پاسخ به:اشعار اجرا شده توسط جواد مقدم
سه شنبه 5 فروردین 1393 9:08 AM
باز دوباره با گریه هام غزل میخونم
به لکنت افتاده زبونم
بزار بگم از دل خونم
چون ندارم برای موندنم بهونه
دست رو دلم نزار که خونه
خسته شدم از این زمونه
عمه جون خرابه سرده
تو دلم هزار تا درده
میمیرم اگه بابام زود برنگرده
بی بی جون رقیه جونم
بی بی جون رقیه جونم
وقتی مردم بیا نگن بابا نداره
کسی نگه بی کس و کاره
بیا ببین حالم چه زاره
این جماعت خیلی بابا بی بند و بارند
بی غیرتا حیا ندارند
ته مونده ی غذا میارند
از لگد شکسته پهلوم
می چکه خون از سر و روم
دارم از غصه میدم جون آروم آروم
بی بی جون رقیه جونم
بی بی جون رقیه جونم
کاش نبودم نمی دیدم بزم شرابو
جماعت مست و خرابو
مصیبت و رنج و عزابو
بزم مستی شراب خورا شراب میخوردند
دور سر تو تاب میخوردند
ما تشنه بودیم آب میخوردند
لک زده دلم برا آب
میپرم شبا هی از خواب
بابا جون بیا و دخترت رو دریاب
بی بی جون رقیه جونم
بی بی جون رقیه جونم
بابا جونم عموم کجاست ببینه رومو؟
سفیدی های تار مومو؟
این بغض سنگین گلومو؟
اگه بودی رقیه هم سیلی نمیخورد