پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
جمعه 15 فروردین 1393 1:40 AM
چرا هوا زمستونیه دیوار خونمون خونیه
در خونه پر از هیزمه مادر کجایی
هوای کوچمون مه شده
گلای باغچمون له شده
حیاتمون پر از مردمه مادر کجایی
از آتیشه در شعله ور هنوز داره زبونه میاد
داریم میمیریم از دلحوره صدای تازیونه میاد
نکنه بوی آتیش از چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش کاره میخه در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حاله ما خون ببار ، ای بارون
دیگه نفس نداری ولی ، بیا بازم بگو یا علی
پاشو تا پرپر نشد تنت ، بریم توخونه
بذار بگن علی بی کسه ، کسی به دادش نمیرسه
تو رو خدا تا نکشتنت ، بریم تو خونه
مادر ببین اشکه زینب ، ببین که بیقراره علی
نذار ببینن تو کوچه ها ، شکسته ذوالفقار علی
دیگه چشای مادرم منو نمیبینه ای خدا
آخه بابامو میبرن تمومه مدینه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار ، ای بارون
نکنه بوی آتیش از چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش کاره میخه در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حاله ما خون ببار ، ای بارون
میخه دره که داغ هنوز ، پای دلت بسازو بسوز
میکشی مرهم خاک و خون ، به زخم پهلوت
خاکا با خونه تو گل شدن ، همه مدینه قاتل شدند
غلاف سرد شمشیرشون شکسته با زور
بیا کمک زینبم بیا ، یه پارچه روی زخماش بذار
آتیش چه کرده با چادرش ، برو براش یه چادر بیار
حاله دل بابامون کسی نمی دونه ای خدا
بعید دیگه مادرم برسه به خونه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار ، ای بارون
کسی تو مدینه به یاری ما نمیرسه
چه قیامتی صدا به صدا نمیرسه
یه طرف آتیش دل ، یه طرف آتش هیزم
یه طرف گریه ما ، یه طرف خنده مردم
در آتیش گرفته روی گله پرپر افتاد