این کاسه های اشک دو تا چشمه ی شفاست
این آب گرم چشمه ی تنزیل خداست
کم حرف می زنیم و فقط گریه می کنیم
چون اشک صادقانه ترین گفتگوی ماست
سرگرم دیدن من و ما هم نمی شویم
در بین گریه ها سر ما گرم کربلاست
اینجا حسینیه است و هوایش شهادت است
اینجا نفس بکش که هوایش پر از خداست
اینجا بروی عرش الهی نشسته ای
چون بال جبرئیل خدا فرش این عزاست
آقا دو دست ما و سر زلف نیزه ات
زلفی که روی دست خدا سمت ما رهاست