0

هنر در اسلام

 
like77
like77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 514
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393  3:03 PM

 

ناگهان در نماز جمعه شهر ...
 ناگهان در نماز جمعه شهر ...

شعری از حجت الاسلام جواد محمد زماني  

 

 

دیشب این طبع، بی‌قرار شما

خواست عرض ارادتی بكند

دست كم از دل شكسته‌تان

واژه‌هایم عیادتی بكند

***

چشم بد دور، عمرتان بسیار

كس نبیند ملالتان آقا!

ما نمردیم خون دل بخوری

تخت باشد خیالتان آقا!

***

چیست روباه در مصاف شیر؟!

چه نیازی به امر یا گفته؟!

تو فقط ابرویی به هم آور

می‌شود خواب دشمن آشفته

***

هست خاموشی‌ات پر از فریاد

در تو آرامشی است طوفانی

«الذی انزل السكینه» تو را

كرده سرشار از فراوانی

***

واژه‌ها از لبت تراویدند

پرصلابت، پرعاطفه، پرشور

آفریدند در دل مردم

عزت، آمادگی، حماسه، حضور

***

این حماسه همه ز یمن تو بود

گرچه از آن مردمش خواندی

رهبرا! تا ابد ولی محبوب

در دل عاشقان خود ماندی

***

سهم دلدادگان تو سلوی

قسمتِ دشمنان تو سجیل

رهبری نیست در جهان جز تو

كه ز امت چنین كند تجلیل

***

نسل سوم چو نسل اول هست

با شعف با شعور با باور

جاری است انقلاب چون كوثر

هان! «فصل لربك وانحر»

***

گرچه در باغ سینه‌ات داری

لطف‌ها، مهرها، محبت‌ها

گفتی اما نمی‌روی چو حسین

تا ابد زیر بار بدعت‌ها!

***

ناگهان در نماز جمعه شهر

عطر محراب جمكران گل كرد

بغض تو تا شكست بر لب‌ها

ذكر یا صاحب الزمان (عج) گل كرد

***

جان ایران! چه شد كه جانت را

جان ناقابلی گمان كردی؟!

آبروی همه مسلمانان

اشك ما را چرا درآوردی؟!

***

جسم تو كامل است، ناقص نیست

می‌دهد عطر یك بغل گل یاس

دستت اما حكایتی دارد...

رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!

 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها