0

هنر در اسلام

 
like77
like77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 514
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393  3:09 PM

 

تصوير و تمثال در فقه و شرع

                                                            تصوير و تمثال در فقه و شرع

 

قسمت پایانی(جایگاه زیبائی در نگاه اسلام)

 

شيخ محمد عبده در ادامۀ سخن به حكم شرعي تصاوير و مجسمه ها پرداخته مي گويد: « چه بسا با خواندن اين حكايت اين سؤال برايت پيش آيد كه : اگر انگيزۀ اين گونه تصويرها و نقاشي ها نشان دادن چگونگي حالت هاي روحي بشري و انفعالات جسمي او باشد حكمش در شريعت اسلام چيست؟ آيا حرام است؟ يا مكروه يا مستحب يا واجب؟

بايد بگويم : نقاش چهره اي كشيده و ارزشي فراهم كرده است و مفهوم عبادت و تعظيم اين مجسمه ها و نقاشي ها از ذهن ها زدوده شده است .

جواب مسئله روشن است .اگر مجتهدي حكم به جواز بدهد و تو حديث «‌ان اشد الناس عذاباً يوم القيامه المصورون » را بر او بخواني ( يعني: ‌عذاب تصويرگران در قيامت شديد تر از ديگران است) به گمان من در پاسخ خواهد گفت:‌ اين حديث مربوط و ناظر به دوران بت پرستي است دوره اي كه عكس ها در آن زمان، براي يكي از اين دو هدف فراهم مي باشد:

1- لهو و بازيچه

2- تبرك به عكس يا مجسمه صالحان

اولي، در اسلام نكوهيده و زشت است.

دومي هم، اسلام براي محو آن آمده است .نقاش يا مجسمه ساز در هر دو حال ذهن را از خدا به « شرك »‌منتقل مي سازد.

 اگر اين دو عارضه از بين رود و فايدۀ مورد نظر فراهم گردد در اين صورت تصوير انسان ها هم مانند تصوير گياه و درخت خواهد بود و چنين كاري در حاشيۀ قرآن ها و آغاز سوره ها انجام گرفته و هيچ يك از علما آن را منع  نكرده است .

 با آنكه چندان فايده اي هم بر آن مرتب نيست.

 

شعر و موسيقي

تصوير و تمثال در فقه و شرع
سخن فوق، دربارۀ موسيقي صادق است. موسيقي از هنرهائي است كه اگر آميخته به هرزگي و فساد و شهوت انگيزي باشد حرام است و گر نه هنر مباحي است .

در صورت نخست هم علت تحريم جنبۀ هنري و زيبائي نيست بلكه هرزگي و ابتذال آن سبب حرمت است و اين ويژگي در هر چيزي باشد حتي در لباس و كلام حرام است.

مسلمانان مأمورند كه قرآن را با آهنگ و ترتيل بخوانند و بشنوند قداست قرآن هم هرگز مانعي براي آن نيست، بلكه آهنگين خواندن قرآن تأثير آن را هم مي افزايد . شعر و آهنگ دو هنر از « هنرهاي زيبا » است كه گسترده و فراگير مردم است و اگر مشتمل بر لهو و ياوه نباشد، بي اشكال است.

 

اما دربارۀ شعر:‌

تصوير و تمثال در فقه و شرع

گر چه قرآن از شاعران با اين تعبير كه:‌ ( گمراهان از آنان پيروي مي كنند و آنان در هر وادي سرگردانند) ياد مي كند ولي اين صفت در رد مشركاني گفته شده كه پيامبر را به ساحري و شاعري و .... نسبت مي دادند.

 قرآن مي خواهد فرق ميان « پيامبري » و« شاعري» را بيان كند و فاصلۀ كلام رشد آور و تباهي آفرين را. توجه آيه به شاعران بيهوده گوي است، نه شعراي مؤمن و نيكوكار.

بنابر روايتي پس از نزول اين آيه سه تن از شاعران به نام هاي « حسان بن ثابت  »، «عبد الله بن رواحه » و «كعب بن مالك» پيش پيامبر آمدند و در حالي كه مي گريستند گفتند: خدا هنگام فرستادن اين آيه مي دانست كه ما شاعريم پيامبر دنبالۀ آيه را خواند: « الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات...»‌

پس

شعر، به صرف موزون بودن كلمات مورد نهي نيست .بعضي از آيات قرآن هم موزون و آهنگين است

و چه بسا با اندك تغييري وزن يكي از « بحور شعري » را پيدا مي كند بعنوان مثال :

و لا تقتلوا النفس التي حرم الله (بحر طويل)

ان قارون كان من قوم موسي  ( بحر مديد)

فاصبحوا لا يري الا مساكنهم    ( بحر بسيط)

الا بعداً لعاد قوم هود               (بحر وافر)

صلوا عليه و سلموا تسليماً       ( بحر كامل )

و آيات ديگري كه در قالب بحور شعري مي تواند بگنجد. حتي آيه اي را استخراج كرده اند كه تقريباً از نظر وزن شبيه يك بيت كامل شعري است:

«‌و يخزهم و ينصركم عليهم                      و يشف صدور قوم مؤمنين

پس وزن  كلام، مورد نهي نيست و شعر هم، تنها بخاطر موزون و منظوم بودن، منّهي نمي باشد. بلكه آنچه در شعر، مورد انكار و نفي مي باشد در هر كلام ديگر هم نكوهيده است ، يعني آن زشتي ها و ياوه ها و ابتذال ها و گرنه شعري كه اين آثار و جنبه هاي زشت را نداشته باشد هم پيامبر به آن گوش مي داد و هم خلفاي راشدين و ائمۀ مسلمين آنرا حفظ مي كردند و احكام فقه اسلامي هم مانند متون علمي و لغت در بحور شعري موزون به نظم كشيده شده است .

پس تا وقتي كه اين « هنر زيبا» فاقد آن اشكال ابتذال باشد بي اشكال است.

هر چند بعضي از هنرهاي فعلي در صدر اسلام وجود نداشته است ولي با محاسبۀ انگيزه ، ملاك ، آثار ، فايده ، ضرر و فتنه مي توان سنجيد پس هر هنري كه مورد نياز باشد و زيان و فسادي نداشته باشد مباح است.

 

هنر نمايشي

تصوير و تمثال در فقه و شرع

در مورد « هنر نمايشي » جديد مي توان با مراجعۀ به قرآن نتايجي بدست آورد قرآن از خود آرايي و خود نمايي زنان در ملاء‌عام و در پيش چشم نا محرمان و به اصطلاح «‌ تبرج الجاهليّه » نهي مي كند. يعني نشان دادن زينت براي بيگانه (جز آن مقدار كه آشكار است) براي زنان حرام است.

در كتب تفسير، بطور مفصل از اينكه منظور از « زينت هاي آشكار» چيست، بحث كرده اند. «‌نسفي» در تفسيرش گفته است :‌ «‌زينت آشكار»‌ يعني آنچه كه بطور معمول و عادي پيداست مانند صورت و دستها و پاها كه پوشاندن آنها دشوار و موجب زحمت است زيرا زن ناچار است كه با دست خود اشياء را بردارد و براي مواقع بسياري از جمله گواهي دادن و حضور در دادگاهها و ازدواج و رفت و آمد ها و .... به ناچار چهره و پايش ديده مي شود.

آشكاري اين مقدار هم در صورتي مباح و بي اشكال است كه بيم فتنه و خوف گناه و ضرر نباشد. پس

هنر نمايشي هم مباحاتي را كه مورد قبول شريعت اسلامي است محدود نمي سازد و اين سخن غلط است كه بگوئيم حيات و شكوفايي هنر نمايشي در سايۀ بي حجابي و بيرون شدن از محدودۀ شرع ميسّر است.

تاريخچۀ هنر نمايش جديد هم شاهد بطلان اين مدعاست زيرا « نمايش و تئاتر » در قرن هفدهم ميلادي به زندگي بشر راه يافت و در آن عصر زمان اروپا پوششي داشتند كه جز چهره و دو دست جاهاي ديگر بدنشان پوشيده بود و حتي گاهي دست ها را هم با دستكش يا آستين هاي بلندشان مي پوشاندند و گاهي پوشش زنان مانند لباس هاي قرون وسطي تاروي پاها را مي گرفت.

اگر در آغاز بيداري هنر نمايش، زن در صحنه حاضر نمي شد بخاطر آن بود كه توان حفظ كردن و خواندن متن و اجراي نقش را نداشت. و گرنه براي زن در مباح اسلامي حتي بيش از اين مقدار رخصت و اجازه داده شده اشت.

نسبت به هنر نمايش آن عقيده اي در تنگنا قرار مي گيرد، كه نسبت به « حيات »، ديد منفي داشته باشد و به پيروانش، ترك زندگي را بياموزد .

اما ديني كه به پيروانش، عشق به زندگي را مي آموزد و اتكا به انديشۀ « خودي »‌ را تعليم مي دهد، از سوي چنين مكتبي، براي اين هنر يا ديگر هنرهاي زندگي و زيبائي ترس و وحشتي نيست... 

 

ترجمه:حجةالاسلام ‌جواد محدّثي

برگردان نوشته اي از: «‌عباس محمود عقاد»

 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها