0

تبیین دیدگاه امام خمینی(ره) درباره‌ی صعود و سقوط جوامع اسلامی مسیر پویایی جوامع اسلامی

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

تبیین دیدگاه امام خمینی(ره) درباره‌ی صعود و سقوط جوامع اسلامی مسیر پویایی جوامع اسلامی
یک شنبه 11 اسفند 1392  9:46 AM

در طول تاریخ معاصر ایران، استعمارگران همواره کوشیده‌اند تا در همه‌ی زمینه‌ها سلطه‌ی خود را بر همه‌ی کشورها به‌ویژه کشورهای اسلامی برقرار کنند و گسترش دهند. البته در مقابل هجمه‌های همه‌جانبه‌ی استعمارگران، جوامع بیکار ننشسته‌اند و با همه‌ی آنچه در اختیار و توان داشتند به مقابله برخاستند. با این وجود، جوامع اسلامی به‌رغم این تلاش‌ها و مجاهدت‌های بی‌دریغ، دچار آسیب‌ها، معضلات و مشکلاتی شدند که آثار آن بر پیکره‌ی جوامع اسلامی قابل مشاهده است.

به طور کلی، مجموعه‌ی عللی که به عنوان علل انحطاط و عقب‌ماندگی جوامع اسلامی به دو دسته‌ی داخلی و خارجی تقسیم می‌شوند، برای ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی و درمان این آسیب‌ها دیدگاه‌ها و نگرش‌های مختلفی مطرح شده است.

برخی نقش عوامل داخلی را برجسته‌تر می‌دانند و برخی دیگر بر تبعات عوامل خارجی تأکید بیشتری دارند. بررسی دیدگاه‌های امام خمینی (ره) بیانگر این است که ایشان با نگاهی جامع‌نگر به طور توأمان به علل و عوامل داخلی و خارجی توجه داشته‌اند. امام خمینی (ره)، پس از ذکر این علل، به عوامل پویایی و پایایی جوامع اسلامی نیز توجه داشته‌اند.

الف) علل داخلی

1. خودباختگی در برابر غرب و جدا شدن از اسلام ناب محمدی

به اعتقاد امام خمینی (ره)، فاصله گرفتن از اسلام ناب محمدی و تعالیم تعالی‌بخش آن مضاف بر معضلات گذشته عامل مهمی در زوال و انحطاط جوامع اسلامی بوده است. «چنان‌که کراراً اعلام خطر کرده‌ام اگر ملت اسلام بیدار نشوند... اگر اسلام واقعی که... ضامن سیادت و استقلال ملل مسلمان و کشورهای اسلامی می‌باشد، به دست عوامل و ایادی اجانب همین طور در زیر پرده‌ی سیاه استعماری پوشیده بماند، روزهای سیاه‌تر و نکبت‌بارتری برای جامعه‌ی اسلامی در پیش است.»[1] لذا تا زمانی که مسلمانان اسلام و تعالیم تعالی‌بخش آن را عامل منبع و ملجأ خود ندانند، سایر اندیشه‌های رقیب بر آن‌ها غلبه می‌نماید و این آغاز انحطاط آنان است.

هم‌اکنون نیز برخی از نخبگان جامعه‌ی اسلامی پیشرفت‌های مادی غرب ذهن آن‌ها را به خود مشغول کرده و تنها راه پیشرفت را پیمودن راه غرب می‌دانند. این در حالی است که امام خمینی (ره) منشأ غالب مشکلات همه‌ی ملت‌ها و مسلمانان را وابستگی به غرب و خودباختگی در برابر آن می‌دانند.

«کمال تأسف است که کشور ما، که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می‌کنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ‌جا نیست و این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج، منشأ اکثر بدبختی‌های ملت‌هاست.»[2] ایشان به نقش روشن‌فکران غرب‌زده به عنوان عامل محوری در وابستگی جوامع اسلامی به غرب تأکید می‌کنند.

2. طرح شعار جدایی دین از سیاست

یکی از جمله عوامل مهم عقب‌ماندگی جوامع اسلامی، طرح شعار جدایی دین از سیاست و اداره‌ی امور کشور توسط وابستگان غربی بوده است. این ایده همچنین سبب کناره‌گیری متعهدان و دلسوزان کشور از بستر مدیریتی کشور نیز شد.

هرچند که برخی حاکمان جوامع اسلامی و استعمارگران با برخی اعمال و مناسک دینی و اسلامی به این دلیل که زیانی به سیاست‌های آن‌ها نمی‌رساند، مخالفتی نداشتند؛ اما با عمده‌ای از مباحث محتوایی اسلام، که هدایتگر و عبرت آموز است و مانع ستم ستمکاران و عامل تحقق عدالت است، مخالفت سرسختانه داشته و دارند. ادعای عدم ارتباط دین و سیاست در حالی است که دین اسلام خود از منادیان و مشوقان دعوت به علم و پیشرفت است.

آنچه عامل عقب‌ماندگی است، نژادپرستی و به روز کار آمدن مجدد ملاک‌های مادی و جاهلی است. به اعتقاد امام خمینی (ره)، «آنچه که ملل اسلامی را بیچاره کرده و از قرآن کریم دور کرده است نژادپرستی است که اسلام آمد و قلم سرخ روی آن کشید و میزان را این طور قرار داد که: اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاَلله اَتقیکُم.»[3] ایشان در ادامه می‌فرمایند:

«اینکه من مکرر عرض می‌کنم که این ملی‌گرایی اساس بدبختی مسلمین است برای این است که این ملی‌گرایی ملت ایران را در مقابل سایر ملت‌های مسلمین قرار می‌دهد. این‌ها نشانه‌های است که مستعمرین کشیده‌اند که مسلمین با هم مجتمع نباشند.»[4] البته ایشان حبّ وطن و حفظ حدود کشور را می‌پذیرد و تعارضی میان آن‌ها و تعالیم اسلام نمی‌داند، ولی ملی‌گرایی را عاملی برای مقابل هم قرار دادن مسلمانان و ایجاد شکاف میان آنان برشمرد که بیگانگان برای جلوگیری از گسترش اسلام به آن دامن می‌زنند.

3. وابستگی به غرب

یکی از مهم‌ترین عواملی که مبنای بروز مشکلات بسیاری برای مسلمانان شده وابستگی آن‌ها به غرب است. «این حکومت‌ها هستند که به واسطه روابطشان با ابرقدرت‌ها و سرسپردگی‌شان به ابرقدرت‌های چپ و راست مشکلات را برای ما و همه‌ی مسلمین ایجاد کردند.»[5] امام (ره) دولت‌ها را مقصر اصلی عقب‌ماندگی‌های مسلمین می‌داند. زیرا آن‌ها برای حفظ موقعیت خود می‌کوشند تا مقاصد شوم ابرقدرت‌ها را در سرزمین مسلمین اجرا کنند.

4. تفرقه و اختلاف میان مسلمین

اختلافات میان مسلمین از سه منشأ ناشی می‌شود: اول، تفرقه‌افکنی ابرقدرت‌ها؛ دوم، ضعف آگاهی مسلمین از برنامه‌ها و اهداف دشمنان؛ سوم، اختلاف میان سران کشورهای اسلامی. هرچند درون جامعه‌ی اسلامی تفاوت‌هایی همچون شیعه و سنی، عرب و عجم وجود دارد، اما آنچه این مسائل طبیعی را به بحران تبدیل می‌کند سوءاستفاده‌ی دشمنان از این امور است.

«این دو برادر شیعه و سنی به واسطه‌ی دست‌هایی که در کار بوده است، چه از روی قصور یا تقصیر، نتوانسته‌اند اتحادی که مسلمین باید در مقابل کفار و مشرکین داشته باشند، ایجاد نمایند... این امر موجب ضعف مسلمین و قوت سلطه‌گران گردیده است.»[6]

عدم وجود اتحاد و یک‌پارچگی میان سران کشورهای اسلامی سبب شده است که ابرقدرت‌ها بر کیان اسلامی مسلط شوند. «اگر سران کشورهای اسلامی از اختلافات داخلی دست بردارند و با اهداف عالیه‌ی اسلام آشنا شوند... این‌گونه اسیر و ذلیل استعمار نمی‌شوند.»[7] امام خمینی (ره) تفرقه‌افکنی میان سران کشورهای اسلامی را از سیاست‌های قدرت‌های بزرگ می‌داند.

دولت‌های اسلامی به جای تکیه بر اشتراکات بسیار با تحریک ابرقدرت‌ها روز‌به‌روز بر اختلافاتشان افزوده می‌شود. لذا بسیاری از مصیبت‌های مسلمانان به دولت‌های اسلامی باز می‌گردد. البته یکی از دلایل عمده‌ی گرایش سران کشورهای اسلامی به قدرت‌های بزرگ نداشتن پایگاه و مشروعیت مردمی است. لذا در بررسی نقش دولت‌ها در پیشرفت یا انحطاط ممالک اسلامی باید به این نکته نیز توجه داشت. به بیان دیگر، اگر دستگاه حاکمه‌ی کشورهای اسلامی دارای مشروعیت مردمی باشد، بر سایر مؤلفه‌های دیگر کشورداری از جمله پیشرفت و تعالی کشور نیز مؤثر خواهد بود.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها