پاسخ به:هنر در اسلام
شنبه 2 فروردین 1393 1:36 PM
تصویرسازی عاشورا از تاثیرگذارترین بخشهای تصویرسازی مذهبی است. چرا که هنرمند با انتقال مفهوم و بیان ادراک عناصر تجسمی و پایبند به اصول زیباشناسی و در کنار ارتباط با مخاطب به خلق اثر خود میپردازد. فرارسیدن ماه محرم، بازهم همه نگاهها را به توجهی عمیقتر در فضای تجسمی کشور جلب کرده است.
نقاشی یک عدد است و همه برای دیدنش میروند. قرنها پیش از میلاد مسیح، نمادهای تصویری ما، هنر را به روشنی در اشکال کاربردی یا همان گرافیک ارائه میکردند. این هنر که از آغاز مخاطب عام داشته، همیشه به لحاظ بار بصری و تصویری، فوقالعاده بوده است. تصاویر روی سفالینههای سیلک کاشان، نقوش غار دوشه لرستان و نقش برجستههای تپه مارلیک گیلان از نمونههای مشخص قدمت این هنر نشانهای در ایران هستند. در صورتی که اروپاییان از دیرباز آنقدر به هنر ایجاز و اشاره نزدیک نبودند. بازگویی این پیشینه به این خاطر است که گرافیک در فرهنگ ایران جایگاه ویژهای دارد. «طاها ذاکر»، فیلمساز و طراح گرافیک درباره این تفاوت میگوید: «نقاش کسی است که بدون موضوع کار میکند و بهدنبال کشف و شهود است. در نقاشی کلاسیک به بازنمایی واقعیت پرداخت میشود، ولی در نقاشی امروز در نگاهی کلی بیان حقیقت صورت میگیرد.» تصویرساز، یک متن در اختیار دارد. این متن میتواند قصهای نوشته شده باشد یا حتی میتواند صرفا داستانی باشد که تصویرساز آن را میداند، یعنی متنی است قابل نوشتار روی کاغذ. ذاکر در ادامه میافزاید: «نگارگری در ایران بیشتر محدود به بیان متن بوده و تلاش میکرده جهان متن را تصویر کند اما تصویرساز امروز با بهره گیری از زبان تصویر به کامل کردن جهان متن میاندیشد و تصویر در کنار متن کارکردی مییابد که اگر تصویر را حذف کنیم دست کم اگر متن آسیب نبیند دچار نقصان خواهد شد.»
یک طراح براساس سفارشی که به او میشود، برای خلق یک تصویر بهدنبال آزادی عمل است. «یاشار آل بویه»، نقاش، در اینباره میگوید: در یک طراحی خلاق یعنی در حیطه تصویرگری عاشورایی درست، باید آزادی عمل بیشتری باشد. یک طراح خوب که ادعا میکند میخواهد یک اثر هنری خلق کند، باید بتواند با فراغ بال و فکر آزاد کار کند. در غیراین صورت، میشود مجری فکر یا دستوراتی که سفارش دهنده به او میدهد.»آیا ایرادی دارد که ما به یک اثر گرافیکی صرفا از زاویه زیبا بودن عناصر توجه کنیم یا اینکه باید پیام آن را مدنظر قرار دهیم؟ پریرخ روزگار، مینیاتوریست در پاسخ میگوید: «در این نوع تصویرگری، اطلاع دهندگیاش مهم است، چون در حقیقت هنر کاربردی است و اول باید وظیفه کاربردی خود را با موفقیت و به درستی انجام دهد. پس قطعا، باید زیبا هم باشد و گرنه تصویر عاشورایی موفقی نخواهد بود. تصویر نازیبا، نازیبا هم دیده میشود. یک تصویرگری عاشورایی، باید پیامهای بسیارعالی و حتی الهی داشته باشد و از نظر زیباییشناسی هم درهمین مرتبه باشد.»
در یک طراحی خلاق یعنی در حیطه تصویرگری عاشورایی درست، باید آزادی عمل بیشتری باشد. یک طراح خوب که ادعا میکند میخواهد یک اثر هنری خلق کند، باید بتواند با فراغ بال و فکر آزاد کار کند. در غیراین صورت، میشود مجری فکر یا دستوراتی که سفارش دهنده به او میدهد
به نظر میآید که تصویرگری مناسبتی فقط کار مردم را راه میاندازد و داعیه هنر را ندارد. طاها ذاکر در این مورد میگوید: «کارهای مناسبتی بیشتر به خاطر دریافت بودجه، انجام میشود. این آثار، بیشتر دکوراتیو هستند. آثار تزئینی، هنر محسوب نمیشوند. ایراد بزرگ این آثار، تزئینی بودن آنهاست. در بیشتر کارهایی که انجام میشود محدودیتهایی وجود دارد. به عنوان مثال، وقتی طراح نمیتواند شمایل یک روحانی را نشان دهد، درگیر فرمهایی میشود که ربطی به مسئله ندارند. البته کارهای نسبتا خوب هم پیدا میشود.»
با اینکه تلاشهای زیادی برای ارتقای تصویرگری عاشورا در ایران صورت گرفته و ما تصویرگران زیادی در زمینه عاشورا داریم، ولی چون نگاه مدیران به این مقوله علمی نیست، نمیتوان نتیجه حرفهای و استانداردی گرفت. آلبویه با تایید این موضوع میگوید: «من معتقدم مجموعههای مدیریتی ما باید به بلوغ لازم برای شناخت تصویرگری عاشورا برسند. هنوز بسیاری از مسئولان فرهنگی و نهادهای مدیریتی ما به این موضوع به عنوان یک ذوق شخصی یا مقوله تزئینی نگاه میکنند. در واقع کاربرد اینگونه تصویرسازی، هنوز نتوانسته فراتر از یک علاقه در ذهن و فکر مسئولان و مدیران جای بگیرد. به همین خاطر تصور آنها از تصویرسازی نازل است. از طرف دیگر، مراکز علمی ما هم هنوز نتوانستهاند این تصویرسازی را به عنوان یک هنر کاربردی درک کنند.» آلبویه در ادامه میگوید: «ما در این زمینه، خروجی علمی و حرفهای نداریم. طراحان ایرانی، نیاز به سازمانهای حمایتی و بسترسازی مناسب دراین زمینه دارند تا بتوانند خروجی مناسب داشته باشند. فارغ از ماههای محرم و صفر، هیچ زمینه مناسبی را برای تصویرسازی عاشورا نمیتوانید ببینید. پس اگر در این زمینه، فرهنگ بصری و تبلیغاتی داشته باشیم، میتوانیم اینها را در جامعه شایع کنیم.»
طاها ذاکر با تاکید به اینکه پشت هر تصویرسازی باید هدفی باشد، میگوید: «وقتی دلیلی وجود ندارد، تصویرگر فقط به نام امام حسین(ع) بسنده میکند و به جای نقطهها، دو لکه خون میگذارد. این ابتداییترین ایدهای است که به ذهن و فکر هر کسی میرسد یا از خطاطی استفاده میکند و به آن بافت میدهد. این خطاطی کار را خراب میکند.» او در پاسخ به این سوال كه دلیل این رفتارها چیست؟ میگوید: «دلیل این است که هدف وجود ندارد. به همین علت، سطح کار پایین میآید و تصاویر تکراری میشود. در سطح شهر، تعداد زیادی از این آثار را میبینیم که توسط تصویرگران مختلفی کار شده است. ولی همه آنها مثل هم هستند. چون رویکرد همه آنها، یکی است.»
با اینکه تلاشهای زیادی برای ارتقای تصویرگری عاشورا در ایران صورت گرفته و ما تصویرگران زیادی در زمینه عاشورا داریم، ولی چون نگاه مدیران به این مقوله علمی نیست، نمیتوان نتیجه حرفهای و استانداردی گرفت
عرصه تصویرسازی عاشورا عرصه عمل است و به ساعتهای ما بستگی دارد که بهطور مرتب، جلو میرود و به سرعت در حال تغییر کردن است. پریرخ روزگار در پاسخ به این سوال که موثرترین موقعیتهای فراهم شده برای تصویرسازی ایران توسط جشنوارهای متعدد چه بوده است، میگوید: «در وهله اول، باید از جشنواره زدگی دوری کنیم. چون جشنوارهها، فرصتهایی هستند که تصویرگران خودشان را بسنجند و جامعه تصویرگری عاشورا بتواند بضاعت خودش را مورد مقایسه قرار دهد و نیروی جوانی که نوآوری کردهاند شناخته شوند. ما هنرمندان خوبی داریم که به خاطر دیده نشدن و حمایت نکردنشان، ضعیف کار میکنند.» پس نکته قابل اهمیت در برگزاری جشنوارههای بسیار در ایران، این است که امیدوارم این جشنوارهها فقط از سوی طراحان و تصویرگران دیده نشود، بلکه مدیران رده بالا در سطوح مختلف مثل صدا و سیما، وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و... که میتوانند سفارش دهندههای مطرحی در این زمینه باشند، شرکت کنند و پتانسیل بالای تصویرسازیمان را از نزدیک ببینند، تا شاید از این راه از تصویرسازی ضعیفی که شاهدش هستیم، دور شویم و به سوی تصویرگری استاندارد پیشروی کنیم. موضوں باید یا نباید موضوع است. تصویرگران نباید خود را درگیر موضوع کنند. طاها ذاکر دراین مورد عقیده دارد: «وقتی به تصویرسازی به عنوان یک مقوله موضوعی نگاه شود معمولا تصویرگران عینا، بازنمایی آن واقعه را ترسیم میکنند. البته این اشتباه نیست، پیش پا افتاده است. با این وجود، حتی این فرصت را از ذهن مخاطب میگیریم تا خودش تصویر را در ذهنش بسازد. درصورتی که تصویرسازی مدرن، به ذهن مخاطب کمک میکند تا تصویر را گستردهتر کند. پس اصولا نباید موضوعی تعیین کنیم تا برایش تصویرسازی هم بکنیم.»