0

مبحث چهل و دوم صالحین: نوروز باستانی

 
atlas5
atlas5
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 51
محل سکونت : قم

پاسخ به:مبحث چهل و دوم صالحین: نوروز باستانی
شنبه 24 اسفند 1392  10:41 PM

فلسفه آيين نوروز باستاني ايرانيان

در مورد پیدایی این جشن افسانه‌های بسیار است، اما آنچه به آن جنبه راز وارگی می‌بخشد، آیین‌های بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام می‌گیرد.

اگر نوروز همیشه و در همه جا با هیجان و آشفتگی و درهم ریختگی آغاز می‌شود، حیرت‌انگیز نیست چرا که بی‌نظمی یکی از مظاهر آن است. ایرانیان باستان، ناآرامی را ریشه آرامش و پریشانی را اساس سامان می‌دانستند و چه بسا که در پاره‌ای از مراسم نوروزی، آن‌ها را به عمد بوجود می‌آوردند، چنان که در رسم بازگشت مردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردین) چون عقیده داشتند که فروهر‌ها یا ارواح درگذشتگان باز می‌گردند، افرادی با صورتک‌های سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت می‌پرداختند و بدین‌گونه فاصله میان مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم می‌ریختند و قانون و نظم یک ساله را محو می‌کردند. بازمانده این رسم، آمدن حاجی فیروز یا آتش‌افروز بود که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت.

از دیگر آشفتگی‌های ساختگی، رسم میر نوروزی، یعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در این رسم به قصد تفریح کسی را از طبقه‌های پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی بر می‌گزیدند و سلطان موقت بر طبق قواعدی  اگر فرمان‌های بیجا صادر می‌کرد، از مقام امیری بر کنار می‌شد. حافظ نیز در یکی از غزلیاتش به حکومت ناپایدار میر نوروزی گوشه چشمی دارد:

 

سخن در پرده می‌گویم، چو گل از غنچه بیرون آی                       که بیش از چند روزی نیست حکم میر نوروزی.

 

خانه تکانی هم به این نکته اشاره دارد؛ نخست درهم ریختگی، سپس نظم و نظافت. تمام خانه برای نظافت زیر و رو می‌شد. در بعضی از نقاط ایران رسم بود که حتي خانه‌ها را رنگ‌آمیزی می‌کردند و اگر میسر نمی‌شد، دست کم همان اتاقی که هفت سین را در آن می‌چیدند، سفید می‌شد. اثاثیه کهنه را به دور می‌ریختند و نو به جایش می‌خریدند و در آن میان شکستن کوزه را که جایگاه آلودگی‌ها و اندوه‌های یک ساله بود واجب می‌دانستند. ظرف‌های مسین را به رویگران می‌سپردند. نقره‌ها را جلا می‌دادند. گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک می‌کردند. فرش و گلیم‌ها را غاز تیرگی‌های یک ساله می‌زدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان، فروهر‌ها (ریشه‌ی کلمه فروردین) در این روز‌ها به خانه و کاشانه خود باز می‌گردند، اگر خانه را تمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال می‌شوند و برای بازماندگان خود دعا می‌فرستند و اگر نه، غمگین و افسرده باز می‌گردند. از این رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشک و عنبر می‌سوزاندند و شمع و چراغ می‌افروختند.

در بعضی نقاط ایران رسم است که زن‌ها شب آخرین جمعه سال بهترین غذا را می‌پختند و بر گور درگذشتگان می‌پاشیدند و روز پیش از نوروز را که همان عرفه یا علفه و یا به قولی بی‌بی حور باشد، به خانه‌ای که در طول سال در گذشته‌ای داشت به پُر سه می‌رفتند و دعا می‌فرستادند و می‌گفتند که برای مرده عید گرفته‌اند.

در گیر و دار خانه تکانی و از 20 روز به روز عید مانده سبزه سبز می‌کردند. ایرانیان باستان دانه‌ها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش به شماره هفت- نماد هفت امشاسپند - یا دوازده ?شماره مقدس برج‌ها? در ستون‌هایی از خشت خام بر می‌آوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک می‌گرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود. خانواده‌ها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشه نیک) ، هوخت (= گفتار نیک) و هورشت (کردار نیک) سبز می‌کردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها می‌دانستند

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 saeedakh montazereagha
دسترسی سریع به انجمن ها