خنده حلال (جوک های پاستوریزه)
دوشنبه 5 اسفند 1392 7:17 PM
توی این تالار قصدمون اینه که مطالاب طنز و خنده داری براتون بذاریم که بزرگترین مزیتشون اینه:
به هم نخندیم، با هم بخندیم
اینم اولین مطلب:
دو داستان طنز از زبان مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی
*درخت گردو
شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و میگفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمیفهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار دادهای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بتههای کوچک! » همینطور که داشت با خدا درددل میکرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینیاش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم میآمد!»