0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره یازدهم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

گزارش داغي ناگهاني و تشييعي آسماني
پنج شنبه 3 بهمن 1392  8:11 PM

نويسنده: هيئت تحريريه
صفحه 66 الي 69 نسخه چاپي
قم، روز يكشنبه 27 ارديبهشت 1388.
تلفن زنگ مي‌زند؛ يكي از رفقاي شهرستاني است. پس از سلام و احوال پرسي مي‌گويد:
- براي آيت الله بهجت اتفاقي افتاده؟
- فكر نمي‌كنم؛ چيزي نشنيده‌ام؟
- دربارة فوت ايشان چيزهايي شنيده‌ايم. پي‌گيري كنيد و اگر خبردار شديد، اطلاع دهيد.
- بله، ولي فكر نمي‌كنم صحيح باشد؛ ايشان كه در اين ايام بيماري خاصي نداشته‌اند.
با خود مي‌گويم: «اين هم از شايعاتي است كه هر از گاهي به نوعي دربارة آيت الله بهجت منتشر مي‌شود. به ويژه اين كه نزديك ايام انتخاباتي هستيم و بازار شايعات گرم‌تر از ساير اوقات است». با اين وجود، دلهره‌اي به جانم افتاده است. پس از دقايقي، تماس دوم از كس ديگر با همان مضمون. حالا ديگر بحث، جدي‌تر شده و دلهره بيشتر آزار مي‌دهد.
پس از تماس‌هايي، يكي از رفقا مي‌گويد: ظاهراً شبكة سيماي قم اعلام كرده است. بعضي رفقا براي اطلاع دقيق به دفتر ايشان رفته‌اند. تلويزيون را روشن مي‌كنم. شبكة‌ قم به نشانة عزا نواري مشكي بر پيشاني دارد. باز هم مي‌خواهم خود را متقاعد كنم. مي‌گويم: شايد به دليل ايام فاطميه عليها السلام است. اما به نشانة عزا يك زيرنويس، به همة اين تشويش‌ها و ترديد‌ها پايان مي‌دهد:
«انّا لله و انّا اليه راجعون، حضرت آيت الله العظمي بهجت ساعتي پيش در بيمارستان ولي عصر عليه السلام قم به دليل عارضة قلبي دار فاني را وداع گفتند».
باور كردني نيست؛ آن قدر كه فقط مبهوت مي‌شوي. چه شده؟ ايشان كه تا پريروز هم با سلامت در مراسم روضة روز جمعة مسجدشان شركت كردند... باز هم به دنبال پيراهن مشكي‌ات مي‌گردي تا قلب داغدارت را بپوشاند.
از خانه كه بيرون مي‌روي، خبر خاصي نيست؛ ولي هر چه به دفتر آيت الله بهجت نزديك مي‌شوي، اوضاع فرق مي‌كند. چهره‌هاي متحير و محزون كه سراسيمه به سوي يك نقطه روانه مي‌شوند. ازدحامي اطراف دفتر ايشان پديد آمده است. كساني كه از دفتر بيرون مي‌آيند، اشك و آه را براي سايرين به ارمغان مي‌آورند.
عظمت روح آن رادمرد الهي و ناگهاني بودن اين ضايعه بيشتر تو را در بهت فرو مي‌برد...
در گوشة ديگر شهر، عده‌اي خود را به بيمارستان رسانده‌اند و پشت نرده‌هاي آهنين آن، زانوي غم به بغل گرفته‌اند. برخي نيز روضة حضرت زهرا عليها السلام مي‌خوانند و به گريه‌ها رنگ فاطمي مي‌بخشند.
غروب فرا مي‌رسد و تو آرام آرام باور مي‌كني كه خورشيد علم و عرفان غروب كرده است. انگار جدايي آن روح ملكوتي از دنيا را حس مي‌كني. با خود به عزا مي‌نشيني؛ در سوگ رادمردي كه مرجعي عالي‌قدر، پشتوانه‌اي براي حوزه و بلكه جهان تشيع، وليي از اولياء خدا و اسوه‌اي براي سالكان حق‌جو بود.
اولين غروب بدون «بهجت» را تجربه مي‌كني و اين ماتم، چشمانت را به باريدن پياپي وا مي‌دارد، و اين، حالتي نيست كه بخواهي از كسي پنهان كني؛ زيرا مانند تو ماتم زده بسيارند. تشييع و تدفين به دو روز بعد موكول مي‌شود و همه براي آن روز غم‌بار آماده مي‌شوند.
دوشنبه 28 ارديبهشت
از ديد تو كه مرجعي كم‌نظير و پدري معنوي را از دست داده‌اي، شهر بوي غربت مي‌دهد و اين غربت گه‌گاه بغضي مي‌شود كه گلويت را مي‌فشرد. مسجد فاطميه عليها السلام كه محل اقامة نماز جماعت آن عارف متألّه و فقيه نامدار بود، ماتمكده شده است؛ مسجدي كه شيفتگان بسياري را براي درك نماز پرسوز و حال آيت الله بهجت از سراسر ايران به خود جذب مي‌كرد.
از آن سو، علما و مراجع بزرگوار يكي پس از ديگري براي عرض تسليت به دفتر يا بيت آن مرحوم مراجعه مي‌كنند. در سوگ آن عالم مهذب و رباني پيام‌هاي گوناگوني از شخصيت‌هاي حوزوي و كشوري صادر مي‌شود. مقام معظم رهبري در پيامي كه شامگاه رحلت آيت الله بهجت صادر شد، ايشان را عالم رباني، فقيه عاليقدر و عارف روشن ضمير خوانده و در ادامه فرمودند: براي اين جانب و همة ارادتمندان آن مرد بزرگ، اين مصيبتي سنگين و ضايعه‌اي جبران ناپذير است؛ ثُلِم في الاسلام ثُلْمَةً لا يَسُدُّها شيء. آن بزرگوار كه از برجستگان مراجع تقليد معاصر به شمار مي‌رفتند، معلم بزرگ اخلاق و عرفان و سرچشمه فيوضات معنوي بي‌پايان نيز بودند. دل نوراني و مصفاي آن پارساي پرهيزگار، آيينة روشن و صيقل يافتة الهام الهي و كلام معطر او راهنماي انديشه و عمل رهجويان و سالكان بود.
در بين پيام‌ها پيام سيد حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان با اين تعابير رسيد: «وظيفه خود مي‌دانم رحلت آيت الله العظمي بهجت را به جهان اسلام و مراجع عظام ما و به ويژه امام خامنه‌اي و حوزه‌هاي علميه و به خصوص خانواده و شاگردان ايشان تسليت عرض كنم و ما در حزب الله تأثر عميق خود را به خاطر فقدان اين عارف ربّاني كه از مقاومت ما حمايت كرد، ابراز مي‌داريم و وي با دعاي خويش پشتوانه مقاومت بود وقتي از نبرد سنگين ما با اسرائيل بسياري از افراد وحشت كرده بودند ايشان جزء اولين كساني بود كه پيروزي سال 2006 ميلادي را به ما نويد داد». با اين پيام كه پرده از بخشي از ابعاد شخصيتي ايشان بر مي‌داشت بغض‌ها گلو را بيشتر مي‌فشرد.
خبري منتشر مي‌شود كه براي وداع مردم متدين و دوستدار مرجعيت، پيكر شريف آن عالم ربّاني بعد از ظهر تا فردا در صحن آينة حرم حضرت معصومه عليها السلام قرار داده مي‌شود.
با شنيدن اين خبر، مشتاقانه خود را به حرم مطهر مي‌رساني و محفظه‌اي شيشه‌اي را مي‌بيني كه مراد و محبوبت در آن قرار گرفته است. كفن سفيد او، صدفي را مي‌ماند كه گوهري بي‌همتا را در بغل مي‌فشارد و او را از ديدگان همه مي‌پوشاند.
گرد آن پيكر شريف، هر كس به گونه‌اي ابراز ارادت مي‌كند كه برخي واقعاً دل را مي‌شكند؛ زنان و مردان سالخورده‌اي كه چون طفلي يتيم اشكريزان به سر و سينه مي‌زنند و جواناني كه اشك جاري خود را نثار آن پيكر پاك مي‌كنند. افسوس كه اين وداع با پيكر آيت الله بهجت تا بيش از ساعت ده شب ادامه نمي‌يابد و آن پيكر مطهر از حرم بيرون برده مي‌شود.
سه شنبه ...
امروز قم، كهربايي است كه جان‌هاي شيفتة علم و معنويت را به سوي خود جذب كرده است. ورودي‌هاي شهر، بيش از هر زمان، شاهد حضور خيل عزاداران و محبان آن مرجع يگانه است.
مسير نه چندان كوتاهي كه براي تشييع برگزيده‌اند، مملو از جمعيت مي‌شود و وسيلة نقليه‌اي كه حامل آن پيكر پاك است بايد صفوف متراكم جمعيت را به سختي بشكافد و به سوي حرم پيش برود.
از همه اقشار جامعه پير و جوان و زن و مرد از مسؤولين كشور گرفته تا مراجع عظام تقليد كه با كهولت سن و بعضاً كسالت از اول مراسم تشييع اين پيكر مطهر و تا اقامه نماز و جاي گرفتن اين گوهر مطهر در دل صدف خاك حضور داشتند.
براي كساني كه از صبح، در صحن آينه منتظر آمدن آن پيكر شريفند، تعجب برانگيز است كه چرا وسيلة حمل آن پيكر، سياهپوش نشده است؛ اما خبر ندارند كه پوشش سياه آن وسيله را همان اوايل راه، مردم فروكشيده و تكه تكه كرده‌اند و براي تبرّك برده‌اند.
با ورود پيكر مطهر آيت الله بهجت، موجي از شور و احساس و گريه‌هاي بي‌امان در صحن مطهر به راه مي‌افتد. مجري برنامه در بخشي از سخنانش با جمله‌اي به اين مضمون به حضرت فاطمه معصومه عليها السلام خطاب مي‌كند:
«اين، پيكر همان مردي است كه ده‌ها سال هر روز صبح به زيارت شما مي‌آمد و ساعت‌ها به زيارت و عبادت مي‌پرداخت. اكنون ميهمان خود را پذيرا باش».
با زحمت بسيار و فشار جمعيت، پيكر مطهر براي اقامه نماز منتقل و آماده مي‌شود. در صفوف اول، بسياري از علماي گرانقدر و مسؤولين كشوري قرار دارند.
نماز، توسط آيت الله جوادي آملي و در حال و هوايي معنوي برگزار مي‌شود و پس از آن بدن مطهر را به حرم شريف مي‌برند. جايي كه براي دفن آن عالم عامل آماده شده، مكاني است جداي از قبور ساير علما و مراجع كه براي تو سؤال انگيز است؛ ولي بعدها مي‌شنوي که خود آن مرحوم چندين بار به فرزند خود سفارش كرده‌اند كه قبر من در اين گوشه باشد.
جمعيت انبوهي كه پس از رحلت مرحوم امام خميني قدس سره بي‌نظير بود، كم كم پراكنده مي‌شوند و كساني كه به دليل ازدحام حتي نتوانستند از ورودي‌هاي شهر قم عبور كرده و خود را به داخل شهر برسانند، به شهر‌هاي خود باز مي‌گردند. قم مي‌ماند و عزيزي كه در خاك آرميده و مجالس بزرگداشتي كه شب‌هاي متوالي در عزاي او در ميهن اسلامي و در كشورهاي مختلف برگزار مي‌شود.
با خود فكر مي‌كنم: اين همان عالم سالك است كه ساليان سال را به حفظ زبان و سكوت گذراند و جز به ضرورت سخن نگفت؛ ولي خدا اين گونه او را پاداش داد كه اكنون در هر شهر و آبادي سخنان حكيمانه‌اش در قالب كتاب و نرم‌افزار و... عرضه مي‌شود. و او همان مجتهد شهرت‌گريزي است كه ده‌ها سال (تا پيش از مرجعيت) در خفا و ناشناسي به سلوك خود ادامه داد؛ ولي اكنون قلوب ميليون‌ها شيعة حق دوست، در سراسر جهان براي او عزادار و شكسته است. اين گونه خداوند به زحمات و مجاهدت‌هاي يك سالك و عارف حقيقي پاداش مي‌دهد. و باز دو نصيحت عمده و هميشگي ايشان را به ياد مي‌آورم كه با تأكيد بيان مي‌فرمود: گناه نكنيد و به دانسته‌هايتان عمل كنيد

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها