0

مبحث 50 طرح صالحین"امام حسین،حضرت عباس،امام سجاد (علیهم السلام)"

 
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث پنجاهم طرح صالحین"امام حسین،حضرت عباس،امام سجاد(ع)"
شنبه 10 خرداد 1393  3:00 PM

دررثاء حضرت ابوالفضل العباس علیه السّلام

شاعر و سراینده: غلامرضا سازگار

ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل

هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل

ریحانة دو فاطمه، ماه سه خورشید
آرام دل حیدر کرار اباالفضل

مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل

تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک
تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل

هم کاشف کرب پسر فاطمه  هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل

بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل

در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل

عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل

تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل

ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل

برخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل

از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل

تا آن که ببینند به تن دست نداری
یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل

مگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی ، دست برون آر اباالفضل

تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل

کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل

خون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل

مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم"
چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل

منبع : ادیان نیوز

**حضرت عباس(ع)

می آید از بهشت خبرها یكی یكی

امشب گشوده شد همه درها یكی یكی

وقتی علی دوباره قدم می زند به خاك

مبهوت می شوند نظرها یكی یكی

بالا بلندی آمده و پیش قامتش

خم می شوند كوه و كمرها یكی یكی

تنها خلیل نیست كه یعقوب هم رسید

قربانیش كنند پسرها یكی یكی

یك قوم از جمالش و یك قوم از جلال

دل نَه كه می درند جگرها یكی یكی

خورشیدی از قبیله ی هاشم دمیده تا

حیران كُنَد نگاه قمرها یكی یكی

نامش حماسه را به غزل بند می زند

اُمّ البنین به فاطمه لبخند می زند

ای جامع جمیع نشانیِّ مرتضی

عباس نَه تمام جوانیِّ مرتضی

گیسوی توست رشته ی جان امیر عشق

ابروی توست طاق كمانیِّ مرتضی

وقت ركوع میرسد از دستهای تو

بر دست ما عقیق یمانیِّ مرتضی

با تو گدا میان مدینه نیافتم

ای سفره دار سفره ی خوانیِّ مرتضی

وقت نبرد بازوی تو ارث برده است

حال و هوای ضربه ی آنیِّ مرتضی

زینب به روی خاك محال است پا نهد

جز با ركاب حضرت ثانیِّ كربلا

توحید، رستگاریِ از تو شنفتن است

آموزش نبرد فقط از تو گفتن است

باید برای فرش تو شهپر بیاورند

باید برای عرض ادب سر بیاورند

باید برای وصف تو از بین واژه ها

هنگام رزم واژه ی حیدر بیاورند

خاك زمین تحمل جولان تو نداشت

باید هزار عرصه ی محشر بیاورند

باید فقط به خاطر تفریح تیغ تو

هر قدر می شود صف لشگر بیاورند

قدری رجز بخوان كه همان اول نبرد

جنگاوران به پای تو خنجر بیاورند

باید میان خیل سیاهی لشگرت

صدها سپاه مالك اشتر بیاورند

شب را اشاره ی تو به زنجیر می كشد

حتی خدا برای تو تكبیر می كشد

ما را دلی ست بس كه خراباتی شماست

از آب و خاك صحن سماواتیِ شماست

این اشك چشم را به امیری نمی دهم

این قطره قطره ها همه سوغاتی شماست

مردم مرا به چشم غلامیت دیده اند

این ها هم از عنایت ساداتی شماست

شاید شبی به كوچه ی ما هم گذر كنی

با سر رسیده ایم كه خیراتی شماست

دست مرا به پای غمت بسته علقمه

دستم بگیر حضرت بی دستِ علقمه


امیر حسین وطن دوست

 

 


شباهت به حضرت علی (ع) :هدایت خلق به رهبران راستین اسلام

 

شام از هنگامى كه به قلمرو مسلمانان در آمد، تا عصر امام سجاد(ع) تنها حاكمان و فرمانروایان طائفه بنى ‏امیه را در خود دیده بود. مردم این سرزمین نه محضر پیامبر(ص) را درك كرده بودند و نه روش اصحاب صالح آن حضرت را. شامیان اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر مى ‏دانستند. در عصر حكومت و فرمانروایى چهل ساله معاویه بر دیار شام، بر این نكته همت شده بود كه مردم شام را در جهل و بى ‏خبرى نگاهدارند.

 

از این رو آنان بر خلاف كوفیان تنها همین را مى‏ دانستند كه فردى خارجى به نام «حسین» بر امیرالمؤمنین یزید!!! شوریده و توسط سپاه خلیفه به قتل رسید و خاندان وى به اسارت گرفته شدند. از این رو شهر را آراسته و جشن گرفته بودند.

 

على ‏بن‏ الحسین(ع) در حالى كه غل جامعه برگردن وى آویخته و دست او را با زنجیر بسته بودند وارد آن شهر كردند. امام محمد باقر(ع) از پدرش على ‏بن‏ الحسین(ع) روایت مى ‏كند كه حضرت فرمود: «من را بر شترى كه عریان بود و جهازى نداشت سوار كردند و سر مقدس پدرم حسین را بر نیزه‏ اى نصب نموده بودند... با این وضع وارد دمشق شدیم».

 

وظیفه خطیرى كه بر دوش امام سجاد(ع) بود آن بود كه در این شهر با چنین وضعى كه به خود گرفته بود، خاندان وحى و اهل بیت عصمت كه عدل قرآن بودند را به شامیان بى‏ خبر بشناساند تا مردم رهبران حقیقى اسلام را دریابند. شناساندن این امر كارى بود كه باید انجام مى ‏شد، به ویژه كه رخدادهاى بعد از پیامبر(ص) سبب خاموش شدن خاندان رسول خدا(ص) در صحنه سیاست شده بود. امام زین ‏العابدین(ع) در شام به این امر همت گمارد هم در برخوردهاى شخصى كه در بین راه و در شام پیش آمد و هم در خطبه معروفش در مسجد اموى شام به معرفى اهل بیت(ع) پرداخت.

*** تربیت از دیدگاه امام سجاد(ع)

على همت ‏بنارى

امام ساجدان على بن الحسین(ع) در رساله جامع حقوقى خود، كه سند پرافتخار و گرانسنگ معارف ناب شیعى است، به بیان حقوق مختلفى كه بر عهده فرد مسلمان است، مى‏پردازد. آن بزرگوار حقوق فرزندان و خردسالان را در كانون توجه خویش قرار داده، والدین را با مسؤولیت‏خطیرشان آشنا مى‏سازد.

حساسیت و ظرافت موضوع، امام ساجدان‏7 را بر آن داشت تا در منشور حقوقى‏اش دو بخش را، با عنوان‏هاى «حق الولد» و «حق الصغیر»، به حقوق فرزندان و خردسالان اختصاص داده، راهنماى تربیتى والدین باشد و شیوه‏هاى مطمئن و ره توشه‏هاى تربیتى ماندگار را فرا روى آنان قرار دهد. این مقاله بر آن است تا، ضمن نقل متن كلام نورانى امام(ع) در دو بخش «حق الوالد» و «حق خردسال‏»، در حد بضاعت نگارنده به توضیح و تبیین آن بپردازد.

بخش اول: حق فرزند

«واما حق الولدك فتعلم انه منك ومضاف الیك فى عاجل الدنیا بخیره وشره وانك مسئول عما ولیته من حسن الادب والدلالة على ربه والمعونة له على طاعته فیك وفى نفسه فمثاب على ذالك ومعاقب، فافعل فى امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا المعذر الى ربه فیما بینك وبینه بحسن القیام علیه والاخذ منه ولاقوة الا بالله.»این سخن حاوى نكات مهم تربیتى است كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

1 - فرزند، پاره تن انسان

فتعلم انه منك ...امام سجاد(ع) در این بخش از سخنانش فرزند را جزئى از وجود انسان و پاره تن او مى‏خواند. بدیهى است كه انسان، بطور فطرى، خود و اشیا و امور وابسته به خود را دوست دارد، در راه نگهدارى‏اش فداكارى مى‏كند و در مسیر رشد و تعالى‏اش مى‏كوشد. این حقیقت كه فرزند وابسته به انسان جزئى از وجود اوست، مسؤولیت‏سنگین والدین و لزوم عنایت پیوسته به تربیت و رشد فرزندان را یادآورى مى‏كند.

2 - فرزندان مایه افتخار یا ذلت والدین:... ومضاف الیك فى عاجل الدنیا بخیره و شره

كودكان پاك و معصومند و سرزمین وجودشان آماده افشاندن هر بذرى است. والدین مى‏توانند باغبانانى دلسوز و با تدبیر باشند و دشت‏حاصلخیز وجود فرزندانشان را به باغستانى سرسبز و بارور تبدیل كنند یا در شمار كشاورزان ناآگاه و بى‏تجربه جاى گرفته، در سرزمین وجود فرزندانشان خارهاى آزاردهنده كشت كنند. البته ثمره تلخ و شیرین فرزندان، سرانجام به والدین مى‏رسد. اگر فرزندان نیك باشند، مایه نیكنامى و افتخار والدین مى‏شوند و اگر درست تربیت نشوند، مایه خوارى و بدنامى آنان خواهند بود. آرى، چه بسیار والدینى كه سالها پیش بدرود حیات گفتند، ولى به سبب فرزندان و یادگاران صالح و شایسته، همچنان نامشان زنده و یادشان گرامى است و نداى «خدایش بیامرزد» مؤمنان هدیه روحشان است. در مقابل گروهى از والدین، به خاطر فرزندان زشت كردارشان مورد خشم و نفرت دیگران قرار گرفته‏اند و نفرین مردم پیوسته بدرقه راهشان. بدین جهت امام(ع) در آغاز سخنش مى‏فرماید: «فرزند انسان جزئى از وجود اوست و خیر و شرش با وى گره خورده است.» این هشدارى به والدین است كه اگر براى تربیت فرزندانشان اهمیت قایل نیستند و اگر آینده فرزندانشان را نمى‏خواهند، دستكم به نیك نامى خویش بیندیشند.

3 - مسؤولیت والدین:... وانك مسئول عما ولیته.

فرزندان ودیعه‏هاى الهى و از بزرگترین نعمتهاى پروردگارند. آنان صفابخش لحظه‏هاى زندگى و مایه طراوت، شادابى و آرامش كانون خانواده‏اند. والدین در برابر این ودیعه‏ها و نعمتهاى الهى باید هم سپاسگزار باشند و هم احساس مسؤولیت كنند. شكر نعمت فرزند، درست انجام دادن وظیفه بزرگ و سنگین تربیت است. آنها خواسته یا ناخواسته این سؤولیت‏بزرگ را بر دوش دارند و ضرورى است كه، ضمن باور كردن این مسؤولیت و اهمیت والایش، جهت انجام دادن درست آن، خود را به ابزار لازم مجهز كنند و با استعانت از خداى منان و عزمى راسخ آن را به انجام رسانند.

4 - محورهاى مسؤولیت:در كلام نورانى امام(ع)، والدین نه تنها مسؤول تربیت فرزندانشان شمرده شده‏اند، بلكه محورهاى مسؤولیت آنان نیز مشخص شده است. این محورها عبارت است از:

1 - ادب نیكو؛ (من حسن الادب)

2 - خداشناسى؛ (والدلالة على ربه)

3 - اطاعت‏خداوند؛ (والمعونة على طاعته)

والدین باید در این سه محور (اخلاق، اعتقادات و پیروى عملى از شرع مقدس) انجام وظیفه كنند. مسؤولیت آنان تنها تامین غذا، مسكن و بهداشت جسمانى نیست. آنها، پیش از آنكه مسؤول تامین سلامت جسمانى و تامین معیشت فرزندان باشند، مسؤولیت تامین سلامت اخلاقى و اعتقادى و عملى آنها را بر عهده دارند.

5 - شیوه ایفاى مسؤولیت:... فیك و فى نفسه.

به نظر مى‏رسد كه دو كلمه «فیك و فى نفسه‏» در كلام حضرت به روش اجراى مسؤولیت والدین اشاره مى‏كند. بدین بیان كه «فیك‏» به بعد الگوى عملى والدین و «فى نفسه‏» به تلاش خود فرزند اشاره دارد كه البته آن هم در سایه هدایت و كمك والدین به دست مى‏آید. شیوه الگویى از مؤثرترین و كارآمدترین شیوه‏هاى تربیت است و ائمه اطهار: اغلب در تربیت فرزندانشان از این شیوه بهره مى‏بردند؛ یعنى خود الگویى كامل براى فرزندان بودند و با عمل و رفتار خویش آنها را تربیت مى‏كردند.

البته، در كنار پدید آوردن الگوى عملى، باید زمینه را فراهم ساخت تا فرزند، خود نیز تلاش كند؛ در پى سعادت خویش برآید؛ در مسیر تربیت گام بردارد و پیوسته به حمایت والدین وابسته نباشد. در این مرحله، وظیفه والدین هدایت، نظارت و بستر سازى براى تعلیم و تربیت‏خودجوش است.

6 - پاداش و كیفر مسؤولیت:... فمثاب على ذالك ومعاقب.

مسؤولیت داشتن آثارى دارد. اگر به درستى انجام شود؛ فرد سزاوار پاداش و تشویق است؛ و اگر در ایفاى آن كوتاهى شود، فرد استحقاق تنبیه و كیفر مى‏یابد. اگر والدین مسؤولیت‏خود را درست انجام دهند، شایسته پاداش الهى مى‏شوند؛ و اگر كوتاهى كنند، كیفر در انتظارشان خواهد بود.

7 - نمایاندن آثار اعمال نیك به فرزند:... فاعمل فى امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا.

بزرگ جلوه دادن كار نیك فرزند و نشان دادن اثر اعمال نیك كودك به او از اقدامات مؤثر تربیتى شمرده مى‏شود. بزرگ كردن كار خوب فرزند نوعى تشویق معنوى است، سبب ایجاد و تقویت انگیزه مى‏شود و او را براى انجام دادن كارهاى بزرگتر و بهتر آماده مى‏سازد. والدین نباید از كنار كار خوب فرزند، هر چند در نظر آنان كوچك و ناچیز باشد، با بى‏توجهى بگذرند؛ بلكه بجاست آنان را به خاطر كار خوب تشویق كنند، كردارشان را زینت دهند و بزرگ بنمایانند. افزون بر این، شایسته است آثار كارهاى خوب فرزندانشان را براى آنان ترسیم كنند و به زیبایى نمایش دهند؛ چرا كه آنان، با دیدن آثار اعمالشان، اعتماد به نفس بیشتر مى‏یابند و خود را براى انجام دادن كارهاى بزرگتر توانا مى‏بینند.

8 - نظارت بر رفتار فرزند:... بحسن القیام علیه.

بى‏تفاوتى و غفلت از رشد و هدایت فرزند در زندگى آثارى جبران ناپذیر دارد. فرزند انسان نونهالى است كه به باغبانى دلسوز و با درایت نیازمند است تا از او مراقبت كند؛ بویژه امروز كه در اثر تهاجم فرهنگى زمینه‏هاى انحراف نوجوانان و جوانان آماده‏تر است و دشمنان هدایت و تربیت، براى صید آنان دامهاى رنگارنگ گسترانیده‏اند. در این موقعیت، نظارت و مراقبت از فرزندان ضرورت مضاعف یافته، مسؤولیت‏سنگین‏تر مى‏شود و انجام دادن وظیفه تلاش بیشتر مى‏جوید.

9 - بهره‏گیرى از استعدادهاى فرزند در تربیت:... والاخذ منه.

انسان اشرف مخلوقات است و استعداد رسیدن به رفیعترین قله‏هاى انسانیت را دارد. خداوند استعدادهایى در وجود انسان به ودیعه گذاشت تا در پرتو پرورش صحیح شكوفا شود. علاوه بر استعدادهاى فطرى و مشترك، كه در همه انسانها وجود دارد، هر فرد نیز از تواناییهایى ویژه برخوردار است كه ضرورى است در پرتو دقت و نظارت والدین و معلمان و مربیان بخوبى شناسایى و حمایت‏شود تا به رشد و شكوفایى برسد، در سایه آن، راه طولانى تربیت‏سریعتر پیموده شود و تربیت فرزند آسانتر انجام گیرد.

10 - استمداد از پروردگار در تربیت:... ولا قوة الا بالله.

تربیت آسان نیست، بلكه ظریف، دقیق و پیچیده است. انسان ماشین نیست تا به سادگى راه‏اندازى شود. علم بشر، با همه پیشرفتى كه دارد، هنوز در شناخت رموز ابعاد وجودى انسان توفیق كامل نیافته است. بنابراین، در امر ظریف تربیت، همراه با تلاش خستگى ناپذیر و پیوسته، هماره باید از آفریدگار یارى خواست. بدین سبب، امام عارفان و سید ساجدان در پایان این نسخه تربیتى فرموده است: ولاقوة الا بالله.

بخش دوم: حق خردسال:«واما حق الصغیر فرحمته وتثقیفه وتعلیمه والعفو عنه والستر علیه والرفق به والمعونة له والستر على جرائر حداثته فانه سبب للتوبة والمداراة له وترك مماحكته فانه ادنى لرشده.»

1 - مهربانى

كودك روانى لطیف و ظریف دارد؛ روانى كه جز مهربانى برنمى‏تابد. او ظرفیت عتاب و تندى ندارد و زود مى‏رنجد و مى‏گرید. آرى، مهربانى ضرورى‏ترین نیاز كودك است. بدین جهت، امام سجاد(ع) آن را اولین حق كودك برمى‏شمرد و بر حق تربیت و تعلیم مقدم داشت. این بدان معناست كه كودك، پیش از نشستن در كلاس تربیت و تعلیم، باید نسیم خوش مهربانى و عطوفت را تجربه كند؛ اقلیم وجودش از بوى خوش مهربانى عطرآگین گردد و حتى آموزش نیز باید در پرتو مهربانى و عطوفت‏به انجام رسد. جالب آن است كه در نسخه شیخ صدوق عبارت «فرحمته فى تعلیمه‏» به چشم مى‏خورد كه تصریح بدین امر است. بدین سان، در مى‏یابیم كه آموزش، بویژه در دوره ابتدایى، باید با مهربانى و محبت همراه باشد. این اصلى اساسى و اجتناب ناپذیر است.

2 - تربیت كودك:... وتثقیفه.

اساسى‏ترین و ضرورى‏ترین حق فرزند و خردسال تربیت اخلاقى و معنوى اوست. تربیت‏با اهمیت‏ترین هدف و بلكه هدف همه تعالیم و معارف اسلامى است. زندگى انسان مسلمان در پرتو تربیت اسلامى معنا پیدا مى‏كند و ارج و ارزش انسان به تربیت معنوى و اخلاقى اوست. وگرنه، به فرموده قرآن، مانند حیوان و بلكه از آن هم پست‏تر خواهد بود. اهمیت والاى تربیت، وظیفه والدین را صد چندان مى‏كند. آنان كه در حیات تربیتى فرزندان اولین نقش را بر جاى مى‏نهند، نخستین و اساسى‏ترین وظیفه را نیز به عهده دارند و ضرورى است‏بیش از هر حق دیگرى بدین حق اساسى كودك توجه كرده، در انجام دادن درست آن از هیچ كوششى دریغ نكنند.

3 - تعلیم و آموزش كودك:... وتعلیمه.

از دیگر حقوق مهم فرزند سوادآموزى و فراگیرى دانش است. اهمیت‏سوادآموزى و دانش به توضیح و تاكید نیاز ندارد. پر واضح است، سعادت هرگونه كه تفسیر شود، دانش آموختن اولین و اساسى‏ترین گام رسیدن به آن است. اگر كسى سعادت را صرفا رفاه مادى و آسایش دنیوى معنا كند، دانش آموختن گام نخست در تحصیل آن است و اگر آن را در قرب الهى و بندگى خداوند جستجو كند كه حق همین است‏باز هم دانش و معرفت از مطمئن‏ترین راههاى وصول بدان شمرده مى‏شود. دانش كلید حل بسیارى از مشكلات و ابزار دستیابى به بسیارى از مصالح و منافع مادى و معنوى است. بر والدین، كه در برابر سعادت فرزندانشان مسؤولند؛ ضرورى است تا زمینه تحقق این حق مهم را برایشان فراهم سازند و آنان را از نعمت‏سواد و دانش بهره‏مند گردانند.

4 - عفو:... والعفو عنه.

زمینه خطا و اشتباه در اعمال و رفتار كودك بسیار است. آنان در ابتداى مسیر رشد هستند، نه رشد بدنى كافى یافته‏اند و نه عقل و تدبیرشان به حد كمال رسیده است. بنابراین، امكان هر نوع لغزش و خطا در رفتار و گفتارشان وجود دارد. والدین و بزرگسالان باید این واقعیت را بپذیرند كه كودكانشان انسانهاى كوچكى بیش نیستند و انتظار بزرگان از آنان داشتن خطاست. پس بجاست كه از خطاهاى آنان با كرامت و بزرگوارى درگذرند و پوزش آنان را براحتى بپذیرند.

5 - خطاپوشى و تغافل:والستر علیه ... والستر على جرائر حداثته فانه سبب للتوبة.

چنانكه بیان شد، در كودكان و نوجوانان، به خاطر عدم رشد كامل عقلانى، زمینه لغزش بسیار است و اشتباه و تقصیر در اعمال و رفتارشان دور از انتظار نیست. واكنش والدین و بزرگترها، در برابر این لغزشها، دو نوع است‏یكى آنكه خطاهایشان را سریع به آنان گوشزد كنند، و احیانا به تنبیه و سرزنش آنان بپردازند و دیگر آنكه، ضمن داشتن حساسیت و توجه، به روش خطاپوشى و تغافل كه روشى درست و اثربخش است، روى آورند؛ چرا كه تغافل از اصول مهم تربیتى است؛ یعنى والدین خود را به غفلت‏بزنند و چنان وانمود كنند كه خطاى فرزندشان را ندیده‏اند. چنانچه والدین چنین رفتارى داشته باشند، امكان پشیمانى و بازگشت از خطا بیشتر است؛ اما اگر كودكان و نوجوانان در مقابل هر خطا و تقصیرى با سرزنش و تنبیه والدین رو به رو شوند، احساس مجرم بودن كرده، چنان مى‏اندیشند كه دیگر اعتبار و ارزشى نزد والدین و بزرگسالان ندارند. این امر باعث مى‏شود كه در مراحل بعد نیز لغزش و خطا برایشان زشت نباشد و ارتكاب آن امرى عادى شمرده شود. گذشته از این، سرزنش و تذكرهاى پیاپى، بذر لجاجت را در وجود فرزند مى‏افشاند و زمینه پذیرش اندرز را در او نابود مى‏كند. امام زین‏العابدین(ع) به خاطر اهمیت اصل خطاپوشى و تغافل، این حق را مورد تاكید قرار داده و دو بار آن را بر زبان رانده است. آن بزرگوار فایده و سبب خطاپوشى را نیز بیان كرده، مى‏فرماید: پوشاندن لغزشهاى دوران كودكى و نوجوانى به بازگشت آنان و پرهیز از خطا و لغزش مى‏انجامد.

6 - رفق و ملاطفت‏با كودك:... والرفق له.

روحیه لطیف كودك با اندك تندى و خشم، آزرده مى‏شود. بنابراین، بزرگسالان، بویژه والدین، باید از گلهاى زندگى خویش با لطافت و نرمى مراقبت كنند؛ با صبر و حوصله در برابر آزارهاى كودكانه آنان عطوفت و ملاطفت نشان دهند و جز در موارد استثنایى نگاه تند و چهره خشمگین بدانان نشان ندهند.

7 - كودكان فقراى درگاه بزرگسالان:... والمعونة له.

كودكان كانون نیازمندى و فقرند. نیازهایشان فراوان و كمبودهایشان نمایان است. آنان در لحظه لحظه كودكیشان به حمایت و مراقبت والدین و بزرگترها نیازمندند. نیازهاى جسمانى، نیازهاى عاطفى، نیازهاى روانى و ... از آنان مسكینانى راستین ساخته است. آنها جز در پرتو كمك و حمایت‏بزرگترها و والدین قادر به رشد و تكامل و حتى ادامه حیات نیستند. بنابراین، بر بزرگسالان است كه مستمندان درگاه خویش را یارى دهند و در رفع نیازمندیهاى آنان بكوشند.

8 - مدارا با كودك:... والمداراة له.

ضرورت مدارا و تحمل رفتارهاى ناسنجیده كودكان امرى روشن است؛ چرا كه آنان در طریق رشد و تكاملند، هنوز دركشان كامل نگشته، خوب و بد كارها را براحتى تشخیص نمى‏دهند، با آداب اجتماعى آشنا نیستند، ارزشها و ضد ارزشها برایشان بى‏معناست، خواسته‏ها و انتظاراتشان لباس منطق بر تن نپوشیده است و همچنان در خیالات و پندارهاى كودكانه خویش غوطه‏ورند. كنجكاوى و انرژى زیادشان اغلب آنان را به انسانهاى شلوغ و پردردسر مبدل ساخته و اعمال و رفتار ناسنجیده و آزار دهنده را ویژگى طبیعى‏شان ساخته است. والدین و بزرگسالان باید این موقعیت كودكان را بدرستى درك كرده، با بردبارى بسیار خود را براى تحمل كردار نادرست آنان آماده سازند تا از امتحان بزرگ و سخت دوران كودكى فرزندان سربلند برون آیند.

