خوب میدانم اینجا از کسی سر نیستد * چشم در راه محبت های مادر نیستند
سخت شرمنده است زینب از حسین خویش که * با علی ها هدیه های او برابر نیستند
وقت تزیین کردن عون و محمد با زره * از صمیم قلب خوشحال است دختر نیستند
مادری در خیمه اش میداد دلداری به خویش * بچه های من که رعناتر از اکبر نیتند
(روضه ترکی حضرت علی اکبر)
عمه سینه چاکری دی / زینبه باخ چاکره باخ / اکبره باخ اکبره باخ
لیلیه بال و پری دی / یوسفه تاج سری دی / عالم اونا نوکری دی
بچه های من اگر لب تشنه هم جان میدهند * هر دو تا هم تشنه تر از حلق اصغر نیستند
تا که آرامش بگیرد بارها با خویش گفت * پیش عباس و حسین این ها برادر نیستند
چون رباب و نجمه، نه خاموش ماند و گفت که * با حسین ین علی آن ها که خواهر نیستند
تا فقط خواهر شود در کربلا این بار گفت * بچه های من خدا را شکر دیگر نیستند