پاسخ به:اشعار اجرا شده توسط جواد مقدم
پنج شنبه 29 اسفند 1392 2:10 PM
صدای پای یار مهربان از ره میاید
سر آمد غصه ی هجران یاران مه میاید
خدا داند که من جز آن صنم یاری ندارم
به غیر از انتظار وصل او کاری ندارم
خدایا پرده بگشا ناز راز اندازه دارد
بیا ای دلنواز من که ناز اندازه دارد
سر آمد عمر من آن دلبر رعنا نیامد
دل مجنون ز غم ویرانه شد لیلا نیامد
میگن یک خال زیبا بر رخ آن نازنینه
کی آید چشم من آن خال زیبا را ببینه؟
به دنبالش بیابون در بیابون درنوردم
خدا داند که من مجنون دل صحرا نوردم
دل من هر نفس در عشق او جان می سپارد
نپندارد کسی لیلای من مجنون ندارد
خوش آن روزی که آن رخسار زیبا را ببینم
ز فردوس نگاه دل فریبش گل بچینم
الا ای راز هستی ناز هستی کی میایی؟
دل ما را ز هجرانت شکستی کی میایی؟
مرا چشمی است خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد به دست آن کمان ابرو
مرا چشمی است و خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم عباسم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش
که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
الا ای راز هستی ناز هستی کی میایی؟
دل ما را ز هجرانت شکستی کی میایی؟
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجت در میان ابرو
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو کافر دل می بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اباصالح کجایی؟؟؟
اباصالح کجایی؟؟؟