9 - ترك لجاجت‏با كودك:... وترك مماحكته فانه ادنى لرشده.

كودكان، به خاطر نداشتن آگاهى لازم و درك كافى، كمبودها و نقص‏هاى بسیار دارند. آنها چه بسا به لجاجت‏با والدین و بزرگسالان برخاسته، باعث آزار آنها مى‏شوند. در چنین موقعیتى بزرگترها باید با كودكان مدارا كنند و از لجاجت و مخاصمه با آنان جدا بپرهیزند. طبق سخن امام سجاد(ع) این روش براى رشد و هدایت كودكان مناسبتر است.

ماهنامه كوثر شماره 18


بهترين زندگى در پرتو سخنان امام سجاد (ع)

مؤ لف : مسعود رضا (نورى)
 

برنامه روزانه يك مسلمان
درباره قرآن
 
بدبخت كيست ؟
درباره نفس
ماه مبارك رمضان
 
شريف و عزيز كيست ؟
درباره توبه
درباره اميد
 
آرزو
درباره رزق و روزى
اسراف
 
روش برخورد با تهيدستان و ثروتمندان
شيطان
حب دنيا
 
درباره گناه
خود پسندى
دعا
 
درباره دوستى
غيبت
ياد مرگ
 
پاداش اعمال
وظائف يك مسلمان
ريا و خودنمايى
 
عبادت خدا
فروتنى براى سرمايه داران
خلوص نيت
 
درباره خدا
ترس از ديگران
عبادت خدا
 
نزديكى به خدا
احتياج
بيمارى و درد
 
دانايى
حسود و بيمارى حسادت
ياد خدا
 
درباره غم و اندوه
درباره پدر و مادر
يارى خدا
 
مسئلت خدا
درباره حاجت و حاجتمندان
نيك بختى
 
فهرست دعاهاى صحيفه سجاديه
درباره حرص
حمد و سپاس خداوند متعال
 

 
بركت دارايى
درباره رسول اكرم (ص )
 
**** امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها (زیباترین شیوه معاشرت)

مقدمه: ‏بی‏تردید یكی از مهم‏ترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و ‏بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسان‏های ‏مشتاق فضائل و كمالات بوده است. از آنجا كه حضرات معصومین علیهم السلام هركدام ‏در عصر خویش به عنوان اسوه كامل انسانیت و بارزترین نمونه كمالات و صفات انسانی ‏بوده‏اند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند؛ به این جهت، به امامان معصوم ‏علیهم السلام به دیده محبت و عشق می‏نگریسته‏اند. حتی دشمنان آن بزرگواران با ‏اعتراف به این حقیقت انكارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب ‏و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شده‏اند. ‏

در این مجموعه مقالات، مروری كوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زین‏العابدین علیه السلام در ‏جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم ‏داشت‏باشد كه ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و ‏خرافه‏ها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی ‏كمال برداریم. ان شاء الله ‏

 ‏

قسمت سوم:‏ زیباترین شیوه معاشرت

 

در اینجا به برخی از رفتارهای پسندیده امام سجاد علیه السلام كه در جذب قلوب و صید ‏دلهای مردم تاثیر فراوان داشته است، اشاره می‏كنیم: ‏

 ‏1. زمخشری نقل كرده است: هنگامی كه یزید بن معاویه عامل جنایتكار خود مسرف بن ‏عقبه را به مدینه فرستاد و لشكر وی به قتل و غارت اهل مدینه پرداختند. حضرت ‏زین‏العابدین علیه السلام چهارصد نفر از بانوان بی‏پناه را پناه داد و آن حضرت در كمال ‏سخاوت و جوانمردی از آنان پذیرایی نمود. هنگامی كه لشكر مسلم بن عقبه از مدینه ‏بیرون رفت، آن بانوان گفتند: به خدا قسم! در كنار پدر و مادرمان این چنین زندگانی خوش ‏و آرامش روحی و روانی نداشته‏ایم كه در سایه عطوفت و محبت این مرد شریف (حضرت ‏سجاد علیه السلام) در این مدت بحرانی این چنین در آرامش و در كمال احترام به سر ‏بردیم. (1) ‏

‏‏«من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین كربة»

هر كس به یك مؤمن مسافر ‏یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد كرد

‏2. امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت می‏رفت، ‏سعی می‏كرد با كاروانی سفر كند كه او را نشناسند و شرط می‏كرد كه در طول سفر ‏یكی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد. یك بار كه با افرادی ناشناس به مسافرت رفته ‏بود، مردی آن حضرت را دیده و شناخت، بعد به دیگر دوستانش گفت: آیا می‏دانید این آقا ‏كه به شما خدمت می‏كند، كیست؟ گفتند: نه، نمی‏شناسیم. آن مرد گفت: این شخص ‏حضرت علی بن الحسین علیه السلام است! اهل كاروان كه این جمله را شنیده و امام را ‏شناختند، یكدفعه از جای خود برخاسته و دست و پای حضرتش را بوسیدند و عرضه ‏داشتند: ‏

ای فرزند رسول خدا! آیا می‏خواهی ما را آتش جهنم فراگیرد؟! اگر خدای نكرده از دست و ‏زبان ما خطائی سر می‏زد و به شما جسارتی می‏كردیم، آیا ما تا ابد هلاك نمی‏شدیم؟! ‏چه انگیزه‏ای باعث‏شد كه شما به صورت ناشناس به ما خدمت كنید؟ ‏

امام سجاد علیه السلام فرمود: «هنگامی كه من با عده‏ای آشنا به مسافرت رفتم، آنان ‏به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیش از استحقاق من، برایم خدمت كرده، ‏عطوفت و مهربانی نثارم كردند. به همین جهت، به صورت ناشناس آمدم كه مبادا شما ‏نیز بیش از حد بر من احترام كنید. و ناشناس بودن را بهتر می‏پسندم.» (2) ‏

بی تردید این سیره پسندیده حضرت سجاد علیه السلام برگرفته از كلام حضرت خاتم ‏الانبیأ، صلی الله علیه و آله وسلم می‏باشد كه فرمود: ‏‏«من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین كربة؛ (3) هر كس به یك مؤمن مسافر ‏یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد كرد.» ‏

<span style='background-color:yellow'>امام سجاد</span>

‏3. علی بن عیسی اربلی می‏نویسد: روزی امام سجاد علیه السلام از مسجد بیرون آمد ‏و با مردی كه با آن حضرت عداوت دیرینه داشت، مواجه شد. مرد همین‏كه چشمش به ‏امام افتاد، به حضرت زین‏العابدین علیه السلام جسارت كرده و دشنام و ناسزا گفت. یاران ‏و غلامان امام علیه السلام خواستند كه آن شخص را تادیبش كنند. اما حضرت علی بن ‏الحسین علیه السلام فرمود: با او كاری نداشته باشید. آنگاه به او نزدیك شده و گفت: ‏آنچه از صفات و كارهای ما برتو پوشیده است، بیشتر از آن است كه تو مطلع هستی! ‏سپس با مهربانی و عطوفت تمام فرمود: الك حاجة نعینك علیها؛ آیا مشكلی داری كه ما ‏در حل آن تو را یاری نماییم؟! ‏

حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت می‏رفت، ‏سعی می‏كرد با كاروانی سفر كند كه او را نشناسند و شرط می‏كرد كه در طول سفر ‏یكی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد

مرد با مشاهده این رفتار انسانی، از كرده خود شرمسار گردید. اما امام چهارم علیه ‏السلام او را نوازش كرده و عبای ارزشمند خود را به همراه هزار درهم به وی بخشید. بعد ‏از آن واقعه، آن مرد شدیدا به امام علاقه‏مند گردید و در هركجا كه می‏رسید، به بیان ‏فضائل و مناقب آن حضرت می‏پرداخت و خطاب به حضرتش می‏گفت: به راستی كه تو از ‏فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هستی. (4) ‏

این رفتارهای آموزنده و انسانی موجب شده بود كه مخالف و موافق، آن حضرت را از ‏اعماق وجودشان دوست‏بدارند و به شخصیت والای امام سجاد علیه السلام به دیده ‏احترام و عظمت‏بنگرند.

عبدالكریم پاك ‏نیا ‏‏

 


‏1. منتهی الآمال، ج 2، ص 8. ‏

‏2. وسائل الشیعه، ج 11، ص 430. ‏

‏3. همان، ص 429. ‏

‏4. كشف الغمه، ج 2، ص 101.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها