نقد مقاله تبیین موضوع قران به عنوان مهمترین منبع فقه اسلامی 1
سه شنبه 29 بهمن 1392 8:56 AM
بخش اول
چکیده
مقاله «فقه و قرآن» ( Law and the Qur'an) از جمله مقالات دائرة المعارف قرآنی لایدن است که آقای وائل حلاّق (Wael Hallaq) [1] آن را نگاشته است و در آن بیان میکند که قرآن نقش (عملکرد) شگرفی در فقه اسلامی دارد. در میان چهار منبع اصلی فقه اسلامی (شریعت)، بدون تردید قرآن اولین و مهمترین آنها محسوب میشود.
اگر چه به لحاظ احکام اساسی (ذاتی) و در مقایسه با مجموعة کامل شریعت، قرآن بخش نسبتاً کمتری از موضوعات حقوقی را در اختیار میگذارد، ولی تعداد معدودی از اساسیترین احکام حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان، صراحتاً در قرآن بیان شده و یا از دیگر آیات آن استنباط میشود. محوریت قرآن در شریعت (فقه) بیشتر برخاسته از ملاحظات مذهبی و فکری بوده و کمتر از توانایی آن در تأمین موضوعات فراوان فقهی (قانونی) ناشی میشود.ناقد در این مقاله دیدگاههای وائل حلاق را به نقد کشیده است و در مورد یک سوانگاری نویسنده که فقط از منابع اهلسنت استفاده کرده و به منابع شیعه مراجعه نکرده و در مورد تعداد آیات الاحکام (500 آیه) و مقایسة احکام قرآن با تورات خرده میگیرد.
واژههای کلیدی: فقه، قرآن، دائرة المعارف لایدن، وائل حلاّق، تورات.
زندگی نامه:
پروفسور حلاق، مسیحی فلسطینی الاصل مقیم کانادا، دارای دکترا از دانشگاه واشنگتن واحد حیفا فلسطین، استاد فقه اسلامی دانشگاه مک گیل کانادا، از ژانویه 2005 به بعد. دارای کتاب ، مقاله و سخنرانی های متعدد در رابطه با فقه، اصول و تاریخ فقه می باشد.
کتابها:
1- The Origins and Evolution of Islamic Law پیدایش و پیشرفت فقه اسلامی، انتشارات دانشگاه کمبریج 2005، 234صفحه. ترجمه عربی: نشأة الفقه الإسلامی وتطوره، دار المدار، 2007. 2- The Formation of Islamic Law شکل گیری شریعت اسلامی، 2004، 417 صفحه. -3 Authority, Continuity and Change in Islamic Law ترجمه عربی: السلطة المذهبیة: التقلید والتجدید فی الفقه الإسلامی، دار المدار؛ 2007. 4-Was the Gate of Ijtihad Closed? The Early Essays on the History of Islamic Legal آیا مسیر اجتهاد بسته است؟ مجموعه مقالاتی دررابطه با تاریخ فقه اسلام (زبان: ژاپنی)، 2003، 244+15صفحه. ترجمه شده به عبری، ترکی، ژاپنی.
مقالات: پنج مقاله در دائرة المعارف قرآن لایدن وچهار مقاله در دائرة المعارف جهان اسلام آکسفورد و هشت مقاله در دائرة المعارف خاورمیانه ی جدید و سه مقاله در دائرة المعارف اسلام لایدن (چاپ جدید)[2]
ترجمه مقاله[3]
قرآن نقش شگرفی در فقه اسلامی دارد. در میان چهار منبع اصلی فقه اسلامی (شریعت)، بیتردید قرآن اولین و مهمترین آنها شمرده میشود. اگر چه به لحاظ احکام اساسی (ذاتی) و در مقایسه با مجموعة کامل شریعت، قرآن بخش به نسبت کمتری از موضوعات حقوقی را در اختیار میگذارد، تعداد معدودی از اساسیترین احکام حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان، به صراحت در قرآن بیان شده یا از دیگر آیات استنباط میشود. محوریت قرآن در شریعت (فقه) بیشتر برخاسته از ملاحظات مذهبی و فکری است و کمتر از توانایی آن در تأمین موضوعات فراوان فقهی (قانونی) ناشی میشود.
تاریخ فقه متن قرآن در دورة اولیّه
به نظر میرسد فقهای دوران میانی (قرون وسطایی) و علمای امروز پذیرفتهاند که قرآن حدود پانصد آیه با محتوای صریح حقوقی دارد. آیات فقهی، در مقایسه با مقدار مطالب قرآنی، تقریباً اندک به نظر میرسند که گویای این برداشت است که توجه قرآن به موضوعات فقهی چیزی بیشتر از یک توجه ضمنی نیست. در عین حال، بارها توسط محققان اسلامی بیان شده که قرآن غالباً آیاتش را به لحاظ الفاظ و موضوعات و مطالب تکرار میکند.
اگر این ادعا را بپذیریم، معنایش این است که هر جا تکرار به ندرت یافت میشود، مقدار نسبی مباحث فقهی (حقوقی) بیشتر از آن چیزی است که قبلاً فکر میشد. و اگر این حقیقت را در نظر بگیریم که طول متوسط یک آیه فقهی دو برابر یا حتی سه برابر یک آیه غیر فقهی است، میتوان بحث نمود که قرآن حاوی مواد حقوقیِ (فقهیِ) کمتر از مواد فقهی تورات، که معمولاً به عنوان قانون موسی(ع) شناخته میشود، نیست. بنابراین، هر چند شرع ]فقه[ قرآنی بخشی به نسبت کمتر از شریعت ]فقه اسلامی[ را تشکیل میدهد، قانونگرایی (قانونمندی) قرآن، به خودی خود کمتر از تورات نیست.
ارجاعاتِ به یهودیان و مسیحیان و متون مقدسشان در سراسر ]قرآن[ انجام گرفته است. در آیة 43 سورة مائده (5)، خداوند با حالتی تعجب زده میپرسد: چگونه یهود «در حالیکه تورات را دارند که در آن حکم خداوند است»، به محمد [ص] به عنوان داور (قاضی) متوسل میشوند؟! قرآن ادامه میدهد: «بهراستی که ما تورات را در حالیکه در آن، رهنمود و نور بود فرو فرستادیم، که پیامبرانی که تسلیم (خدا) بودند، بوسیلة آن برای یهودیان داوری میکردند؛ و نیز علمای ربانی و احبار (دانشمندان نیکو اثر) به واسطة چنین کتاب خدا که به آن سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوری مینمودند» (مائده (5)/ 44).
قرآن در آیه 46 سورة مائده (5) به مسیحیان میگوید که خدا عیسی [ع] را فرستاد تا نبوت موسی [ع] را تأیید کند و انجیل را نازل کرد تا «رهنمود و نور» تورات را تایید نماید.«و اهل انجیل باید طبق آنچه خدا در آن فرو فرستاده است، داوری کنند، و کسانی که طبق آنچه خدا فرو فرستاده داوری نمیکنند، آنان گناهکارند» (همان/47).
همین کافی است تا نشان دهد پیامبر [ص]، یهود و مسیحیان را نه تنها به عنوان واجدین شریعت الهی خودشان میدانست، بلکه به عنوان متعهدین طبق درخواست آن شریعت، مورد توجه قرار داد. اگر یهود و مسیحیان هر کدام قانون (فقه) خاص خودشان را دارند، پس راجع به مسلمان (قضیه) چطور است؟ در اینجا قرآن از دادن یک پاسخ صریح، کوتاهی نمیکند.
«و این کتاب (= قرآن) را بحق برتو فرو فرستادیم، در حالیکه مؤید کتابهای پیش از آن است ... پس بر طبق آنچه خدا فرو فرستاده، بین آنان داوری کن، و از هوسهای آنان پیروی نکن ...، چون برای هر کدام از شما (مسلمانان، مسیحیان و یهودیان) شریعت و راه روشنی قرار دادیم و اگر خدا میخواست حتماً همه شما را یک امت قرار میداد» (همان/ 48). اما خداوند چنین نکرد بنابراین سه امت با سه مجموعه قوانین (فقه) خلق نمود، بهطوری که هر امت میتوانست از قانون (فقه) خود پیروی نماید. پیامبر هم مانند مسیحیان و یهود مأمور شد (بارها در سراسر قرآن) به وسیلة آنچه خدا به وی فرو فرستاده است، داوری کند، چون «چه کسی در داوری از خداوند بهتر است؟» (همان، 49 ـ 50).
محمد (ص) و خلفا و فقه
اگر چه قرآن نظام کاملاً همه شمولی از فقه مسلمانان را در اختیار نمیگذارد، شواهد گویای آن است که پیامبر (ص) به قوت آماده حرکت در این جهت بود. این تمایل در بحث موضع قرآن نسبت به مسئله مصرف شراب انگور و خرما به گونهای رسا صدق پیدا میکند. در دورة مکه، مشروبات، به طور واضح، مجاز بود:
«از محصولات درختان خرما و انگور، شراب مستیبخش و روزی نیکو میگیرند؛ قطعا در آن نشانهای است برای گروهی که خردورزی میکنند» (نحل/ 67).در مدینه، موضع قرآن تغییر کرد، در حالیکه یک بدگمانی فزاینده و رو به رشدی نسبت به مشروبات الکلی را ابراز میکرد:«از تو (یعنی پیامبر [ص]) دربارة شراب و قمار میپرسند، بگو: در آن دو، گناه و سودهایی برای مردم است» (بقره/ 219).تا اینکه این حس مخالفت بیشتر شد.«ای کسانی که ایمان آوردهاید، در حالیکه مست هستید، به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید که چه میگویید» (نساء/ 43).
در این قسمت یک ممنوعیت (حرمت) مشروط راجع به مصرف شراب (خمر)، یعنی هنگامی که مسلمانان قصد انجام فریضة نماز را کردند، مشاهده میشود. سرانجام در آیات (91-90) سورة مائده (5) یک حکم صریح (بدون قید وشرط) نازل شد، که به موجب آن مسلمانان باید از شراب، قمار و بتها کاملاً دوری کنند. جالب است که آن ]اعلام[ موضع قاطع و نهایی دربارة شراب در سوره مائده واقع میشود که میبینیم از تحول در نگرش قانونگذاری پیامبر (ص) حکایت میکند.
با این وجود، این تحول نباید به عنوان شکلگیری یک چرخش کامل از سیرة قبلی پیامبر (ص) در نظر گرفته شود، چرا که وی همین حالا هم نقش یک قاضی را، به عنوان یک میانجی سنتی و نیز به عنوان یک پیامبر داشت. این تحول تنها از شروع فرآیند جدیدی حکایت میکرد که طبق آن تمام وقایع بر جامعة در حال رشد مسلمانان تأثیرگذار بود، لذا باید مطابق با شریعت الهی در موردشان قانون صادر شود و عامل ]چنین قانونگذاری از سوی خدا[ کسی جز پیامبر (ص) نبود. این مطلب نه تنها در قرآن، بلکه در آن به اصطلاح قانون اساسیِ (اساسنامة) مدینه هم مورد تصدیق قرار گرفته است؛ سندی که به سختی میتوان اصالتش را انکار نمود.
اینکه تمام موضوعات در معرض حکم الهی و نبوی بودهاند، نباید به این معنی پنداشته شود که تمام مشکلات قدیمی که در برابر پیامبر (ص) بودند، راهحلهای جدیدی را دریافت کرده باشند. اگر چه ثبت تاریخیِ دورة اولیه [صدر اسلام] از جهت باورپذیری (اعتبار) در تنگنا است، میتوان تأکید نمود که به استثنای مواردی که احتمالاً بهسازی حقوقی (فقهی) قرآنی نامیده میشوند، در بقیه موارد پیامبر (ص) عموماً آداب و رسوم (عرف) عرب قبل از اسلام را دنبال نمود. در حقیقت، میتوان استدلال نمود که وقتی این عرف [قبل از اسلام]، قسمت عمدهای از عرف متداول را تشکیل داد، فقه (قانونگذاری) قرآنی چیزی بیشتر از یک مکمل (متمم) نخواهد بود. به همین لحاظ طولی نکشید که رسوم عرب قبل از اسلام، به واسطة سازگاری با سنت نبوی، جنبة اسلامی پیدا نمود.