پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393 3:52 PM
امروز براي ما روشن است كه تفكر مدرن اساساً با كنار گذاشتن دوران تعهد ديني موجوديت پيدا ميكند و با التزام به «علم» و تأكيد بر محوريت علم تجربي به ظهور ميرسد. و خود به خود عالمي را محقق ميكند كه «غير ديني» است. يكي از سوءتفاهمهاي رايج در هنگام طرح اين نوع مباحث ـ بهخصوص در ميان مخاطباني كه التزام ديني دارند ـ اين است كه تصور ميشود اشاره به غير ديني بودن دنياي مدرن به اين معناست كه عالم جديد همهي تلاشاش را در جهت مخالفت با دين و براندازي دين به كار برده است.
و آن وقت گروهي اظهار تعجب ميكنند كه پس چهطور خودشان هنوز مؤمن باقي ماندهاند و اگر دنياي جديد دينستيز است چرا به غارت ايمان آنها نپرداخته، و گروهي ديگر هم به اين باور ميرسند كه در بهرهگيري عملي از اين سخنان بايد به مقابله با دنياي جديد و تلاش براي نابود كردناش برخيزند، چرا كه ما دينداريم و دنياي جديد، دينستيز و بنابراين بايد به جنگ با اين دشمن پرداخت. مشكل از آن جا شروع ميشود كه عموماً به اين نكته توجه نميكنند كه:
عالم امروز با قصد نابود كردن دين شكل نگرفته است. البته بديهي است كساني در دنيا هستند كه چنين قصدي دارند، اما چنين افرادي در همهي ادوار تاريخ بشر وجود داشتهاند و مشخصاً از عوارض دنياي مدرن به حساب نميآيند. عالم امروز غير ديني است به اين معنا كه با تعهد به دين و با التزام به اين كه دين، دائرمدار امور عالم باشد شكل نگرفته است، بلكه دين را به عنوان امري موجود به رسميت شناخته و در كنار ديگر پديدهها قرار ميدهد. ميگويد افراد بشر اختيار دارند كه دربارهي نحوهي به سامان رساندن زندگي خويش تصميم بگيرند و دين هم يكي از چند پيشنهاد موجود است براي تعيين اصول زندگي فردي و اجتماعي.
اما دنياي مدرن خودش از ابتدا ترجيح داده كه بر خلاف قرون پيش از رنسانس، انتخاباش براي تعيين راه و رسم زندگي، دين نباشد.
آن چه در ابتداي تاريخ جديد، جايگزين دين شده، علم است و پايهگذاران تفكر مدرن پيشنهاد كردهاند كه علم را زيربناي دوران جديد فرض كنيم و به همهي امور ـ حتي به دين ـ از منظر علمي نگاه كنيم. بنابراين شأن دين در اين تمدن، همعرض معرفتهاي ديگري است كه انسانها ميتوانند براي خود برگزينند و يا از آن دوري كنند.
اين نگاه در همهي آن چه كه در قرون اخير از ناحيهي تفكر مدرن صادر شده و موجوديت پيدا كرده جاري است و مقولهاي مثل سينما هم در اين ميان استثنا به حساب نميآيد و از هر وجه كه بررسياش كنيم به زمينههاي ديني برنميخوريم: در شأن علمياش، اختراعي است شگفتآور كه به آرزويي درازمدت براي متحرك كردن تصوير ثبتشده پاسخ ميگويد.
در شأن رسانهاياش، ادامهي تحولي است كه متخصصين علم ارتباطات با اشاره به جايگزيني تصوير به جاي خط و نقاشي و ديگر نشانههاي ارتباطي دوران ما قبل مدرن، مشخصاتاش را توصيفاش ميكنند و آن را دستاوردي بينظير در تركيب ويژگيهاي رسانههاي پيش از خود ميدانند.
در شأن صنعتياش، تا سالها بيرقيب بود و پردرآمدترين صنعت سرگرميساز جهان به حساب ميآمد كه درآمد هنگفت و بيدردسري را نصيب صاحباناش ميكرد و چرخهي درآمدزايي مطمئن و با دوامي داشت. و در شأن هنري، يكي از دستاوردهاي هنر مدرن به حساب ميآيد و زبان و قواعد زيباييشناسي و قوانين ساختارياش را به تمامي از اصول هنر مدرن اخذ ميكند. و ميدانيم كه هنر مدرن نيز ذاتاً با اصالت دادن به سوبژكتيويسم و فرديت منقطع هنرمند شكل ميگيرد و التزامي به هيچ منبع الهام از پيش تعيينشدهاي ندارد و از اين حيث همچون ديگر دستاوردهاي تمدن جديد، غير ديني است.
ادامه دارد....