تغذیه ایرانیان در دوره هخامنشی
سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 3:17 PM
پیرامون تغذیه ایرانیان در دوران هخامنشی اطلاعات و مدارک نسبتآ فراوانی وجود دارد. ایرانیان قدیم به فلاحت و آبادی و عمران توجه خاصی مبذول میداشتند. شاهان هخامنشی برای تشویق کشاورزی مقرر داشته بودند که هرکس زمینهای بیحاصل را به واسطه آبیاری آباد کند تا پنج پشت عایدات آن زمینها از آن او و اعقابش باشد.
در دوران هخامنشی ، سلاطین معمولا تنها غذا صرف میکردند و فقط ملکهها میتوانستند با شاه دور یک میز بنشینند. در این موا رد نیز ملکه مادر بر ملکه دیگر(همسر شاه) مقدم بود .
در آن دوران، مصرف گوشت قربانی در بین پارسیان قدیم متداول و معمول بود. بنا بر نوشتهی هرودوت، قربانی در نزد پارسیان چنین به عمل میآمد: "برای قربانی کردن نه محرابی تهیه میکنند، نه شرابی بر زمین می ریزند و نه نی میزنند. هر کس بخواهد قربانی کند، حیوان را به جای پاکی برده و در آنجا به دعا کردن میپردازد. دعا کردن برای خود جایز نیست، باید برای تمام پارسیان و شاه دعا کند و چون او هم یکی از پارسی هاست، دعا ی او شامل خود او نیز خواهد بود. بعد او حیوان را قطعه قطعه کرده و گوشت آن را پخته و روی شبدر و یا گیاه نرمی که قبلا آماده ساخته می”ٹگذارد. پس از آن مغی که حاضر است، سرودهای مقدس میخواند و این سرودها راجع به پیدایش خدایان است. قربانی بیحضور مغ، بر خلاف عادت پارسی است. پس از زمانی، قربانیکننده گوشت را به خانه برده و به مصرف میرساند".
در دوره هخامنشی بزرگترها به اطفال آداب غذا خوردن ونوشیدن را میآموختند. آنان را به قناعت به مصرف خوراک تشویق میکردند. در واقع بزرگترها نیز بدون اجازه مربیان خود به سر غذا نمینشستند. پارسیها در باب اسباب میز نه فقط از اختراعات سابق خود چیزی نکاستهاند، بلکه همه روزه چیزهای تازه اختراع میکنند و نیز برای غذا، مستخدمینی از مرد و زن در خدمت خود دارند
اطفال مجاز نبودند با مادران خود غذا بخورند، بلکه در خدمت مربیان و در ساعتی که مقرر شده بود غذا صرف میکردند. اطفال از خانه خود نان و سبزی و همچنین ظرفی برای نوشیدن آب میآوردند و هر وقت تشنه میشدند آب از رودخانه میآشامیدند. طبقه جوانان مآمور تهیه غذا و شکار بودند. جوانان چون به عزم شکار رهسپار میشدند دو نوبت غذا با خود برمیداشتند. غذایشان گر چه تفاوت بسیاری با غذای اطفال نداشت اما حجم آن بیشتر بود. شکارچیان در عرصه شکار چیزی نمی خوردند، اما چنانچه حیوانی که در کمین او هستند، مجبورشان کند در محلی توقف نمایند و یا علت خاصی دوران شکار را طولانی سازد ، گرد هم جمع می شدند و غذای خود را میخوردند. آن گاه به کار خود ادامه میدادند تا شب فرا رسد، سپس جیره ییکروزه خود را در ظرف دو روز صرف میکردند تا به پیش آمدهای جنگی خو بگیرند و درصورت ضروری ، بردباری و تحمل داشته باشند. غذای جوانان به غیر از گوشت شکار، منحصر به سبزی است که با خودمی آوردهاند ولی همین سبزی را با اشتهای کامل با قطعه نان جوی که با خود داشتند میخوردند و از آن لذت بسیار میبردند.
در دوران هخامنشی ، سلاطین معمولا تنها غذا صرف میکردند و فقط ملکهها میتوانستند با شاه دور یک میز بنشینند. در این موا رد نیز ملکه مادر بر ملکه دیگر(همسر شاه) مقدم بود
علاوه بر تامین قسمتی از عوامل مغذی مورد احتیاج به علت دارا بودن ویتامینها و پیشسازهای مربوط(کاروتن یا پیشساز ویتامین آ)، استرولگیاهی یا پیشساز ویتامینهای "آ،سی،دی،ای،کی"
وبرخی ازویتامینهای گروه" آ "نقش عمدهای را در تغذیه ایرانیان قدیم ایفا میکرده است. احتمالا پارسیها دردوره ورش، خواص عملی تغذیه گیاهی را میشناختهاند.
گوشت شکار پروتئین حیوانی و قسمتی از کالری را تامین مینموده است و ارزش غذایی آن در سنوات بعد توسط ابوبکر محمد بن زکریای رازی، شیمیدان و پزشک نامی ایران تشریح گردیدهاست.
اطفال مجاز نبودند با مادران خود غذا بخورند، بلکه در خدمت مربیان و در ساعتی که مقرر شده بود غذا صرف میکردند. اطفال از خانه خود نان و سبزی و همچنین ظرفی برای نوشیدن آب میآوردند و هر وقت تشنه میشدند آب از رودخانه میآشامیدند
نان جو قسمت دیگری ازکالری رادر تامین مینموده و دارای سلولز به مقدار زیاد و نیز خواصی میباشد که بر خلاف نان گندم ، بیشتر با روحیه فعالیت و سوارکاری و جستجو برای مواد غذایی و شکار متناسب است .
بنابراین در غذای طبقات گوناگون جامعه در دوره کورش؛ سبزی، گوشت شکار و نان جو وجود داشته است و بنا بر قول استرابون، غذای روزانه جوانان پارسی پس از ورزش، نان و نان شیرینی و بولاغ اوتی و نمک و عسل بوده است. همچنین رسوم و آداب تغذیه پارسیها در دوران هخامنشی، کم و بیش در بین سایر اتباع امپراطوری ایران و از جمله مردم بابل نیز متداول گردید.