اصل دجّال را از اصفهان («بحار الانوار»، ج 52، ص 194) يا بجستان («منتخب الاثر»، ص 425) و يا خراسان («الملاحم و الفتن»، ص 126) نشان داده اند. او يک طاغوت حيله گر مانند سفياني است.
در روايات آمده که آن ملعون ادّعاي الوهيّت کرده و به وجود نحس او خونريزي و فتنه در عالم واقع مي شود. از اخبار چنين بر مي آيد که يک چشم او ماليده و ممسوح است و چشم چپ او در ميان پيشاني اش واقع شده و مانند ستاره مي درخشد و تکّه ي خوني در ميان چشم او واقع است. بسيار بزرگ و تنومند و داراي شکل عجيب و غريب و بسيار ماهر در سِحْر است. در پيش او کوه سياهي قرار دارد که به نظر مردم مي آيد، کوه نان است و در پشت سرش کوه سفيدي که از سِحْر به نظر مردم آبهاي صاف جاري مي آيد. او فرياد مي کند:
«اوْليايي أَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلي
: بندگانم من پروردگار بزرگ و والاي شما هستم». («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)
براي دجّال خري قرمز رنگ است که طول آن 60 قدم و به اندازه ي ديد چشم است و چشم راستش کور است («عقد الدّرر»، ص 274). از هر موي خر دجّال، نغمه اي به گوش مي رسد و آن نغمات باعث جذب شدن مردم سست و ناپرهيزکار به اوست. («آخرين اميد»، ص 323)
«دجّال» از همه جا مي گذرد و فقط در مکّه و مدينه و بيت المقدّس قدم نمي گذارد. («الزام الناصب»، ص 74)
بيشتر پيروان او افراد يهودي زنازاده عربهاي بياباني هستند که تاج بر سر دارند. («عقد الدّرر»، ص 274)
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم درباره ي دجّال فرمود: «هر مؤمني که دجّال را ببيند آب دهان خود را به روي او بيندازد و سوره ي مبارکه حمد را بخواند براي اينکه سحر آن ملعون را دفع کند». («منتهي الآمان»، باب 14، فصل 7)
طبق نقل امام صادق عليه السلام، امير مؤمنان علي عليه السلام در ضمن خطبه ي طولاني فرمود: «حضرت مهدي (عج) با يارانش از مکّه به بيت المقدّس مي آيند و در آنجا بين آن حضرت و دجّال و ارتش دجّال جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند، به طوريکه از اوّل تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 176) بالاخره آن ملعون به دست مبارک حجّت عليه السلام با به دست عيسي بن مريم عليه السلام کشته مي شود. طبق روايتي، آن حضرت دجّال را در کُناسه ي کوفه به دار مي زند. و بر روايتي ديگر در فلسطين در کنار دروازه ي «لد» نزديک بيت المقدّس کشته مي شود. («خورشيد مغرب»، ص 74)
و در جاي ديگر ذکر کرده اند که در عقبه ي افيق شام به درک واصل خواهد شد. («نجم الثّاقب»، ص 189)
خروج دجّال در روايات اهل تسنّن و در تورات و انجيل نيز آمده است. برخي از نويسندگان اسلامي با توجّه به ريشه ي لغت «دجّال» آن را منحصر به يک فرد مخصوص نمي دانند بلکه آن را عنواني کلّي براي افراد پرتزوير و حيله گر که براي فريب مردم از هر وسيله اي استفاده مي کنند، مي دانند. («آخرين اميد»، ص 324)