0

متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
سه شنبه 20 اسفند 1392  2:38 PM

همه رفتند و پريدند و گذشتند چرا من

ز چه رو من چه كنم آه چرا آه

كه جا مانده و وامانده ام زار و پريشان

همه رفتند و پريدند

‌چرا نوبت من نيست چرا بال و پرم بسته اي و

در قفس انداخته اي

بال و پرم سوخت رهايم كن از اين بند

از اين دام اميد حرم عمه چه كنم آه پريشان

تر از اين دشت از اين خيمه بي مرد

از اين تربت طف ديده و از حرم هوا مانده

و جامانده ام اي داد ببين كار تمام است

ببين شاهد پرپرشدن و

شاهد افتادنش از مركب خون يال

به گودال رهايم كن از اين بند

ببين بغض زده چنگ گلويم

چه بگويم چه بگويم، كه عمويم

نه باباي من است اين همه آواي من استُ

اين كه من از كودكي ام بر سر دوش

و روي دامان پر از مهر

عمويم پدرانه به سرم داشته دستي به نوازش

منم و گريه و خواهش

من و شرمندگي از خنده اصغر

من و بيچارگي از رفتن اكبر

منو دستان علمدار من و قاسم

كه مرا گفت مبادا كه بماني و بسوزي

كه همه پر زده بيچاره شوي

همه شب شانه زده شانه به مويم

همه دم بوسه زده بوسه به رويم

چه كنم واي كه نزديك بود تا كه رود جا ز تنم

چشم مرا گير نبينم كه در آن حلقه صد گل

در آن بارش صد تير

لب تشنه جگر سوخته در بين حرامي

و سپاهي پركوفي و شامي

دگر تاب ندارم به خدا آب شدم آب

شنو خواهش طفلي كه يتيم است

و به دنبال پدر بار دگر از ته دل

مي كشد او حس يتيمي و غريبي

چه كنم آه ببين بر بدنش خنده زنان نيزه زنش

پيرهنش شد كفنش در دل صحرا

و اينگونه رها گشت پريد از بر زينب

همه تن يك نفس آن راه دويد آه چه رويد آه

كه به گودال رسيد آه

از آن ورطه خونبار ، از آن لحظه غمبار

چه مي ديد تني غرق به خون

بي نفس افتاد كه فرياد، بر آورد مگر مرده ام اينجا

كه چنين حلقه زنان خنده زنان

بر تن اين نيمه جان

تيغ زده آمده ام ياري او گفت

و دو دستش سپرش كرد

كه آن لحظه كسي تيغ برآورد

و يك پلك دگر ديد

كه افتاده بر آن سينه همان سينه كه از كودكيش

خفته بر آن گفت عموجان چه خوش عطريست

عجب بوي خوشي هست

همين بوي گل ياس به بالاي سر من

یا صاحب الزمان علیه السلام

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها