و خودسازي نمود، و از زندگي رهبران الهي الهام گرفت.
از امام صادق عليه‏السلام نقل شده که فرمود: اياکم ان يسئل احدکم ربه شيئاً من حوائج الدنيا والاخرة حتي يبدء بالثناء علي اللَّه والمدحة له والصلاة علي النبي و آله، ثم الاعتراف بالذنب، ثم المسألة: «مبادا هيچ يک از شما از خدا تقاضائي کند مگر اينکه نخست حمد و ثناي او را بجا آورد و درود بر پيامبر و آل او بفرستد بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه) کند سپس دعا نمايد.
2- در پاکي زندگي از اموال غصب و ظلم و ستم بکوشد، و تغذيه او از حرام نباشد از پيامبر اسلام صلي اللَّه عليه و آله و سلم نقل شده: من احب ان يستجاب دعائه فليطب مطعمه و مکسبه: «کسي که دوست دارد دعايش مستجاب گردد بايد غذا و کسب خود را پاک کند».
3- از مبارزه‏ي با فساد و دعوت بسوي حق خودداري نکند، زيرا آنها که امر به معروف و نهي از منکر را ترک مي‏گويند دعاي مستجابي ندارند، چنانکه از پيامبر اسلام صلي اللَّه عليه و آله نقل شده: لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر، او ليسلطنّ اللَّه شرارکم علي خيارکم و يدعوا خيارکم فلا يستجاب لهم: « بايد امر به معروف و نهي از منکر کنيد والا خداوند بدان را بر نيکان شما مسلط مي‏کند و هرچه دعا کنند مستجاب نخواهد شد»!.
در حقيقت ترک اين وظيفه بزرگ «نظارت ملي» نابسامانيهائي در اجتماع به وجود مي‏آورد که نتيجه آن خالي ماندن صحنه‏ي اجتماع براي بدکاران است، و دعا براي برطرف شدن نتايج آن بي‏اثر است زيرا اين وضع نتيجه قطعي اعمال خود انسان مي‏باشد.
4- عمل به پيمانهاي الهي- ايمان و عمل صالح و امانت و درستکاري يکي ديگر از شرائط استجابت دعا است. زيرا آن کس که به عهد خويش در برابر پروردگارش وفا نکند نبايد انتظار داشته باشد که مشمول وعده‏ي اجابت دعا از ناحيه‏ي پروردگار باشد.
کسي نزد امير مؤمنان علي عليه‏السلام از عدم استجابت دعايش شکايت کرد و گفت با اينکه خداوند فرموده دعا کنيد من اجابت مي‏کنم، چرا ما دعا مي‏کنيم و به اجابت نمي‏رسد؟!
اما در پاسخ فرمود: ان قلوبکم خان بثمان خصال:
اولها: انکم عرفتم اللَّه فلم تؤدوا حقه کما اوجب عليکم، فما اغنت عنکم معرفتکم شيئاً.
والثانية: انکم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته و امتم شريعته فاين ثمرة ايمانکم؟
والثالثة: انکم قرأتم کتابه المنزل عليکم فلم تعملوا به، و قلتم سمعنا و اطعنا ثم خالفتم!
والرابعه: انکم قلتم تخافون من النار، و انتم في کل وقت تقدمون اليها بمعاصيکم، فاين خوفکم؟
والخامسة: انکم قلتم ترغبون في الجنة، و انتم في کل وقت تفعلون ما يباعدکم منها فاين رغبتکم فيها؟
والسادسة: انکم اکلتم نعمة المولي فلم تشکروا عليها!
والسابعة: ان اللَّه امرکم بعداوة الشيطان، و قال ان الشيطان لکم عدو فاتخذوه عدواً، فعاد يتموه بلاقول، و واليتموه بلا مخالفة.
والثامنة: انکم جعلتم عيوب الناس نصب اعينکم و عيوبکم وراء ظهورکم تلومون من انتم احق باللوم منه فاي دعاء يستجاب لکم مع هذا و قد سددتم ابوابه و طرقه؟ فاتقوا اللَّه و اصلحوا اعمالکم و اخلصوا سرائرکم و أمروا بالمعروف و انهوا عن المنکر فيستجيب لکم دعائکم:.
