0

زمینه‌شناسی سیاسی انقلاب جهانی مهدوی 1

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:زمینه‌شناسی سیاسی انقلاب جهانی مهدوی 1
پنج شنبه 1 اسفند 1392  9:06 AM

سه. انقلاب، چرایی و زمینه‌های آن

«انقلاب» واقعیتی است که همواره مورد توجه تاریخ‌دانان، دانشمندان علوم اجتماعی و متفکران سیاسی بوده است. نخستین بار ارسطو «سرچشمه‌ها و منابع حقیقی انقلاب» را مورد مداقه قرار داده است و طی قرون متمادی، اندیشمندان زیادی، سؤالات بیشماری را در باب «چرایی» و «چگونگی» انقلاب مطرح نموده و به تشریح کم و کیف آن پرداخته‌اند؛ لیکن دیدگاه‌ها به‌گونه چشمگیری از یکدیگر متفاوت بوده و در نهایت، جمع بندی همه جانبه و واحدی از سرچشمه‌ها و عوامل «انقلاب» را به دست نداده‌اند.

به طور کلی هیچ انقلابی فی نفسه یک کلیت مستقل را تشکیل نمی‌دهد؛ بلکه انقلاب در متن رویدادها و مؤلّفه‌ها و تعاملی آنها است که تکوین یافته و شکل می‌گیرد. به دیگر سخن انقلاب، بخشی از یک مجموعه عظیم‌تر و گسترده‌تر می‌باشد و وجود انقلاب منوط به وجود آن مجموعه است. انقلاب‌ها اگرچه با اهداف و انگیزه‌های گوناگونی شکل می‌گیرند؛ لیکن تمامی آنها یک سری مشخصه‌های ثابت و مشخص دارند که عبارت‌اند از:

1. نارضایتی از وضع موجود؛

2. ایجاد ایدئولوژی‌های جایگزین؛

3. روحیه انقلابی؛

4. مشارکت عموم اقشار جامعه در روند انقلاب؛

5. رهبری؛

6. خشونت؛

7. تغییر ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه.

اریک هافر معتقد است:

اگرچه معمولاً این تصور وجود دارد که انقلاب‌ها برای ایجاد تغییرات شدید در جامعه بروز می‌کنند؛ اما در واقع این‌گونه تحولات هستند که زمینه ساز بروز انقلاب می‌شوند. به گفته وی فضای انقلابی، حاصل مشکلات، تمایلات و سرخوردگی‌هایی است که در زمان دستیابی به تحولات رادیکال ایجاد می‌شود (جانسون، 1363: ص46).

تا زمانی که ارزش‌های یک جامعه و واقعیت‌های محیطی آن با هم سازگار باشند، جامعه از انقلاب مصون است و زمانی که جامعه در حالت تعادل قرار دارد، به طور مرتب تأثیراتی از اعضای خود و از خارج می‌پذیرد و مجموعه این دو، جامعه را به هماهنگ ساختن نحوه تقسیم کار با ارزش‌های خود وادار می‌سازد. بنابراین تعارض موجود میان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی، منبع اصلی بروز تعارضات انقلابی است.

3-1. اعتراض، زمینه‌ساز انقلاب‌ها

مهم‌ترین عاملی که بروز شرایط انقلابی را تشدید می‌کند و تحولات سیاسی ـ اجتماعی را اجتناب ناپذیر می‌نماید، تضاد میان ارزش‌های مسلّط بر سیستم سیاسی و ارزش‌های حاکم بر گروه‌های اجتماعی است که منجر به اعتراض و ناخشنودی می‌شود. این چیزی است که ویلبر مور، فاصله میان ایده آل‌های جامعه و واقعیات موجود می‌داند؛ زیرا ارزش‌های اجتماعی، در حقیقت همان انگیزه‌های آگاهانه و مشترک افراد یک جامعه است که نخستین شرط ضروری دوام و استواری جامعه می‌باشد.

ارزش‌های مشترک شامل مسائلی است، از قبیل: عقاید مذهبی و اجتماعی، نظام‌های اخلاقی، آداب و سنن ملی، ایده‌آل‌ها و بسیاری از اعتقادات دیگر (محمدی، 1380: ص37).

اساساً شکل‌گیری پدیده انقلاب بر محور «اعتراض» است. البته انقلاب‌ها بسی فراتر از اعتراض صرف هستند؛ ولی تکوین انقلاب، در اثر انباشت اعتراض‌ها، نسبت به موضوعات خاصی است که در نهایت ماهیت آن را شکل خواهند داد. اعتراض زمانی صورت می‌گیرد که همچون «حقی» مورد پذیرش قرار گیرد… هسته حرکت‌های «اعتراضی» منتهی به انقلاب را می‌توان «آگاهی از وضع موجود» و «بیداری در خصوص مسائل آن»، به همراه «آرزومندی نسبت به وضعی دیگر» دانست.

البته آرزومندی توأم با برنامه‌ریزی، عمل و حرکت است که ناشی از خویشتن باوری در خصوص توانایی ایجاد تغییرات لازم می‌باشد. اوج گرفتن اعتراض و رخ دادن انقلاب در صورت وجود شرایط ذهنی و عینی آن، کاملاً پدیده‌ای محتمل و امکان پذیر است و چنین نیست که انقلاب‌ها را مختص برخی نظام‌ها و جوامع قلمداد کنیم.

3-2. عوامل شکل گیری انقلاب

علل و عوامل بروز یک انقلاب را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

الف. علل و عوامل بشری (عادی و طبیعی)

ب. علل و عوامل فوق بشری (غیر عادی)

شناخت این مؤلفه‌ها، ما را در جهت رسیدن به یک نگاه جامع و کامل در مورد «زمینه‌سازی انقلاب‌ها» یاری می‌رساند.

الف. علل و عوامل بشری

بدون شک انسان علت اساسی انقلاب‌ها و تحولات اجتماعی است و با اختیار و اراده خود، خواهان براندازی نظم موجود غیر مطلوب و پدید آوردن نظم مطلوب غیر موجود می‌شود و به این منظور دست به انقلاب می‌زند. سایر علت‌های اجتماعی و محیطی زمینه را برای فعالیت فراهم کرده و از کانال اراده و اختیار، انسان‌ها غیر مستقیم تأثیر خود را بر تحولات اجتماعی می‌گذارند. علل انسانی، خود بر دو دسته علل فردی و علل اجتماعی تقسیم می‌شوند.

نقش رهبری در انقلاب، از مهم ترین علل فردی انقلاب است. جامعه نیز، میدان و بستر اصلی انقلاب است. عدم همخوانی و هماهنگی بین ارکان جامعه (فرهنگ، اقتصاد و حکومت) منجر به اعتراض شده و در نتیجه زمینه‌سازی دگرگونی می‌شود.

ب. علل و عوامل فوق بشری

ما علاوه بر پذیرش نقش عوامل انسانی معتقدیم که خداوند از طرق دیگری نیز در تغییرات و تحولات اجتماعی، تأثیر می‌گذارد. خداوند با اراده تکوینی خود، کل هستی را خلق کرده و بر مدار معینی و با قانونمندی خاصی در بستر زمان، آن را به جلو می‌برد.

انسان هم یکی از مخلوقات او است؛ البته با شرایط و تکالیف ویژه… بر اساس آیات قرآنی، خداوند نجات دادن مؤمنان را بر خود فرض می‌داند و امدادهای غیبی خود را بر آنان می‌فرستد: >… إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ< (آل عمران، 160) و >یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ< (محمد، 9).

3-3. ضرورت یک انقلاب جهانی

نظامات ناقص بشری، اموری را بر انسان تحمیل می‌کند که در آن، باطل با آشکارترین چهره خود نمودار می‌شود. همچنین این نظام با اصل «جانشینی انسان از سوی خدا» و با هدف تشکیل جامعه حق و عدالتی که این جامعه را جامعه جانشین الهی می‌سازد، سازگاری ندارد و نیز، با نظام پرستش و تسبیح گویی جهان هستی برای خدا همخوانی ندارد.

از اینجا ضرورت بازگشت این جامعه به موقعیت طبیعی و به یکپارچگی مورد نظر؛ یعنی، به جامعه حق و عدالت و اصول فطری آن نمایان می‌شود؛ اصولی که خداوند این جامعه را بر آن سرشته است و اصولی که آن را جامعه جانشین الهی و جامعه یکپارچه مورد نظر می‌سازد. این یکپارچگی تنها از طریق عوامل فطری امکان پذیر نیست؛ بلکه باید یک انقلاب رادیکال در این جامعه رخ دهد که مستضفعان بلند همت در آن پیروز گردند؛ یعنی، آنان که با کلیت این اوضاع جدید و منحرف، مخالفت کردند و علیه مستکبران به پا خاستند و فریاد زدند….

پس انقلاب یک عامل اساسی در تغییر و دگرگونی اوضاع است؛ ولی خود این پدیده تأثیر گذار و بنیادین، براساس عوامل و عللی شکل می‌گیرد که پاره‌ای از آنها، زمینه‌ها و بسترهای شکل‌گیری انقلاب هستند. پس برای ایجاد یک انقلاب فراگیر جهانی، باید به فکر ایجاد بسترها و عوامل بنیادین و فراگیر آنها بود.

3-4. آگاهی بخشی زمینه‌سازی انقلاب جهانی

نکته مهم در زمینه‌سازی انقلاب‌ها آگاهی بخشی عمومی است. از بدیهی‌ترین ویژگی‌ها و زمینه‌های انقلاب، وجود پیوسته «آگاهی» است. وجود آگاهی به مفهوم ادراک و تحلیل آن، پی‌ریزی «حرکت‌های مداومی» را فراهم می‌آورد که به تدریج با مراحلی، انقلاب را به وجود می‌آورند. «آگاهی» سبب به وجود آمدن قدرت پرسش‌گری و مقایسه می‌شود.

محمدتقی جعفری از «نعمت عظمای چون و چرا» سخن به میان آورده که با استفاده از آن می‌توان انقلاب را بیانگر آگاهی به وضع موجود دانست. البته این وضعیت، مناسب و مطلوب نیست و باید تغییر کند؛ اما به دلایلی غیر قابل قبول، همچنان پا بر جا مانده است. در چنین وضعی «آگاهی» با «قیام» پیوند می‌یابد و برای به وجود آوردن تغییرات مورد نظر، چاره‌ای جز برخورد و خیزش باقی نمی‌ماند.

در این راستا «آموزش انتقادی به عنوان جوهر آگاهی انقلابی»، مورد توجه قرار می‌گیرد. ریشه آگاهی و افزایش قدرت مقایسه، به همراه آموزش‌های انتقادی، قدرت حرکت به جلو، اعتماد به نفس و نیاز به تغییرات بنیادی را به وجود می‌آورد (عیوضی، 1387: ص52).

این خودآگاهی جمعی، موتور محرّک انقلاب‌ها و مهم‌ترین بستر شکل گیری یک نظام کامل و جامع است. از این رو است که برخی از صاحب نظران معتقدند: تا نوع بشر به حدّ کمال و رشد نرسد و برای پذیرفتن حکومت حق، آماده نگردد، مهدی موعود ظاهر نخواهد شد. البته رشد فکری یک حادثه آنی نیست؛ بلکه در طول ایام و به واسطه پیشامدهای روزگار پیدا می‌شود و رو به کمال می‌رود…

باید دانشمندان برای اصلاحات عمومی و سعادت و آسایش انسان‌ها، آن قدر قانون تدوین کنند و تبصره به آنها بزنند و بعد از مدتی آنها را لغو کنند و قوانین تازه تری را به جای آنها بگذارند تا خسته شوند و جهانیان به نقصان و سستی قوانین بشر و افکار کوتاه قانون‌گذاران پی ببرند و از اصلاحاتی که به وسیله آن قوانین می‌خواهد انجام بگیرد، مأیوس شوند و بدین مطلب اعتراف کنند که یگانه طریق اصلاح بشر، پیروی از پیامبران و اجرای قوانین الهی است. بشر هنوز حاضر نیست در مقابل برنامه‌های خدا تسلیم شود… (امینی، 1385: ص344 و 345).

در واقع باید آن قدر حکومت‌های رنگارنگ در جهان تأسیس شود و مرام‌ها و احزاب فریبنده به وجود آید و بی‌لیاقتی آنها ثابت شود تا بشر از اصلاحات آنها مأیوس گردد و تشنه اصلاحات خدایی شود و برای پذیرفتن حکومت توحید آماده گردد.

هشام بن سالم از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «تا همه اصناف مردم به حکومت نرسند، صاحب الامر قیام نمی‌کند. برای اینکه وقتی حکومتش را تشکیل داد، کسی نگوید: اگر ما هم به حکومت می‌رسیدیم با عدالت رفتار می‌کردیم» (مجلسی، همان: ج52، ص244). امام باقر علیه السلام نیز فرمود: «دولت ما آخرین دولت‌ها است. هر خاندانی که بتوانند حکومت داشته باشند، قبل از ما به حکومت می‌رسند تا وقتی که حکومت ما تأسیس شد و رفتار آنها را دیدند؛ نگویند ما هم اگر به حکومت می‌رسیدیم، مانند آل محمد عمل می‌کردیم» (همان: ص332).

به هر حال برای شکل‌گیری یک انقلاب واقعی و راستین ـ به خصوص انقلاب مهدوی ـ باید شناخت‌ها و آگاهی‌های زیر شکل بگیرد:

1. شناخت و آگاهی از پایه و زیربنای انقلاب مهدوی (پایه بشری و پایه دینی) از سوی مستضعفان و انتخاب پایه دینی (ظلم ستیزی، حق گرایی و…) برای مبارزه علیه مستکبران.

2. آماده‌سازی و تربیت درست حق طلبان و انقلابیون؛ تا آنان با اراده و خواست خود، این پایه درست (پایه دینی) را بپذیرند و به خاطر آن جهاد کنند و نیز خود را از هر‌گونه احساس بهره کشی، انتقام جویی و عشق به زندگی دنیوی و مادی پاک سازند.

3. آگاهی و شناخت درست از اصولی که جامعه موعود بر آن استوار است (مثل عدالت، امنیت، کمال‌گرایی و…) ؛ اینها اموری است که در روند دگرگونی، باید از آن پیروی کرد… این مؤمنان و صالحان پس از کسب آمادگی و آگاهی با عنایت الهی، در خدمت انقلاب جهانی مهدوی قرار می‌گیرند و هم پای فرشتگان الهی به یاری ایشان می‌شتابند. امام صادق علیه السلام در توضیح آیه شریفه >اَتی اَمْرُ اللهِ فَلا تستعجلوهِ< می‌فرماید: «این (ظهور)، امر ما و امر خداوند است که در آن نباید شتاب ورزید.

سه لشکر به صاحب این امر یاری می‌رسانند: فرشتگان و مؤمنان و رعب (ترس). و خروج ایشان همانند خروج رسول خدا صلی الله علیه و آله است و آن عبارت است از فرمایش خدای متعال «همان‌گونه که پروردگارت تو را به حق از خانه ات خارج ساخت» (همان: ص139). آن حضرت در جای دیگر می‌فرماید: «چون عذاب بنی اسرائیل طولانی شد، چهل شبانه روز به درگاه الهی ناله سردادند. آن‌گاه خداوند به موسی و هارون وحی فرمود تا بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات دهد… پس امام صادق علیه السلام فرمود: اگر شما نیز چنین می‌کردید، خداوند برای ما گشایش حاصل می‌فرمود. اگر چنین نکنید، این امر (ظهور) تا منتهای خود ادامه خواهد یافت» (عیاشی، 1380: ج2، ص154).

منابع:

1.  آصفی، مهدی، انتظار پویا، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1385ش.

2.  ابن حماد، نعیم، الملاحم و الفتن، بیروت، دارالفکر، 1424ق.

3.  ابن فارس، احمد، مقاییس اللغه و مصباح اللغة، قم، مکتبة الاعلام الاسلامی، 1404ق.

4.  اربلی، علی بن الحسین، کشف الغمه، تبریز، مکتبة بنی هاشمی، 1381ش.

5.  امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، شفق، 1385ش.

6.  بحرانی، هاشم، البرهان، قم، مؤسسه بعثت، 1417ق.

7.  جمعی از نویسندگان، فصلنامه انتظارموعود، قم، مرکز تخصصی مهدویت، ش7.

8.  چالمرز جانسون، تحول انقلابی (بررسی نظری پدیده انقلاب)، ترجمه حمید الیاسی، تهران، امیرکبیر، 1363ش.

9.  حکیم، محمد باقر، جامعه انسانی از دیدگاه قرآن کریم، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1387ش.

10.   شیخ طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبه، قم، معارف اسلامی، 1411ق.

11.   شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الرساله الثالثه فی الغیبه، بی‌جا،بی‌تا.

12.   صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، تهران، موعود عصر، 1384ش.

13.   صدر، محمد باقر، المدرسه القرآنیه، همایش امام صدر، بی‌تا، بی‌جا.

14.   صدر، محمد باقر، رهبری بر فراز قرون، تهران، موعود، 1386ش.

15.   صدر، محمد، تاریخ غیبت کبری، تهران، موعود عصر، 1384ش.

16.   طباطبایی، محمد حسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1386ش.

17.   طبرسی، احمد بن علی، مجمع البیان، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیة، 1417ق.

18.   عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، 1380ش.

19.   عیوضی، محمد رحیم، انقلاب اسلامی و زمینه‌ها و ریشه‌های آن، تهران، نشر معارف، 1387ش.

20.   فراتی، عبدالوهاب، رهیافت‌های نظری بر انقلاب اسلامی، قم، نشر معارف، 1377ش.

21.   قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

22.   کارگر، رحیم، مهدویت (پس از ظهور)، قم، نشر معارف، 1387ش.

23.   کارگر،رحیم، فروغ حق (مصاف حق و باطل از نهضت حسینی تا انقلاب مهدوی)، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1387ش.

24.   کورانی، علی، عصر ظهور، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، 1379ش.

25.   مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.

26.   محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی، زمینه‌ها و پیامدها، قم، نشر معارف، 1380ش.

27.   موسوی خمینی، روح‌الله، صحیفه نور، تهران، دفتر حفظ و نشر آثار امام، بی‌تا.

28.   نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، صدوق، 1397ق.

منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 29

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها