تحلیل سازگاری توکل با تلاش انسانی از منظر قرآن و حدیث
یک شنبه 6 بهمن 1392 9:56 AM
چکیده
توکل یکی از ویژگیهای انسان مؤمن است که بیانگر رابطه خاص بین او و خداست. توکل در بسیاری از آیات و روایات مطرح و بدان امر شده است. از شبهاتی که دراینباره مطرح میشود، این است که میان توکل با مسئله کار و تلاش، نوعی تضاد و ناسازگاری وجود دارد؛ زیرا گفته میشود از سویی لازمه توکل بر خدا، دست برداشتن از کوشش در زندگی دنیایی است و از سویی دیگر، در اسلام به کار و تلاش سفارش گردیده است، در این پژوهش میکوشیم تا به این شبهه پاسخ دهیم تا عدمتنافی میان توکل با کار و تلاش تبیین گردد.
واژگان کلیدی
توکل، کار و تلاش، تضاد، سبب و مسبب.
طرح مسئله
یکی از عوامل توسعهنیافتگی جوامع اسلامی از حیث علمی، اقتصادی، فنی، به برداشتهای نادرست از مفاهیم و گزارههای دینی و اخلاقی باز میگردد؛ زیرا تأثیر فرهنگ و اعتقادات بر رفتار انسانها، امری انکارناپذیر است. یکی از این مفاهیم، توکل است.
برداشت نادرست از معنا و مفهوم این واژه افزون بر آنکه یکی از عوامل عقبافتادگی جوامع اسلامی است، کجاندیشان نیز کوشیدهاند تا معنای آن را واژگون نشان دهند؛ بدین بیان که برخی گمان میکنند وقتی انسان در تمامی امور ازجمله در امور معیشتی خود به خداوند توکل نماید، کارش سامان مییابد و مشکلاتش برطرف خواهد شد، ازاینرو چرا خود را به زحمت افکند و رنج کار و تلاش را متحمل شود؟
همچنانکه آیاتی از قرآن بر این مسئله دلالت دارد: «هر که (در هر امر) به خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد» (طلاق / 3) در برخی از احادیث نیز نقل شده که اگر به خداوند توکل نمایید، خداوند روزی شما را تضمین میکند، همانگونه که به پرنده روزی میدهد. (صدوق، بیتا، باب التوکل؛ نوری، 1408: 11 / 217، ح 12789)
در این مقاله برآنیم تا با رویکردی تحلیلی و انتقادی، معنای صحیح توکل را براساس آیات و روایات بازگوییم. به همین رو، ابتدا بهمعنای توکل در لغت و اصطلاح و سپس از منظر آیات و روایات به تحلیل آن میپردازیم و در پایان نیز دیدگاه عالمان اخلاق را بیان میداریم.
مفهوم توکل در لغت و اصطلاح
توکل بهمعنای تکیه کردن، اعتماد نمودن به کسی و اعتراف نمودن به عجز و ناتوانی خود است. (صفیپور، 1377: 4 / 1336؛ ابنمنظور، 1408: 15 / 387؛ راغب اصفهانی، 1362: 531؛ طریحی، 1408: 4 / 546؛ فراهیدی، 1342: 4 / 397؛ دهخدا، 1258: 15 / 1135) در اصطلاح، توکل یعنی اعتماد کردن بهآنچه در نزد خداست و مأیوسشدن از آنچه در دست دیگران است. (کاشانی، 1381: 171) از معانی دیگر اینکه، مفهوم توکل درحقیقت نوعی پناهندهشدن به خداوند است و انسان متوکل، خدا را بهمنزله وکیل برمیگزیند تا به صلابت روحی و روانی رسد.
یک. توکل در قرآن
واژه توکل چندین بار در قرآن آمده و حتی سرلوحه تعالیم انبیا قلمداد شده است. به نظر میرسد که آدمی در همه امور میتواند توکل کند و خداوند را وکیل خود گرداند. اما درباره برخی امور بهگونهای مشخص بیان شده که مؤمنان باید به خدا توکل کنند. این امور عبارت است از: اصلاح جامعه (هود / 88)، تبلیغ و اجرای امور الهی و رسالت (یونس / 71)، صبر و تحمل اذیت و آزار دشمنان (ابراهیم / 9 و 12)، تصمیمگیریهای حساس و مهم و اِعمال مدیریت اجتماعی (آلعمران / 159)، دفع توطئه و مکر دشمنان (نساء / 81)، جهاد با دشمنان (آلعمران / 122)، جنگ روانی و شایعهسازی دشمنان (آلعمران / 122 و 123)، روزی (طلاق / 2 و 3)، شرکستیزی (هود / 55 و 57)، صلح و تصمیمگیری درباره آن. (انفال / 61) و هجرت (نحل / 41 و 42) البته این موارد، بیان خاص است و انسان در همه موارد میتواند و باید به خداوند توکل کند.
دو. توکل در روایات
درباره توکل احادیث بسیاری وارد شده که بیانگر نقش اساسی توکل در عرصههای مختلف زندگی آدمی است. برای مثال، پیامبر اسلام(ص) در باب توکل فرمود: هرکه دوست دارد نیرومندترین مردم باشد، باید به خداوند متعال توکل کند. (صدوق، بیتا: باب توکل؛ سبزواری، 1413: 321، 904)
امام علی(ع) نیز دراینباره میفرماید: هرکه به خدا توکل کند، دشواریها برای او آسان شود. (آمدی، 1405: 778، ح 9696) امام باقر(ع) نیز فرمود: هرکس به خدا توکل کند، مغلوب نشود. (کلینی، 1401: 2 / 65) از این روایات برمیآید که توکل بر خداوند موجب نیرومندی و برطرف شدن سختیها میشود و از سویی، سبب میگردد که آدمی در برابر حوادث گوناگون مغلوب نشود.
عالمان اخلاق و توکل: محقق طوسی درباره توکل چنین مینویسد: توکل نه چنان بُوَد که دست از همه کارها بازدارد و گوید با خدای گذاشتم. (طوسی، 1369: 84) ابنعربی در این باب میگوید: سعادت و عقلانیت مردم در این است که از اسباب بهره گیرند و بیخبرند کسانی که از اسباب و وسایل دست بردارند و پشت گوش اندازند. (ابنعربی، بیتا: 4 / 281)
توکل این نیست که از اسباب بهره نجوییم و اسباب را رها کنیم. بیتردید چنین برداشتی نه با عقل سازگاری دارد، نه با شرع. غزالی میگوید: دستبرداشتن از تلاش، از جنون بُوَد نه از توکل. (غزالی، 1361: 2 / 545)
حکیم سبزواری درباره رابطه توکل با کار و تلاش چنین سروده است:
توکل ان تدع الامور الی
مقدّرالامور جلّ و علا
و لیس هذا ان تکفَّ عن عملٍ
إذ رُبّ امرٍ بوسائطٍ حصل
توکل آن است که کار را به خداوند ـ که تقدیرکننده امور است ـ وانهی ، نه اینکه خود را از کار و تلاش بازداری؛ زیرا بسیاری از کارها به وسایط و وسایل پدید میآید. (سبزواری، 1413: 351)
بر پایه مطالب پیشگفته، توکل بهمعنای حقیقیاش هرگز سبب تنبلی و سستی نمیشود، و لازمهاش دستبرداشتن از تلاش نیست، بلکه توکل موجب شجاعت انسان برای گام برداشتن در امور مهم میشود؛ ناامیدیِ به نتیجه در اموری که شخص باید در آن امور اقدام کند را از بین برده و شخص تکیهگاه بزرگی در امور خود مییابد. چنین مفهومی از توکل مانع رشد نخواهد شد و با کار و تلاش نیز منافاتی نخواهد داشت.
سه. کار و تلاش در قرآن
در پرتو کار و تلاش، امنیت روانی و شخصیت اجتماعی افراد تضمینشده و زمینه رشد و تکامل آنان فراهم میگردد. بیتردید این کار و کوشش است که ریشه فقر را میزداید و انسان را از دریوزگی بینیاز میسازد. مسلمانان باید به سختکوشی روی آورند. در قرآن نیز عمل و کار بهعنوان تعهد و تکلیفی اسلامی مطرح شده که در ابتدا بهصورت عام، هرگونه تلاش ـ اعم از اقتصادی، عبادی، فرهنگی، سیاسی و مانند آن ـ را دربرمیگیرد.
دراینباره از بُعد اقتصادی به انسان توصیه شده که به آبادانی در روی زمین بپردازد. (هود / 61) همچنین در آیهای دیگر آمده است که بعد از پایان مراسم نماز جمعه پراکنده شوید و بهدنبال فضل خدا بروید. (جمعه / 10) به قرینه آیات قبل، فضل خدا همان پیگیری رزق، و بهدنبال روزیرفتن است. در سوره اسرا میخوانیم: روز را روشن گردانیدیم تا به جستجوی رزقی از پروردگارتان بروید. (اسرا / 12)
چهار. کار و تلاش در روایات
دین اسلام همواره با ستایش از کار و کوشش و نکوهش از بیکاری، جامعه را به تلاش ـ برای برطرف نمودن نیازهای زندگی ـ فراخوانده است در روایاتِ بسیاری بیکاری نکوهش شده که به نمونههایی از آن اشاره میشود: پیامبر(ص) به روایت امام باقر(ع) فرمود: خداوند در آن هنگام که آدم(ع) از بهشت به زمین فرود آمد، به او فرمان داد تا با دست خود زراعت کند ... و از دسترنج خویش بخورد. (نوری، 1408: 2 / 417) کسانی که برای تأمین نیازهای خویش نکوشند، مورد لعن و نفرت قرار گرفتهاند. (حر عاملی، بیتا: 12 / 18)
پیامبر اسلام(ص) میفرماید: دعای گروههایی از امت من مستجاب نمیشود ... ازجمله مردی که در خانهاش مینشیند و میگوید «پروردگارا! روزی من را برسان» و از خانه بیرون نمیرود و به جستجوی رزقوروزی برنمیخیزد. (همان: 12 / 15) آن حضرت هرگاه به مردی مینگریست و از او خوشش میآمد، از مردم میپرسید: این مرد شغل و پیشهای دارد؟ اگر میگفتند نه، میفرمود: از چشمم افتاد! (مجلسی، 1403: 23 / 6)
ایشان زمانی که از جنگ تبوک بازمیگشت، سعد به استقبال آمد. حضرت نیز با او دست داد و چون دست او را زبر و خشن یافت، پرسید: چه آسیبی به دستت رسیده است؟ سعد در پاسخ گفت: برای تأمین مخارج اهل و عیالم با طناب و بیل کار میکنم و درآمدم را خرج خانوادهام مینمایم. رسول اکرم(ص) بر دست او بوسه زد و فرمود: این دستی است که از آتش دوزخ در امان است. (ابناثیر، بیتا: 2 / 269)
امام باقر(ع) در روایاتی چند میفرماید: من از مردی که دنبال کار نمیرود، متنفرم. (حر عاملی، بیتا: 12 / 37)خداوند دشمن میدارد کسی را که زیاد بخوابد و همیشه بیکار باشد. (همان)روا نیست آنکه شغلی دارد و آنکه تن سالم و نیرومند دارد و میتواند کار کند، از صدقه استفاده کند. (نراقی، 1383: 2 / 96) آنکس که کار کند، توانش فزونی مییابد و آنکس که کم کار کند و بیکار باشد، سستی و ناتوانی او افزون میگردد. (آمدی، 1380: 265)مردم در حالت بیکاری، بینهایت گستاخ میگردند و به ناسپاسی گرفتار میآیند؛ تا جاییکه فساد، فراوان میگردد و کارهای زشت شایع میشود. (مجلسی، 1403: 3 / 86)
از مجموع این روایات میتوان دریافت که انسان باید در کسب معاش بکوشد و برای رفع نیازهای زندگی خود به کار پردازد و خود را سربار دیگران نسازد.
پاسخ به شبهه
اکنون پرسیدنی است آیات و روایات پیشگفته که بر کار و تلاش تأکید دارند، چگونه با آیات و روایاتِ مربوط به توکل سازگار است؟ در پاسخ به این پرسش باید به مسئله ناتوانی انسانها و نیازمندیشان به خداوند از یکسو و نقش خداوند در ایجاد و آفرینش از سوی دیگر، توجه جدی نمود؛ چراکه وقتی ما انسانها به ارزیابی دانش، توان و سرمایههای خود میاندیشیم و آن را با نیازها و خواستههای خود میسنجیم، بهشدّت احساس فقر و نیاز میکنیم. اعتماد به قدرت، ثروت، سلامت، جوانی، دانش و مهارت در برابر نیازها و خطرهای بسیار، آدمی را نگران میسازد؛ چراکه همه اینها سرانجام از کف میرود و یا نقصان میپذیرد.
اعتماد به دیگران نیز نمیتواند کارساز باشد؛ زیرا هم موقتی است و هم سست و بیاعتبار. آنان ممکن است یک روز بر سر مِهر باشند و روزی دیگر بر سر خشم، و گاه نیز صلاح را نمیدانند تا چارهای بیندیشند. اینجاست که ضرورت توکل بر خداوندِ بینیاز آشکار میشود. (فاطر / 15) او هماره زنده است (فرقان / 58) و توانمند و قادر مطلق (انفال / 49) و به هر چیزی داناست. (بقره / 282)
مؤمن توکل بر چنین موجودی را ضروری میشمرد و دلبستن و اعتماد به غیر او را با عقل و خرد در تنافی میداند. ازاینرو، کسانی که مفهوم توکل را بهدرستی درنیافته و از تلاش دست شسته و به انزوا پناه بردهاند، درواقع فرمان خدا را نادیده انگاشتهاند. اینان مصداق بارز این آیهاند: «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» (نساء / 150) خداوند در قرآن، هم بر توکل و هم بر کار و تلاش تأکید ورزیده است.
در سوره طلاق میخوانیم: «هر کس بر خداوند توکل نماید، خدا او را کفایت خواهد کرد.» (طلاق / 3) در پایان آیه نیز میفرماید: «خداوند فرمان خود را به انجام میرساند و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.» آیه «قد جعل الله لکل شیء قدراً» به نظام تشریعی و تکوینی اشاره دارد؛ بدین معنا که فرمان خدا درباره مسائل گوناگون تماماً بر مبنای حساب و اندازهگیری دقیق و حکیمانه است. بیتردید خداوند رسیدنِ انسان به مادیات و زندگی را، در گرو کار و تلاش قرار داده است.
همچنین در حدیثی میخوانیم که عالم هستی براساس نظام سبب و مسبب است (مجلسی، 1403: 2 / 90) ازاینرو بر ماست که بهترین و سالمترین راه را برای کسب روزی بشناسیم و آنگاه تمام قوای خود را در آن مسیر بهکار گیریم و در همان حال به خالق خویش نیز توکل نماییم. بهواقع بشر برای موفقیت در زندگی مادی خویش نیازمند به دوگونه اسباب است: اسباب طبیعی و اسباب روحی.
آدمی برای رسیدن به مقصود خویش پس از آنکه علل و اسباب طبیعی آن را فراهم آورد، دیگر مانعی برای رسیدن به هدف باقی نمیماند، جز فراهمنبودن عوامل روحی از قبیل سستی اراده، ترس و غم و اندوه. در این حال اگر فرد به خداوند توکل داشته باشد، اراده و عزمش قوی خواهد شد و موانع روحی نیز مرتفع میگردد. انسان در مقام توکل، با مسببالأسباب ـ که غالب بر تمامی اسباب است ـ پیوند میخورد و بدینسان دیگر زمینهای برای نگرانی و تشویش خاطر او باقی نمیماند. بهترین نمونه توکل بر خدا را میتوان در واقعه عاشورا مشاهده نمود.