پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون
شنبه 9 فروردین 1393 11:51 AM
سالها گشتم و دیدم مردمان قلبهای پر طپش را بر کف دستان خود نهادند تا شاید رهگذری از سر لطف سکه ای از
محبت درون دستان خالی آنها بنهد
دلم را ربود ان یار بی مروت من
او به فکر تقاص گرفتن از وجود من بود
هنوز هم دوستش میدارم
اگر چه او بی خبر از حال من و دل خویشتن بود
ای کاش میدانست که هنوز
توی تک تک کوچه های قلبش
ردپای نفسهای من بود
قدر لحظات رو باید دانست