0

هفته بیست و دوم:...( "دوری از تبذیر")...

 
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته بیست و دوم:...( "دوری از تبذیر")...
شنبه 12 بهمن 1392  2:17 PM

2 - اسراف در غيرمال
الف) اسراف در قتل; در دوران جاهليت رسم بر اين بود كه هرگاه كسي از روي ظلم و تعدي به قتل مي‏رسيد بستگان مقتول با توجه به خوي و خصلت جاهلي و حس كينه‏توزي و انتقام‏جويي چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مي‏رساندند. قرآن كريم اين تجاوز و انتقام‏جويي را مردود دانسته و فرمود: «فلا يسرف في القتل‏» [1] . اما در قتل اسراف نكنيد، يعني، براي قتل يك نفر، فقط يك نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آيه كه مي‏فرمايد: «ولا تقتلوا النفس التي حرم الله الا بالحق‏»، نفسي را كه خداوند حرام كرده است نكشيد مگر از روي حق، يعني اين كشتن هم فقط در مواردي تجويز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.
ب) اسراف در نفس; كسي كه از نظام اعتدال خارج مي‏شود و با ارتكاب گناه و معصيت از حريم انساني خود تجاوز مي‏كند اسرافكار است، اما اسرافكاري كه مشمول پيام رحمت و اميد الهي قرار گرفته است: قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم. [2] بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد از رحمت‏خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي‏آمرزد.
ملاحظه مي‏شود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انساني اسراف بر نفس شمرده مي‏شود.
در جاي ديگر مي‏بينيم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نياز برمي‏داشتند: و ما كان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا في امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا علي القوم الكافرين [3] گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرويهاي ما در كارها چشم بپوش، قدمهاي ما را ثابت‏بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان.
از آيه شريفه مستفاد مي‏شود، آنچه از آن عدول كرده و بجا نياورده‏اند اطاعت امر پيامبر(ص)، و سستي و منازعه بوده است.
هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطري و طبيعي انسان است كه با ارتكاب آن از مسير اعتدال بيرون مي‏رود و به راه زوال و نيستي كشانده مي‏شود و اين درست‏خلاف آن هدف عالي است كه انبياي الهي براي آن مبعوث شده‏اند. قرآن در اين مورد مي‏فرمايد: ولقد جاءتهم رسلنا بالبينات ثم ان كثيرا منهم بعد ذلك في الارض لمسرفون; [4] و رسولان، با دلايل روشن به سوي بني‏اسرائيل آمدند، اما بسياري از آنها بر روي زمين تعدي و اسراف كردند. در اين آيه شريفه مراد از «مسرفون‏» كساني هستند كه از انبيا و طريق حق تبعيت نكردند و در نتيجه اين سركشي به گناه آلوده شدند.
معيار اسراف
احاديثي از حضرت امام صادق(ع) نقل است كه در مورد اسراف به اصحاب مي‏فرمايند: كمترين حد اسراف اين است كه لباسي را كه بيرون خانه براي حفظ آبرو مي‏پوشي در داخل خانه نيز بپوشي يا باقيمانده آب و غذا را كه در ظرف مي‏ماند دور بريزي و يا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازي. [5] در بعضي از احاديث آمده است كه در هنگام وضو گرفتن بايد مواظب باشيم كه دچار اسراف نشويم و مقدار يك مد (معادل سه چهارم ليتر) آب براي وضو كفايت مي‏كند. و نيز در ذيل آيه شريفه 31 سوره اعراف: «كلوا و اشربوا...» احاديثي از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه از آن جمله اين حديث است كه «عياشي از ابان بن تغلب‏» از آن حضرت نقل مي‏كند كه مال و ثروت از آن پروردگار است كه آن را در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها اجازه فرموده كه در حد اعتدال و ميانه‏روي بخورند و بياشامند و لباس بپوشند، و نكاح كنند، مركب سواري داشته باشند و مازاد آن را به فقراي مؤمنين ببخشند و بدين‏وسيله اختلافات طبقاتي را از بين ببرند و پراكندگيها را ترميم كنند و كسي كه اين‏گونه عمل مي‏كند، آنچه را كه مي‏خورد و مي‏آشامد، اعمالش مباح است و نكاح او و استفاده از مركوبش نيز حلال مي‏باشد و كسي كه از اين حد تجاوز كند بر او حرام است و سپس فرمود كه اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
از فرمايش امام(ع) كه نظرشان را به صراحت اعلام و مي‏فرمايند: «من عدا ذلك كان عليه حراما» [6] حرمت اسراف به وضوح آشكار مي‏شود و وقتي از حد متعادل و مشخص كه در اين حديث‏شريف بدان تصريح شده تجاوز شد به حرمت مي‏انجامد و به دليل اين‏گونه احاديث و يا به دليل نهي صريح قرآن (لاتسرفوا) اسراف و تبذير نوعي حريم‏شكني و عصيان در برابر امر پروردگار و از گناهان كبيره محسوب مي‏شود. در حديثي ديگر مي‏فرمايد: «كسي كه چيزي را در غير اعت‏خدا انفاق كند او مبذر است و كسي كه در راه خدا چيزي را انفاق كند او مقتصد است. [7] در اين جا معلوم مي‏شود كه بذل و بخشش اگر به قصد و نيت الهي نباشد حكم اسراف را دارد و اصولا از ديد اسلام چنين عملي اخلاقي و پسنديده نيست‏حال كه بحث اخلاقي به ميان آمد متناسب است تا اشاره‏اي اجمالي بكنيم به اين كه چگونه‏عملي، از نظر اسلام مقبول است.
عمل اخلاقي از ديدگاه اسلام
اسلام عملي را خير و اخلاقي مي‏داند كه داراي دو جنبه باشد. به اين معني كه هر عمل از روح و نيت «حسن فاعلي‏» و شكل و صورت «حسن فعلي‏» تشكيل شده است و عمل خير بايد حسن فعلي داشته باشد يعني صورت و شكل عمل صحيح باشد. مثلا كسي كه مالي را از راههاي نامشروع جمع كرده و با اين مال به قصد قربت اقدام به خيرات و مبرات مي‏نمايد از او پذيرفته نيست و يا مال مباح و مشروع را خواسته باشد براي ريا و خودنمايي و در غير رضا و طاعت پروردگار انفاق و بخشش كند اينجا هم مردود است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنين كسي مبذر و مسرف است.
معيار و ملاك هزينه‏ها
اصولا توجه به اين نكته ضرور است كه هر كس چقدر حق هزينه دارد كه وقتي از آن حد گذشت مشمول اسراف مي‏شود و بايد از آن خودداري نمايد، به اعتباري مصرف و مخارج زندگي را مي‏توان به دو قسم تقسيم نمود، مخارج روا و مخارج ناروا، قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است. همان‏طور كه قضاوت در مورد اباحه و حرمت‏به دست‏شرع است، هر كس براساس ايمان و عدل اسلامي موظف است زندگي خويش را طبق شان و موقعيتي كه در اجتماع دارد تنظيم كند (البته اين با معني مساوات اسلامي منافاتي ندارد، زيرا اين تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف استعداد و ميزان تلاش و فعاليت هر كس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس داريم كه افراد در مورد منافع كسب بايد مخارج سالانه خود را طبق شان تامين كنند و آنچه از اين معيار اضافه باشد مشمول خمس مي‏شود و يا در باب زكات شرط است كه نيازمنداني مي‏توانند آن را دريافت نمايند كه هزينه لباس و غذا و ساير مخارج ضرور زندگي آنان تامين گردد و توسعه يابد تا همسطح ساير افراد قرار گيرند.
در مورد نفقه زن كه بر عهده شوهر است معيار چنين است كه مرد خوراك و پوشاك زن را در حد شايسته و شرافتمندانه كه در خور شان و موقعيت اجتماعي اوست تامين نمايد در اين زمينه قرآن مجيد مي‏فرمايد: «و علي المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف لاتكلف نفس الا وسعها» [8] بر آن كسي كه فرزند براي او متولد شده (پدر) لازم است‏خوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته و در مدت شيردهي بپردازد حتي اگر طلاق گرفته باشد، هيچ كس موظف به بيش از مقدار توانايي خود نيست.
مي‏بينيم آن قسمت از مخارج و هزينه‏هايي كه با موقعيت اجتماعي و شؤون زندگي انسان موافق و سازگار است اقتصاد و تقدير معيشت است و آنچه از اين حد و مقدار تجاوز كند، اسراف و زياده‏روي است و موجب غضب پروردگار خواهد بود. لازم به تذكر است كه شايد نتوان معيار و مقدار معيني براي اسراف در نظر گرفت. بلكه اسراف مفهومي است كه در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصاديق متفاوت و مختلفي مي‏يابد، مثلا ممكن است پوشيدن لباس و يا خوردن غذايي خاص در شرايطي كه در جامعه نيازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لكن همان پوشاك و خوراك در جامعه‏اي فقير و يا زماني خاص زياده‏روي و اسراف محسوب شود و اين خود توجه دادن ثروتمندان است‏به اين كه مسايل مهمتر را در نظر بگيرند و بر تمام ابعاد زندگي خود را زير نظر گيرند و احساس مسؤوليت كنند و بدانند كه همگان در پيشگاه ايزد متعال مسؤولند; مسؤول در برابر خود و جامعه خود. غني بايد در فكر فقير و رفع نيازهاي او باشد كه در تعاليم اسلام بر اين مساله تاكيد فراوان شده است و براي نمونه علاوه بر آيات شريفه قرآني كه وارد شده است‏به اين كلام مشهور حضرت رسول‏9 اكتفا مي‏شود كه فرمود: «من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم‏»، پس بايد غني در فكر فقير و در راه رفع حوايج او باشد و افراد كم درآمد در مرز خود حركت كنند تا امتيازهاي نابجا از ميان برود و اصول در جامعه رشد كند و بحرانهاي اقتصادي پديد نيايد.
اسراف موجب تنگدستي و فقر است و ميانه‏روي مايه توانگري
در حديثي از امام علي(ع) آمده است كه «القصد مثراة و السرف مثواة‏» [9] يعني اقتصاد و ميانه‏روي موجب ثروتمندي و اسراف و ولخرجي موجب سقوط و فقر مي‏گردد و نيز امام زين‏العابدين(ع) از رسول خدا(ص) نقل مي‏فرمايد كه فرمود: «ثلاث منجيات فذكر الثالث القصد في الغني و الفقر» [10] حضرت رسول سه عامل براي نجات معرفي مي‏فرمايند كه سومين آن ميانه‏روي و اعتدال در توانگري و نيازمندي است.

تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها