او در سال 217 درگذشت، محضر سه امام، امام کاظم و امام رضا و امام جواد، که بر همهشان درود خدا باد -، را درک کرد، و جزو دانشمندان مشهور و بزرگان یاران ائمه اطهار علیهم السلام بود، و روایات بسیاری پیرامون مسائل مختلف از وی به یادگار مانده است. مقام شامخ او زبانزد شیعه و سنی و مورد اطمینان این هر دو دسته بود. جاحظ که یکی از دانشمندان اهل تسنن است درباره او مینویسد: «ابن ابی عمیر در همه چیز یگانه زمان بود». [1] .
فضل بن شاذان میگوید: «برخی به حکومت وقت اطلاع دادند ابن ابی عمیر نام عموم شیعیان عراق را میداند. حکومت از او خواست که نام آنان را بگوید. او امتناع کرد، او را برهنه کردند و میان دو درخت خرما آویختند و صد تازیانه به او زدند، و نیز صد هزار درهم ضرر مالی به او رساندند». [2] .
ابن بکیر میگوید: «ابن ابی عمیر زندانی شد، و در حبس ناراحتی فراوانی به او رسید، و نیز هر چه ثروت داشت از او گرفتند» [3] و گویا در خلال همین زندانی شدنها و گرفتاریها بود که کتابهای حدیث او از بین رفت.
شیخ مفید مینویسد: ابن ابی عمیر هفده سال در زندان بود واموالش از بین رفت. شخصی ده هزار درهم به او بدهکار بود، چون فهمید که ابن ابی عمیر ثروت خود را از دست داده است، خانه خود را فروخت و ده هزار درهم ابن ابی عمیر را نزد او برد.
ابن ابی عمیر گفت: «این پول را از کجا آوردی؟ ارث به تو رسیده یا گنجی یافتهای؟»
- خانهام را فروختم!
ابن ابی عمیر گفت: امام صادق به من فرموده است: «خانه مسکونی مورد لزوم از استثناءهای وام و قرض است، از این رو با این که به این پولها حتی به یک درهمش نیاز دارم؛ قبول نمیکنم». [4] .
پی نوشت ها:
[1] منتهی المقال، ص 254، چاپ سنگی.
[2] رجال کشی، ص 591.
[3] رجال کشی، ص 590.
[4] اختصاص شیخ مفید، ص 86، چاپ تهران.