پاسخ به:مبحث پنجاهم طرح صالحین"امام حسین،حضرت عباس،امام سجاد(ع)"
شنبه 10 خرداد 1393 3:00 PM
شباهت به حضرت علی (ع) :هدایت خلق به رهبران راستین اسلام
شام از هنگامى كه به قلمرو مسلمانان در آمد، تا عصر امام سجاد(ع) تنها حاكمان و فرمانروایان طائفه بنى امیه را در خود دیده بود. مردم این سرزمین نه محضر پیامبر(ص) را درك كرده بودند و نه روش اصحاب صالح آن حضرت را. شامیان اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر مى دانستند. در عصر حكومت و فرمانروایى چهل ساله معاویه بر دیار شام، بر این نكته همت شده بود كه مردم شام را در جهل و بى خبرى نگاهدارند.
از این رو آنان بر خلاف كوفیان تنها همین را مى دانستند كه فردى خارجى به نام «حسین» بر امیرالمؤمنین یزید!!! شوریده و توسط سپاه خلیفه به قتل رسید و خاندان وى به اسارت گرفته شدند. از این رو شهر را آراسته و جشن گرفته بودند.
على بن الحسین(ع) در حالى كه غل جامعه برگردن وى آویخته و دست او را با زنجیر بسته بودند وارد آن شهر كردند. امام محمد باقر(ع) از پدرش على بن الحسین(ع) روایت مى كند كه حضرت فرمود: «من را بر شترى كه عریان بود و جهازى نداشت سوار كردند و سر مقدس پدرم حسین را بر نیزه اى نصب نموده بودند... با این وضع وارد دمشق شدیم».
وظیفه خطیرى كه بر دوش امام سجاد(ع) بود آن بود كه در این شهر با چنین وضعى كه به خود گرفته بود، خاندان وحى و اهل بیت عصمت كه عدل قرآن بودند را به شامیان بى خبر بشناساند تا مردم رهبران حقیقى اسلام را دریابند. شناساندن این امر كارى بود كه باید انجام مى شد، به ویژه كه رخدادهاى بعد از پیامبر(ص) سبب خاموش شدن خاندان رسول خدا(ص) در صحنه سیاست شده بود. امام زین العابدین(ع) در شام به این امر همت گمارد هم در برخوردهاى شخصى كه در بین راه و در شام پیش آمد و هم در خطبه معروفش در مسجد اموى شام به معرفى اهل بیت(ع) پرداخت.
*** تربیت از دیدگاه امام سجاد(ع)
على همت بنارى
امام ساجدان على بن الحسین(ع) در رساله جامع حقوقى خود، كه سند پرافتخار و گرانسنگ معارف ناب شیعى است، به بیان حقوق مختلفى كه بر عهده فرد مسلمان است، مىپردازد. آن بزرگوار حقوق فرزندان و خردسالان را در كانون توجه خویش قرار داده، والدین را با مسؤولیتخطیرشان آشنا مىسازد.
حساسیت و ظرافت موضوع، امام ساجدان7 را بر آن داشت تا در منشور حقوقىاش دو بخش را، با عنوانهاى «حق الولد» و «حق الصغیر»، به حقوق فرزندان و خردسالان اختصاص داده، راهنماى تربیتى والدین باشد و شیوههاى مطمئن و ره توشههاى تربیتى ماندگار را فرا روى آنان قرار دهد. این مقاله بر آن است تا، ضمن نقل متن كلام نورانى امام(ع) در دو بخش «حق الوالد» و «حق خردسال»، در حد بضاعت نگارنده به توضیح و تبیین آن بپردازد.
بخش اول: حق فرزند
«واما حق الولدك فتعلم انه منك ومضاف الیك فى عاجل الدنیا بخیره وشره وانك مسئول عما ولیته من حسن الادب والدلالة على ربه والمعونة له على طاعته فیك وفى نفسه فمثاب على ذالك ومعاقب، فافعل فى امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا المعذر الى ربه فیما بینك وبینه بحسن القیام علیه والاخذ منه ولاقوة الا بالله.»این سخن حاوى نكات مهم تربیتى است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
فتعلم انه منك ...امام سجاد(ع) در این بخش از سخنانش فرزند را جزئى از وجود انسان و پاره تن او مىخواند. بدیهى است كه انسان، بطور فطرى، خود و اشیا و امور وابسته به خود را دوست دارد، در راه نگهدارىاش فداكارى مىكند و در مسیر رشد و تعالىاش مىكوشد. این حقیقت كه فرزند وابسته به انسان جزئى از وجود اوست، مسؤولیتسنگین والدین و لزوم عنایت پیوسته به تربیت و رشد فرزندان را یادآورى مىكند.
كودكان پاك و معصومند و سرزمین وجودشان آماده افشاندن هر بذرى است. والدین مىتوانند باغبانانى دلسوز و با تدبیر باشند و دشتحاصلخیز وجود فرزندانشان را به باغستانى سرسبز و بارور تبدیل كنند یا در شمار كشاورزان ناآگاه و بىتجربه جاى گرفته، در سرزمین وجود فرزندانشان خارهاى آزاردهنده كشت كنند. البته ثمره تلخ و شیرین فرزندان، سرانجام به والدین مىرسد. اگر فرزندان نیك باشند، مایه نیكنامى و افتخار والدین مىشوند و اگر درست تربیت نشوند، مایه خوارى و بدنامى آنان خواهند بود. آرى، چه بسیار والدینى كه سالها پیش بدرود حیات گفتند، ولى به سبب فرزندان و یادگاران صالح و شایسته، همچنان نامشان زنده و یادشان گرامى است و نداى «خدایش بیامرزد» مؤمنان هدیه روحشان است. در مقابل گروهى از والدین، به خاطر فرزندان زشت كردارشان مورد خشم و نفرت دیگران قرار گرفتهاند و نفرین مردم پیوسته بدرقه راهشان. بدین جهت امام(ع) در آغاز سخنش مىفرماید: «فرزند انسان جزئى از وجود اوست و خیر و شرش با وى گره خورده است.» این هشدارى به والدین است كه اگر براى تربیت فرزندانشان اهمیت قایل نیستند و اگر آینده فرزندانشان را نمىخواهند، دستكم به نیك نامى خویش بیندیشند.
فرزندان ودیعههاى الهى و از بزرگترین نعمتهاى پروردگارند. آنان صفابخش لحظههاى زندگى و مایه طراوت، شادابى و آرامش كانون خانوادهاند. والدین در برابر این ودیعهها و نعمتهاى الهى باید هم سپاسگزار باشند و هم احساس مسؤولیت كنند. شكر نعمت فرزند، درست انجام دادن وظیفه بزرگ و سنگین تربیت است. آنها خواسته یا ناخواسته این سؤولیتبزرگ را بر دوش دارند و ضرورى است كه، ضمن باور كردن این مسؤولیت و اهمیت والایش، جهت انجام دادن درست آن، خود را به ابزار لازم مجهز كنند و با استعانت از خداى منان و عزمى راسخ آن را به انجام رسانند.
1 - ادب نیكو؛ (من حسن الادب)
2 - خداشناسى؛ (والدلالة على ربه)
3 - اطاعتخداوند؛ (والمعونة على طاعته)
والدین باید در این سه محور (اخلاق، اعتقادات و پیروى عملى از شرع مقدس) انجام وظیفه كنند. مسؤولیت آنان تنها تامین غذا، مسكن و بهداشت جسمانى نیست. آنها، پیش از آنكه مسؤول تامین سلامت جسمانى و تامین معیشت فرزندان باشند، مسؤولیت تامین سلامت اخلاقى و اعتقادى و عملى آنها را بر عهده دارند.
به نظر مىرسد كه دو كلمه «فیك و فى نفسه» در كلام حضرت به روش اجراى مسؤولیت والدین اشاره مىكند. بدین بیان كه «فیك» به بعد الگوى عملى والدین و «فى نفسه» به تلاش خود فرزند اشاره دارد كه البته آن هم در سایه هدایت و كمك والدین به دست مىآید. شیوه الگویى از مؤثرترین و كارآمدترین شیوههاى تربیت است و ائمه اطهار: اغلب در تربیت فرزندانشان از این شیوه بهره مىبردند؛ یعنى خود الگویى كامل براى فرزندان بودند و با عمل و رفتار خویش آنها را تربیت مىكردند.
البته، در كنار پدید آوردن الگوى عملى، باید زمینه را فراهم ساخت تا فرزند، خود نیز تلاش كند؛ در پى سعادت خویش برآید؛ در مسیر تربیت گام بردارد و پیوسته به حمایت والدین وابسته نباشد. در این مرحله، وظیفه والدین هدایت، نظارت و بستر سازى براى تعلیم و تربیتخودجوش است.
مسؤولیت داشتن آثارى دارد. اگر به درستى انجام شود؛ فرد سزاوار پاداش و تشویق است؛ و اگر در ایفاى آن كوتاهى شود، فرد استحقاق تنبیه و كیفر مىیابد. اگر والدین مسؤولیتخود را درست انجام دهند، شایسته پاداش الهى مىشوند؛ و اگر كوتاهى كنند، كیفر در انتظارشان خواهد بود.