«قلب و فکر شما در هشت چيز خيانت کرده (لذا دعايتان مستجاب نمي‏شود):
1- شما خدا را شناخته‏ايد اما حق او را ادا نکرده‏ايد، بهمين دليل شناخت شما سودي بحالتان نداشته!.
2- شما به فرستاده او ايمان آورده‏ايد سپس با سنتش به مخالفت برخاسته‏ايد ثمره‏ي ايمان شما کجا است؟
3- کتاب او را خوانده‏ايد ولي به آن عمل نکرده‏ايد، گفتيد شنيديم و اطاعت کرديم سپس به مخالفت برخاستيد!
4- شما مي‏گوئيد از مجازات و کيفر خدا مي‏ترسيد، اما همواره کارهائي مي‏کنيد که شما را به آن نزديک مي‏سازد...
5- مي‏گوئيد به پاداش الهي علاقه داريد اما همواره کاري انجام مي‏دهيد که شما را از آن دور مي‏سازد...
6- نعمت خدا را مي‏خوريد و حق شکر او را ادا نمي‏کنيد.
7- به شما دستور داده دشمن شيطان باشيد (و شما طرح دوستي با او مي‏ريزيد) ادعاي دشمني با شيطان داريد اما عملا با او مخالفت نمي‏کنيد.
8- شما عيوب مردم را نصب‏العين خود ساخته و عيوب خود را پشت سر افکنده‏ايد... با اين حال چگونه انتظار داريد دعايتان به اجابت برسد؟ در حالي که خودتان درهاي آنرا بسته‏ايد؟ تقوا پيشه کنيد، اعمال خويش را اصلاح نمائيد امر به معروف و نهي از منکر کنيد تا دعاي شما به اجابت برسد».
اين حديث پرمعني با صراحت مي‏گويد:
وعده خداوند به اجابت دعا يک وعده‏ي مشروط است نه مطلق، مشروط به آنکه شما به وعده‏ها و پيمانهاي خود عمل کنيد در حالي که شما از 8 راه پيمان‏شکني کرده‏ايد، و اگر به اين پيمان‏شکني پايان دهيد دعاي شما مستجاب مي‏شود.
عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقيقت شرائط استجابت دعا است براي تربيت انسان و به کار گرفتن نيروهاي او در يک مسير سازنده و ثمربخش کافي است.
5- ديگر از شرائط استجابت دعا توأم گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است در کلمات قصار امير مؤمنان علي عليه‏السلام مي‏خوانيم: الداعي بلا عمل کالرامي
بلا وتر! (نهج‏البلاغه- حکمت 337): «دعاکننده بدون عمل و تلاش مانند تيرانداز بدون «زه» است»!.
با توجه به اينکه «وتر» (زه) عامل حرکت و وسيله پيش راندن تير به سوي هدف است نقش «عمل» در تأثير «دعا» روشن مي‏گردد.
مجموع شرائط پنجگانه فوق روشنگر اين واقعيت است که دعا نه تنها نبايد جانشين اسباب طبيعي و وسائل عادي براي وصول به هدف گردد، بلکه براي اجابت آن بايد در برنامه‏هاي زندگي دعاکننده دگرگوني کلي به عمل آيد، روحيات شخص، نوسازي شود، و در اعمال پيشين تجديد نظر گردد. آيا چسبانيدن عنوان «مخدر» به دعا با چنين شرايطي نشانه بي‏اطلاعي و يا اعمال غرض نيست؟!

خداوند همیشه می فرمایند حاجت به غیر خدا نبریم فقط لز خود او بخواهیم، خب اگه برآیورده شود یا نشود کس دیگری نمی فهمد چون خدا مثل بعضی از آدم ها جار نمیزند و بگوید فلانی از من فلان چیز را خواست. اگر واقعاً از ته دل از خدا فقط از خدا بخواهیم خدا هم ما را حاجت روا می کند هیچ کس از او به ما نزدیکتر نیست.

تشکرات از این پست
kuoroshss nazaninfatemeh sahar22
دسترسی سریع به انجمن ها