جناب حاج سید محمد تقی حشمت الواعظین طباطبائی قمی در کتاب شریف خاندان ایروانی یا راهنمایان عِلمی اُمَم صفحه چهل و یک از قول نخبة الاطیاب آقای حاج محمد موسی ایروانی به نقل از برادر ارجمندش آقای محمد جواد ایروانی که بیست روز قبل از رحلت مرحوم والد آیة اللّه میرزا یوسف ایروانی) به دیدار ایشان رفتم و هنگامیکه بحث تحمّل انسان در مقابل گرسنگی مطرح شد اظهار داشتند که پدرم آقا میرزا علی(ع) ایروانی که از زهّاد بزرگ حوزه علمیه نجف بود و به این صفت نیز اشتهار داشت) معتقد بود که انسان بدون غذا خوردن میتوان چند روز زنده بماند و باکی نداشته باشد و داستانی را نقل کرد که روزی در محضر پدر گرانقدرم مرحوم میرزا علی(ع) ایروانی رحمة الله علی(ع)ه بودم که ناگهان اشک چشمش چون دُرّ بر پهنه گونهاش جاری شد و چنین فرمود:
در مقطعی از ایام تحصیل خود، در حجره کازرونی واقع در ضلع شرقی صحن مطهّر مولای متقیان علی(ع)سه روز پی در پی بود که گرسنه بودم امکانات محدود اجازه به من نمیداد تا موادّ غذائی لازم را تهیه نمایم.
این محاصره تلخ مرا به یاد این سخن مردم انداخت که میگویند اگر سه شبانه روز به آدمیغذا نرسد میمیرد، به خود گفتم این حرف بیجائی است و محتوی ندارد، زیرا نمونه آن منم که پس از گذشت هفتاد و دو ساعت گرسنگی تنها ضعف وجود مرا گرفته است ولی هنوز سر پا هستم و نمردهام.
از شدّت ضعف تصمیم گرفتم تا بخوابم و همینکه خواستم بخوابم با خود اندیشیدم که اگر رو به قبله بخوابم مشروع خواهد بود زیرا امکان دارد شدّت گرسنگی مرگ را بدنبال آورد. قبل از خفتن به حرم مولای خود حضرت علی(ع) (علی(ع)هاالسلام) متوجّه شده و گفتم: آقا جان برای من مسئله مردن حلّ شده است، زیرا معتقدم اگر مرگ نبود، نمیتوانستیم حیات جاودانه را بیابیم پس در حقیقت مرگ پلی است میان حیات این جهان و جهان معنی.
بنابراین هیچگونه خوفی مرا تهدید نمینماید و نگرانی ایجاد نمیکند، تنها خوف و نگرانی من این است که مبلغ سیزده پول مدیونم، مولا جان چنانچه این مشکل مرا حل کنی آغوشم برای پذیرش مرگ آماده است.
به محض آنکه حرف دلم را با آقا علی(ع)مطرح نموده و با کلمات ساده او را مخاطب قرار دادم بلافاصله خوابیدم و به خواب عمیقی فرو رفتم که ناگهان درب حجره گشوده شد و فریادی غرّا سکوت حجره را شکست که از شدّت آن صدا از خواب بیدار شدم در حالی که دلهره و اضطراب وجود مرا گرفته بود زائری ایرانی را دیدم که با آغوش گرم خود مرا مخاطب قرار داده و میگوید:
بیا این یک دیگ غذای گرم و این هم سیزده پول.
مرا در تن بود تا جان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
بجنبد تا رگم در جان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
ز پیدا و زپنهانم همین یک حرف را دانم
که در پیدا و در پنهان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
اگر اهل خراباتم و گر شیخ مناجاتم
بهر آئین بهر دستان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
علی(ع) دین است و ایمانم علی(ع) درد است و درمانم
چه با درد و چه با درمان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
علی(ع) حلال مشکلها علی(ع) آرامش دلها
کند تا مشکلم آسان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
اگر در خانقه افتم و گر در میکده خفتم
بهر معموره و ویران علی(ع) گویم علی(ع) جویم