بزرگ جلوه دادن كار نیك فرزند و نشان دادن اثر اعمال نیك كودك به او از اقدامات مؤثر تربیتى شمرده مىشود. بزرگ كردن كار خوب فرزند نوعى تشویق معنوى است، سبب ایجاد و تقویت انگیزه مىشود و او را براى انجام دادن كارهاى بزرگتر و بهتر آماده مىسازد. والدین نباید از كنار كار خوب فرزند، هر چند در نظر آنان كوچك و ناچیز باشد، با بىتوجهى بگذرند؛ بلكه بجاست آنان را به خاطر كار خوب تشویق كنند، كردارشان را زینت دهند و بزرگ بنمایانند. افزون بر این، شایسته است آثار كارهاى خوب فرزندانشان را براى آنان ترسیم كنند و به زیبایى نمایش دهند؛ چرا كه آنان، با دیدن آثار اعمالشان، اعتماد به نفس بیشتر مىیابند و خود را براى انجام دادن كارهاى بزرگتر توانا مىبینند.
بىتفاوتى و غفلت از رشد و هدایت فرزند در زندگى آثارى جبران ناپذیر دارد. فرزند انسان نونهالى است كه به باغبانى دلسوز و با درایت نیازمند است تا از او مراقبت كند؛ بویژه امروز كه در اثر تهاجم فرهنگى زمینههاى انحراف نوجوانان و جوانان آمادهتر است و دشمنان هدایت و تربیت، براى صید آنان دامهاى رنگارنگ گسترانیدهاند. در این موقعیت، نظارت و مراقبت از فرزندان ضرورت مضاعف یافته، مسؤولیتسنگینتر مىشود و انجام دادن وظیفه تلاش بیشتر مىجوید.
انسان اشرف مخلوقات است و استعداد رسیدن به رفیعترین قلههاى انسانیت را دارد. خداوند استعدادهایى در وجود انسان به ودیعه گذاشت تا در پرتو پرورش صحیح شكوفا شود. علاوه بر استعدادهاى فطرى و مشترك، كه در همه انسانها وجود دارد، هر فرد نیز از تواناییهایى ویژه برخوردار است كه ضرورى است در پرتو دقت و نظارت والدین و معلمان و مربیان بخوبى شناسایى و حمایتشود تا به رشد و شكوفایى برسد، در سایه آن، راه طولانى تربیتسریعتر پیموده شود و تربیت فرزند آسانتر انجام گیرد.
تربیت آسان نیست، بلكه ظریف، دقیق و پیچیده است. انسان ماشین نیست تا به سادگى راهاندازى شود. علم بشر، با همه پیشرفتى كه دارد، هنوز در شناخت رموز ابعاد وجودى انسان توفیق كامل نیافته است. بنابراین، در امر ظریف تربیت، همراه با تلاش خستگى ناپذیر و پیوسته، هماره باید از آفریدگار یارى خواست. بدین سبب، امام عارفان و سید ساجدان در پایان این نسخه تربیتى فرموده است: ولاقوة الا بالله.
بخش دوم: حق خردسال:«واما حق الصغیر فرحمته وتثقیفه وتعلیمه والعفو عنه والستر علیه والرفق به والمعونة له والستر على جرائر حداثته فانه سبب للتوبة والمداراة له وترك مماحكته فانه ادنى لرشده.»
كودك روانى لطیف و ظریف دارد؛ روانى كه جز مهربانى برنمىتابد. او ظرفیت عتاب و تندى ندارد و زود مىرنجد و مىگرید. آرى، مهربانى ضرورىترین نیاز كودك است. بدین جهت، امام سجاد(ع) آن را اولین حق كودك برمىشمرد و بر حق تربیت و تعلیم مقدم داشت. این بدان معناست كه كودك، پیش از نشستن در كلاس تربیت و تعلیم، باید نسیم خوش مهربانى و عطوفت را تجربه كند؛ اقلیم وجودش از بوى خوش مهربانى عطرآگین گردد و حتى آموزش نیز باید در پرتو مهربانى و عطوفتبه انجام رسد. جالب آن است كه در نسخه شیخ صدوق عبارت «فرحمته فى تعلیمه» به چشم مىخورد كه تصریح بدین امر است. بدین سان، در مىیابیم كه آموزش، بویژه در دوره ابتدایى، باید با مهربانى و محبت همراه باشد. این اصلى اساسى و اجتناب ناپذیر است.
اساسىترین و ضرورىترین حق فرزند و خردسال تربیت اخلاقى و معنوى اوست. تربیتبا اهمیتترین هدف و بلكه هدف همه تعالیم و معارف اسلامى است. زندگى انسان مسلمان در پرتو تربیت اسلامى معنا پیدا مىكند و ارج و ارزش انسان به تربیت معنوى و اخلاقى اوست. وگرنه، به فرموده قرآن، مانند حیوان و بلكه از آن هم پستتر خواهد بود. اهمیت والاى تربیت، وظیفه والدین را صد چندان مىكند. آنان كه در حیات تربیتى فرزندان اولین نقش را بر جاى مىنهند، نخستین و اساسىترین وظیفه را نیز به عهده دارند و ضرورى استبیش از هر حق دیگرى بدین حق اساسى كودك توجه كرده، در انجام دادن درست آن از هیچ كوششى دریغ نكنند.
از دیگر حقوق مهم فرزند سوادآموزى و فراگیرى دانش است. اهمیتسوادآموزى و دانش به توضیح و تاكید نیاز ندارد. پر واضح است، سعادت هرگونه كه تفسیر شود، دانش آموختن اولین و اساسىترین گام رسیدن به آن است. اگر كسى سعادت را صرفا رفاه مادى و آسایش دنیوى معنا كند، دانش آموختن گام نخست در تحصیل آن است و اگر آن را در قرب الهى و بندگى خداوند جستجو كند كه حق همین استباز هم دانش و معرفت از مطمئنترین راههاى وصول بدان شمرده مىشود. دانش كلید حل بسیارى از مشكلات و ابزار دستیابى به بسیارى از مصالح و منافع مادى و معنوى است. بر والدین، كه در برابر سعادت فرزندانشان مسؤولند؛ ضرورى است تا زمینه تحقق این حق مهم را برایشان فراهم سازند و آنان را از نعمتسواد و دانش بهرهمند گردانند.
زمینه خطا و اشتباه در اعمال و رفتار كودك بسیار است. آنان در ابتداى مسیر رشد هستند، نه رشد بدنى كافى یافتهاند و نه عقل و تدبیرشان به حد كمال رسیده است. بنابراین، امكان هر نوع لغزش و خطا در رفتار و گفتارشان وجود دارد. والدین و بزرگسالان باید این واقعیت را بپذیرند كه كودكانشان انسانهاى كوچكى بیش نیستند و انتظار بزرگان از آنان داشتن خطاست. پس بجاست كه از خطاهاى آنان با كرامت و بزرگوارى درگذرند و پوزش آنان را براحتى بپذیرند.
چنانكه بیان شد، در كودكان و نوجوانان، به خاطر عدم رشد كامل عقلانى، زمینه لغزش بسیار است و اشتباه و تقصیر در اعمال و رفتارشان دور از انتظار نیست. واكنش والدین و بزرگترها، در برابر این لغزشها، دو نوع استیكى آنكه خطاهایشان را سریع به آنان گوشزد كنند، و احیانا به تنبیه و سرزنش آنان بپردازند و دیگر آنكه، ضمن داشتن حساسیت و توجه، به روش خطاپوشى و تغافل كه روشى درست و اثربخش است، روى آورند؛ چرا كه تغافل از اصول مهم تربیتى است؛ یعنى والدین خود را به غفلتبزنند و چنان وانمود كنند كه خطاى فرزندشان را ندیدهاند. چنانچه والدین چنین رفتارى داشته باشند، امكان پشیمانى و بازگشت از خطا بیشتر است؛ اما اگر كودكان و نوجوانان در مقابل هر خطا و تقصیرى با سرزنش و تنبیه والدین رو به رو شوند، احساس مجرم بودن كرده، چنان مىاندیشند كه دیگر اعتبار و ارزشى نزد والدین و بزرگسالان ندارند. این امر باعث مىشود كه در مراحل بعد نیز لغزش و خطا برایشان زشت نباشد و ارتكاب آن امرى عادى شمرده شود. گذشته از این، سرزنش و تذكرهاى پیاپى، بذر لجاجت را در وجود فرزند مىافشاند و زمینه پذیرش اندرز را در او نابود مىكند. امام زینالعابدین(ع) به خاطر اهمیت اصل خطاپوشى و تغافل، این حق را مورد تاكید قرار داده و دو بار آن را بر زبان رانده است. آن بزرگوار فایده و سبب خطاپوشى را نیز بیان كرده، مىفرماید: پوشاندن لغزشهاى دوران كودكى و نوجوانى به بازگشت آنان و پرهیز از خطا و لغزش مىانجامد.
روحیه لطیف كودك با اندك تندى و خشم، آزرده مىشود. بنابراین، بزرگسالان، بویژه والدین، باید از گلهاى زندگى خویش با لطافت و نرمى مراقبت كنند؛ با صبر و حوصله در برابر آزارهاى كودكانه آنان عطوفت و ملاطفت نشان دهند و جز در موارد استثنایى نگاه تند و چهره خشمگین بدانان نشان ندهند.
كودكان كانون نیازمندى و فقرند. نیازهایشان فراوان و كمبودهایشان نمایان است. آنان در لحظه لحظه كودكیشان به حمایت و مراقبت والدین و بزرگترها نیازمندند. نیازهاى جسمانى، نیازهاى عاطفى، نیازهاى روانى و ... از آنان مسكینانى راستین ساخته است. آنها جز در پرتو كمك و حمایتبزرگترها و والدین قادر به رشد و تكامل و حتى ادامه حیات نیستند. بنابراین، بر بزرگسالان است كه مستمندان درگاه خویش را یارى دهند و در رفع نیازمندیهاى آنان بكوشند.
ضرورت مدارا و تحمل رفتارهاى ناسنجیده كودكان امرى روشن است؛ چرا كه آنان در طریق رشد و تكاملند، هنوز دركشان كامل نگشته، خوب و بد كارها را براحتى تشخیص نمىدهند، با آداب اجتماعى آشنا نیستند، ارزشها و ضد ارزشها برایشان بىمعناست، خواستهها و انتظاراتشان لباس منطق بر تن نپوشیده است و همچنان در خیالات و پندارهاى كودكانه خویش غوطهورند. كنجكاوى و انرژى زیادشان اغلب آنان را به انسانهاى شلوغ و پردردسر مبدل ساخته و اعمال و رفتار ناسنجیده و آزار دهنده را ویژگى طبیعىشان ساخته است. والدین و بزرگسالان باید این موقعیت كودكان را بدرستى درك كرده، با بردبارى بسیار خود را براى تحمل كردار نادرست آنان آماده سازند تا از امتحان بزرگ و سخت دوران كودكى فرزندان سربلند برون آیند.
كودكان، به خاطر نداشتن آگاهى لازم و درك كافى، كمبودها و نقصهاى بسیار دارند. آنها چه بسا به لجاجتبا والدین و بزرگسالان برخاسته، باعث آزار آنها مىشوند. در چنین موقعیتى بزرگترها باید با كودكان مدارا كنند و از لجاجت و مخاصمه با آنان جدا بپرهیزند. طبق سخن امام سجاد(ع) این روش براى رشد و هدایت كودكان مناسبتر است.
مؤ لف : مسعود رضا (نورى) |
برنامه روزانه يك مسلمان |
درباره قرآن |
بدبخت كيست ؟ |
درباره نفس |
ماه مبارك رمضان |
شريف و عزيز كيست ؟ |
درباره توبه |
درباره اميد |
آرزو |
درباره رزق و روزى |
اسراف |
روش برخورد با تهيدستان و ثروتمندان |
شيطان |
حب دنيا |
درباره گناه |
خود پسندى |
دعا |
درباره دوستى |
غيبت |
ياد مرگ |
پاداش اعمال |
وظائف يك مسلمان |
ريا و خودنمايى |
عبادت خدا |
فروتنى براى سرمايه داران |
خلوص نيت |
درباره خدا |
ترس از ديگران |
عبادت خدا |
نزديكى به خدا |
احتياج |
بيمارى و درد |
دانايى |
حسود و بيمارى حسادت |
ياد خدا |
درباره غم و اندوه |
درباره پدر و مادر |
يارى خدا |
مسئلت خدا |
درباره حاجت و حاجتمندان |
نيك بختى |
فهرست دعاهاى صحيفه سجاديه |
درباره حرص |
حمد و سپاس خداوند متعال |
|
بركت دارايى |
درباره رسول اكرم (ص ) |
مقدمه: بیتردید یكی از مهمترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسانهای مشتاق فضائل و كمالات بوده است. از آنجا كه حضرات معصومین علیهم السلام هركدام در عصر خویش به عنوان اسوه كامل انسانیت و بارزترین نمونه كمالات و صفات انسانی بودهاند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند؛ به این جهت، به امامان معصوم علیهم السلام به دیده محبت و عشق مینگریستهاند. حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انكارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شدهاند.
در این مجموعه مقالات، مروری كوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زینالعابدین علیه السلام در جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم داشتباشد كه ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و خرافهها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی كمال برداریم. ان شاء الله
قسمت سوم: زیباترین شیوه معاشرت