0

هنر در اسلام

 
like77
like77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 514
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393  3:10 PM

 

جايگاه«‌ زيبائي » در ديد اسلام

جايگاه زيبايي در ديد اسلام

(قسمت اول)

هرگز وجود تصاوير و مجسمه هاي فراواني در معابد و كليساها به معناي بهره وري « هنرهاي زيبا» از آئيني كه در معبد و كليسا به آن معتقدند، نيست. چرا كه از اينگونه نقاشي ها و مجسمه ها در معابد بت پرستان هم به وفور، يافت مي شود.و هرگز به مفهوم شاهد و نشانه اي براي يك دين، در هدايت و جهت گيري به عنصر« زيبائي» و تشويق به هنرهاي زيبا نيست .

علاوه بر اينكه در اينگونه معابد، گاهي پرستش هاي ناروا شعائر زشت و ناپسند و عقائد خاصي است كه هرگز در يك شعور و احساسي، با « زيبائي» جمع نمي شود.

بهرۀ هنرهاي زيبا از يك دين را، بايد از ديدگاه دين نسبت به « زندگي» سنجيد

اگر آئيني، نسبت به زندگي و حيات ديد حقير داشته باشد و زندگي را مايۀ ننگ و عار و بي ارزش بداند و جسد و تن را هم پليد و پست بداند و انحراف انسان از جهان روح كمال بشناسد، نمي توان باور كرد كه چنين ديني هنرهاي زيبا را زنده مي كند يا احياء‌ آن ها را مي پذيرد.

برعكس ديني كه « زيبائي » مطلوب آن باشد و نعمت حيات را نه تنها بپذيرد كه آن را ضروري و لازم بشمارد هرگز نمي توان گفت كه هنرهاي زيبا را زشت و مردود مي داند.

در ديدگاه اسلام، حيات، نعمتي الهي و مقبول است كه بايد آنرا پاك ساخت و به زندگي تشويق كرد و سپاس گزارد. اسلام، « زينت‌« را حلال مي شمارد و از تحريم بي جهت زينت ها ي الهي نكوهش مي كند

جايگاه زيبايي در ديد اسلام
. اسلام، خدا را به زيبائي مي ستايد و توصيف مي كند و «جمال» را از نشانه هاي قدرت خدا و از نعمتهاي بيكران او نسبت به بندگان مي داند آفرينش آسمان و زمين را « زينت » مي داند «‌ انا جعلنا ما علي الأرض زينه لها.....»‌

« و لقد جعلنا في السماء بروجا و زيناها للناظرين »

و در مخلوقات خدا هم جمالي به وديعت نهاده شده معرفي مي كند كه انسان در پي آن و سود جستن از آنست:

«‌و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون»

و از تحريم زينت هاي خدا، كه براي بندگانش قرارداده نكوهش مي كند:‌

« قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده....»

 

تقارن و همسوئي « زينت » و « عبادت »‌تا آنجاست كه براي نزديكي به خدا، بايد در «محراب عبادت»‌ زينت ها را با خود داشت:

«‌ خذوا زينتكم عند كل مسجد....»‌

 

سنت پيامبر

در پذيرش حيات و استفاده از زينت هاي آن، سنت رسول خدا(ص) نيز برگرفته از تعاليم قرآني است .خدا را با بزرگداشت آفريده هاي خويش و عشق به جمال و زيبائي در زمين و آسمان مي توان پرستيد.

هم آن حضرت فرموده است:

« ان الله جميل يحب الجمال»

 

ـ خدا زيباست و زيبائي را دوست مي دارد.

و نيز آن حضرت در تفسير آيۀ‌« يريد في الخلق ما يشاء »‌ (‌آنچه بخواهد در آفرينش مي افزايد) فرموده است: منظور صداي نيكو و روي نيكو و موي خوب است.

و فرموده است: هر كس موي دارد آنرا نيكو بدارد. 

و نيز از كلام آن حضرت است:‌ خداوند هر خوشبوي و خوش لباس را دوست مي دارد.

زندگي پيامبر سراسر نوعي توازن و ايمان و رعايت حق جد با حق روح باهم است.

ديني كه به زندگي و زيبائي اين گونه مي نگرد، چگونه مي تواند « هنر زيبا » را تحريم كند؟ يا از آنچه كه زندگي را زيبا مي كند و در چشم و گوش « جمال »‌مي آفريند، نهي كند؟!

جايگاه زيبايي در ديد اسلام

 

راز تحريم مجسمه

گمان نا بجاي تنافي اسلام با هنرهاي زيبا، از آنجا سر چشمه گرفته است كه ديده اند : اسلام بت پرستي و ساختن هر گونه مجسمه و تمثال و پيكره اي را كه براي پرستش انجام مي گيرد نهي كرده است و گر نه در قرآن حتي يك كلمه وجود ندارد كه از «‌هنرهاي زيبا » نهي كند رسول خدا (ص) هم سخني در تحريم آنچه براي غير بت‌پرستي ساخته مي شود يا تمايل و گرايش به بت را بر انگيزد نفرموده است.

اگر آنچه كه نقل شده ( اينكه پيامبر هنگام فتح مكه و در ورود به كعبه دستور داد همۀ تصاوير و مجسمه هاي موجود در آنجا را از بين ببرند) راست باشد  حكمتش آنست كه در آغاز هر دعوتي با هر آنچه كه تمايل به گذشته و افكار و گرايش هاي پيش از دعوت را زنده كند مبارزه مي شود.

 حتي امروز هم در عصر ما، هيچ دعوتي از اين گونه برخوردها كه در جهت زدودن آثار دوره هاي گذشته و فرهنگ رجعت طلبانۀ پيشين است بي نياز نمي باشد.

استاد "‌ عبد العزيز جاويش" از نويسندگان معاصر در موضوع « تصوير » مي نويسد:

« .... مراد تعميم حرمت تصوير نسبت به همۀ زمان ها و همۀ ‌امت ها نيست. از آنجا كه پرستش و تعظيم مخصوص خداوند است اگر تصوير از عبادت و تعظيم ايمن باشد مانعي ندارد.علاوه بر اينكه گاهي تصوير و عكاسي وسيلۀ حفظ حقوق شرعي است.

 آنجا كه مسئولين دولتي با پخش و عرضۀ تصوير گمشده ها، غرق شده ها، جسدهاي مجهول الهويه و ناشناخته تكليف مردم را با شناختن هويت صاحبان عكس نسبت به امور ارث، زوجيِّت، طلب ها، بدهي ها و .... روشن مي كنند. گاهي پخش تصوير باعث هشدار مردم نسبت به سارقان حرفه اي حيله گر و كلاش هاي پنهان از چشم مأموران دولتي مي شود و مردم آنان را شناخته و به مراكز مربوطه گزارش مي دهند.

 تصوير گاهي هم وسيلۀ « خدا شناسي » است آنجا كه در علوم طبيعي و فيزيولوژي بكار مي رود گاهي هم در امور درماني و معالجۀ امراض از طريق عكس گرفتن با اشعه و راديولوژي  و ..... بكار مي آيد.

 با چنين كاربرد گسترده اي كه تصوير در امور شرعي ، قانوني ، درماني و عملي دارد چگونه مي توان مدّعي بود كه شرع را با آن توافقي نيست؟! پس اگر صرفاً از عكس براي تزئينات و سرگمي هاي مباح استفاده شود بي اشكال است. ولي اگر جنبۀ پرستش و تعظيم پيدا كند حرام است و سازنده و نگهدارنده اش عقوبت خواهد شد....»

 

هيچ مسلماني در برخورد با نمايشگاهها و موزه هاي هنري، اگر از گرايشهاي بت پرستانه ايمن باشد از آنها روي بر نمي گرداند.

جايگاه زيبايي در ديد اسلام

پيشوا و مصلح مجاهد «‌شيخ محمد عبده » از حوزه هاي هنري ديدار مي كرد و در بارۀ‌ آن ها قلم مي زد و نگهداري آثار بي نظير و كمياب هنري و موزه هاي نفيس هنر را مي ستود. چرا كه اين نوعي پاسداري از دانش و ترسيم زواياي پنهان نفس انسان است .

 « عبده » در خاطرات سفرش از ديدار خود از نمايشگاه هاي عكس و آثار قديمي در « جزيرۀ صقلّيه » و از آثار باستاني آن مي نويسد و جزئيات ديده هاي خود را يادداشت مي كند وي دربارۀ حفظ ميراث فرهنگي گذشته حتي شعر دروۀ  جاهلي و راز و حكمت نگهداري مردم از مصنوعات ، تصاوير و مجسمه ها مي نويسد:

«‌...تصوير، نوعي شعر است كه ديده مي شود ولي بي صداست و شعر، نوعي تصوير گوپا ولي نامرئي است. نقاشي ها و مجسمه ها حالات شخصي و جمعي مردم را در زمينه هاي مختلف نگه داشته است. مي توان گفت كه آثار هنري باستاني « ديوان حالات بشري » است

مفاهيمي نزديك به هم و متقارن كه در الفاظ گنجانده مي شود چه بسا غير قابل تفكيك و جدا كردن از يكديگر است ولي در قالب رسم و تصوير به شكل آشكاري از هم متمايز مي شود و نقاشي يا مجسمه حالت هاي گوناگوني چون ترس، نگراني، وحشت، جزع و فزع، اضطراب و ... را در انسان نشان مي دهد.

هر گاه به طرح و تصوير ـ كه يك شعر ساكت است ـ نگاه كني، حقيقت را به آشكار ترين وجهي مشاهده مي كني و جانت همچون حس، لذت و بهره مي برد. مثلاً هنگام استفاده از شجاعت يك نفر مي گوئي:

« بشري ديدم » . ولي هرگاه به مجسمۀ عظيم « ابو الهول » در كنار اهرام عظيم مصر نگاه كني شير را در چهرۀ مرد مي بيني يا مرد را يك شير مي يابي پس نگهداري اين آثار در حقيقت پاسداري از علم و تقدير و ارج نهادن به ابداعات و نوع آوري هاي بشري است .......»(ادامه دارد)

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها