اختــلاف تفسیـرهــا از ولایـت فقـیـه؛ تهدیدی مهم برای انقلاباسلامی
چهارشنبه 23 بهمن 1392 8:01 AM
دکتر موسی حقانی پژوهشگر برجسته تاریخ در نشستی با عنوان «انقلاب اسلامی؛ فرصت ها و تهدیدها» در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی سخنانی ایراد کرد که خلاصه آن به شرح زیر است.
دو سه سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی مقطع تثبیت نظام بود، در همین مقطع بود که ما شاهد بودیم بحث هایی در این زمینه مطرح شد و گروه های ناهمگونی با اصل انقلاب و نظام نمایان شدند.
منافقین و نهضت آزادی گروه هایی بودند که “از همان ابتدای راه، تکلیفشان روشن شد”. این گروه ها از همان روزها مسیر خود را از نهضت امام و مردم جدا کردند. اما بعد از آن دیدیم که در میان گروه های داخل انقلاب نیز اختلاف تفسیر و سلیقه هایی به وجود آمد.
اگر این اختلافات به اختلاف سلیقه محدود می شد و همه با پذیرش ولایت فقیه و اجرای قوانین اسلامی، روش های متفاوتی را ارائه می دادند، اتفاق بسیار خوب و مفیدی بود. اما مشکل از آنجا شروع شد که اختلاف تفسیرها به میان آمد.
از اوایل دهه 60 بود که آهسته آهسته اختلافات و مسائل جدی بین افرادی که مدعی بودند به ولایت فقیه اعتقاد داشتند، نمایان شد. اولین رگه های این اختلاف نظر در حزب جمهوری اسلامی پدیدار شد. در آنجا ابتدا بحث ها از مسائل اقتصادی و میزان تصدی گری دولت در اقتصاد شروع شد و بعد اختلافاتی خود را نشان داد که فراتر از اختلاف سلیقه های معمولی بود.
این اختلافات در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بیشتر نمایان شد، در این سازمان 3 جریان شکل گرفت. جریان اول افرادی بودند که نظام اسلامی را قبول داشتند و می گفتند که هرچه امام به عنوان ولی فقیه امر کنند را اجرا می کنند. این ها افرادی بودند که بعدا قاطبه جریان اصولگرایی امروز را شکل دادند. جریان دوم افرادی بودند که گفتند ما خودمان نظراتی داریم و نظراتمان را اجرا می کنیم و اگر در جایی امام به کار ما ایراد گرفتند، اصلاح می کنیم. گروه سوم هم افرادی بودند که می گفتند: ما نظرات خودمان را داریم و آن را اجرا می کنیم، ولو اینکه مخالف نظرات ولی فقیه باشد.
نکته قابل تامل در این باره آن بود که دیدیم افراد گروه سوم در دولت آقای موسوی بسیار ورود پیدا کردند و جایگاه ویژه ای به خود اختصاص دادند.
در جامعه روحانیت نیز بالا گرفتن این اختلافات منجر به شکل گیری دو تشکل جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز شد.
«در مجمع بحث هایی درباره فقه پویا شکل گرفت و بعد دیدیم که حرف های عجیبی مطرح می شود»،بخشی از افراد جزو این تشکل از ابتدا تکلیف خود را با ولایت فقیه روشن نکرده بودند و بخشی هم بعدا دچار دگردیسی شدند.
از موسوی خوئینی ها به عنوان نمونه ای در این باره می توان ذکر کرد. افرادی مانند ایشان نشان دادند که نسبتی با ولایت فقیه ندارند و بعدا نیز خودشان صراحتا گفتند که از ابتدا ولایت فقیه را قبول نداشته اند؛ ولی جرات نمی کردند نظراتشان را بیان کنند.
بین این گروه ها بعدا با رئیس جمهور اسبق «سید محمد خاتمی» پیوندی ایجاد شد. پس از این پیوند بود که دیدیم این ها نسبت به اصل ولایت فقیه مسائلی را مطرح می کنند و در برابر جامعه دینی و اسلامی، جامعه مدنی را مطرح کردند. این گروه در ادامه تفسیرهایی از اسلام ارائه دادند که بیشتر با تفکری غربی شباهت داشت تا تفکر اسلامی.
دقت نکردیم
اهداف نظام اسلامی در کلیات مشخص و روشن بود، اما از ابتدا گزینشی نسبت به جزئیات دیدگاه های افرادی که وارد نهضت می شوند وجود نداشت و این امر باعث شد که این انحرافات به وجود بیاید.
این اختلاف نظرها می توانست فرصتی برای نظام باشد، اما به این دلیل که مطالعه مناسب در این زمینه صورت نگرفت و دقت کافی وجود نداشت، این موضوع به یک تهدید تبدیل شد. اگر روی این مسائل مطالعه کافی داشتیم و آن ها را برای مردم روشن می کردیم، هیچ گاه دچار برخی دولت هایی که در این سال ها روی کار آمدند نمی شدیم.
از مشروطه تا انقلاب
نهضت مشروطه یک گام رو به جلو بود، مشکل اصلی نهضت مشروطه این بود که بسیاری از مسائل در آن به درستی و دقیق تعریف نشده بود و در نهایت نوعی نظام پارلمانی با منشا سکولار شکل گرفت و خیلی زود هم اسیر دیکتاتوری رضا خان شد.
در مسئله نهضت ملی شدن صنعت نفت، نداشتن رهبری واحد دینی مهمترین ضعف این نهضت این نهضت نیز از آنجا که مسائلش از ابتدا به درستی روشن نشده بود، اسیر کودتای 28 مرداد شد.
بعد از این دو نهضت، برخی حرکت های سیاسی به تبعیت از شرایط منطقه با گرایش های مارکسیستی و التقاطی در ایران شکل گرفت، اما هیچ کدام از این حرکت ها نتوانست موج ساز باشد، تا اینکه نهضت امام خمینی (ره) با محوریت دینی آغاز شد.
امام خمینی(ره) با توجه به تجربه نهضت های قبلی به دنبال هدف های محدود نبودند، در زمان آغاز نهضت امام خمینی(ره) گسترش سیطره آمریکا و انگلیس کشور را به سمت سقوط پیش برده و استقلال و شرف ما را تهدید کرده بود و در این شرایط امکان قانع شدن به دستاوردهایی مانند مجلس و ملی شدن صنعت نفت وجود نداشت.
شاه با اقداماتی نظیر انجمن های ایالت و ولایتی و اصلاحات ارضی در راستای غربی سازی ایران گام بر می داشت، اقدامات شاه در آن سال ها امام خمینی(ره) و مراجع رابسیار نگران کرد و از این رو آن ها که تا پیش از دهه 40 به دنبال براندازی حکومت ها نبودند، در نهضت امام خمینی(ره) در مسیر براندازی حکومت گام برداشتند.
اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی مشخص بود
امام خمینی (ره) با تکیه بر تجارب نهضت های گذشته می دانستند که براندازی حکومت بدون تجویز نسخه جایگزین ممکن نیست. از همین رو بود که ایشان از همان ابتدا، اهداف و شعارهای نهضت را مشخص کردند و به هیچ عنوان هم به دنبال پیوند خوردن نهضت دینی خودشان با اشخاص و گروه های دیگر نبودند. البته نسبت به همراهی آن ها با نهضت هم مخالفت نمی کردند. چراکه دغدغه اول و اصلی ایشان حفظ ایران بود و این امر هم از نظر امام در گرو اجرای آموزه های اسلامی بود.
3 ویژگی مهم نهضت امام
نهضت امام خمینی(ره)دارای 3 ویژگی مهم بود که آن را با نهضت های قبلی متمایز می کرد. اولین ویژگی«رهبری دینی» بود. در نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، رهبری دینی و غیر دینی در کنار یکدیگر وجود داشتند و این امر مشکلات بسیاری به وجود آورد. اما امام در نهضتشان به دنبال موضوع ولایت فقیه بودند و آن را در سال 1322 در کتاب کشف الاسرار مطرح و بعدا در سال 1348 کاملا تبیین کردند. دومین ویژگی بارز نهضت امام حضور آحاد مردم مسلمان بود. امام به خوبی از ابتدا تشخیص داده بودند که اگر نهضت اسلامی باشد، مردم هم با آن همراه می شوند.
امام خمینی(ره) ریشه های انقلاب اسلامی را در نهضت 15 خرداد می دانند. نکته مهم 15 خرداد این است که تمام شعارهای این روز دینی بود و اصلا اساس نهضت توسط عزاداران سید الشهدا(ع) و در محرم شکل گرفت. نمود اسلام و آموزه های دینی از دیگر ویژگی برجسته نهضت امام خمینی(ره) بود. امام به هیچ وجه به سراغ الگوهای حکومت داری شرق و غرب نرفتند و از همان ابتدا تاکید داشتند که به دنبال حکومتی دینی هستند که ولی فقیه در راس آن باشد.
تضاد انقلاب اسلامی با غرب و شرق
نهضت امام خمینی(ره) از جنبه های مختلف با نهضت های شرق و غرب متفاوت بود، انقلاب اسلامی در شرایطی که جهان در سیطره اندیشه های شرق و غرب بود، مقابل این ایده ها ایستاد و مسیری کاملا جدا را انتخاب کرد و اینکه می بینیم غربی ها امروز دست از سر ما برنمی دارند و هر امتیازی هم که به آن ها بدهیم بازهم با ما دشمنی دارند، به این دلیل است که نظام ما با مبناهای آن ها مغایر است.
صحبت های اخیر مسئولان آمریکایی نیز نشانه همین امر است. تفاوت ما با غرب یک تفاوت مبنایی است. ما به دنبال جهانی کردن اسلام هستیم و آن ها به دنبال غربی کردن جهان. به همین دلیل است که امروز اگر ما با آن ها درباره مسائل هسته ای به توافق برسیم هم سریع دنبال مسائل دیگر می روند. کما اینکه شاهد بودیم وقتی هنوز توافق ژنو کامل اجرا نشده، بحث هایی مانند حقوق بشر، خانواده و توان موشکی ایران را مطرح می کنند.
ارتباط با آمریکا؛ فرصت یا تهدید
در مورد این سوال که ارتباط با آمریکا برای ما یک فرصت است یا تهدید، این موضوع بستگی به نوع برخورد ما دارد. اگر ما نظام حاکم بر آمریکا و جهان را به درستی بشناسیم، می دانیم که آمریکایی ها همیشه برای ملت ها تهدیدند؛ این موضوع برای ما که ملتی با شعارهای انقلابی و اسلامی هستیم بیشتر صدق می کند.
آمریکایی ها به هیچ عنوان جایگاهی برای انقلاب اسلامی قائل نیستند، آن ها حتی برای ایران نیز جایگاهی قائل نیستند و ما شاهد بودیم که در سال های قبل از انقلاب نیز در شرایطی که کارتر می گفت: ایران جزیره امن ماست، حاضر نبودند تجهیزات و امکانات زیر بنایی در اختیار ما بگذارند و اگر هم سلاحی به ما می فروختند، برای استفاده خودشان بود.
در یک نگاه کلان آب ما و آمریکایی ها در یک جوب نمی رود،در بخشی از مسائل، امروز غرب مجبور است که با ما گفت و گو کند و ما هم می توانیم با آن ها گفت و گو کنیم. در این مسیر رابطه با آمریکا هم ممکن است برقرار شود و تهدید نداشته باشد.
اگر راهبرد ما در تعامل با آمریکا مبتنی بر نگاه رهبری باشد، ضرری نخواهیم کرد. اما اگر با این نگاه هایی که گاه می شنویم پی گرفته شود، ابتدا باید انقلاب را بدهیم، بعد اسلام را و بعد هم استقلالمان را. در آخر هم آن ها رفتاری شبیه به رفتاری که با محمدرضا شاه داشتند با ما خواهند داشت.
سخنان وزیر خارجه آمریکا که گفته بود ایران و حزب الله بشار اسد را حفظ کرده اند، در همین رابطه می توان تحلیل کرد. کری در صحبت هایش به روسیه هم اشاره نکرد و این نشان از قدرت ویژه جمهوری اسلامی دارد. اگر ما خودمان هم این قدرت را درک کنیم و از سر ضعف پشت میز مذاکره ننشینیم، موفقیم.
ما طی 200-300 سال اخیر همواره نقاط قوت دشمن را دیده ایم. اما امام و رهبری همواره روی نقاط قوت و ضعف آن ها به طور همزمان تکیه داشتند. امروز ما هم اگر به این امر توجه کنیم و رابطه ای توام با احترام و عدم تعرض به حقوقمان برقرار کنیم، ایرادی ندارد.
منبع:رصد
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست