0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره دهم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

گلواژه‌هاي بويا
پنج شنبه 3 بهمن 1392  7:40 PM

گلواژه‌هاي بويا
نويسنده: استاد محمد علي مجاهدي
صفحه 36 الي 38 نسخه چاپي
پيش از اين گفتيم كه شعر آييني به لحاظ محتوايي متأثر از منابع وحياني، متون روايي و فرهنگ گران‌سنگ ولايي است، و بر همين اساس، انواعي را براي شعر آييني تعريف كرديم و يادآور شديم كه «شعر رهايي» يكي از زيرمجموعه‌هاي فخيم شعر آييني در زبان فارسي است.
در «شعر رهايي» مقوله‌هاي مرتبط با اخلاق و حكمت و تربيت از يك سو، و دفاع و مبارزه و قيام و جهاد و شهادت از سويي ديگر، مطرح‌اند و براي هر كدام از اين مفاهم ارزشي مي‌توان نمونه‌هاي فاخري را در پيشينة مكتوب شعر آييني نشان داد.
مطالبي كه از اين پس با عنوان «گلواژه‌هاي بويا» ارائه خواهد شد، ناظر به مقوله‌هايي است كه طبعاً در قلمرو موضوعي «شعر رهايي» قرار مي‌گيرند، و عمل به اين دستورالعمل‌هاي جامع و فراگير، موجبات «رهايي» انسان را از دام «شيطان دروني» و «هواهاي نفساني» فراهم مي‌سازند كه جنبة فردي و شخصي دارند، و نيز اين امكان را به آدمي مي‌دهند كه خود را از سلطة اهريمني استبداد جهاني و استعمار حكومت‌هاي خود محور و استيلا طلب «رهايي» بخشد، كه جنبة كاملاً جمعي دارند، و اين نتايج بارز فردي و جمعي كه براي مفاهيم ارزشي مطرح در قلمرو موضوعي «شعر رهايي» متصور است، در عنوان كلي «رهايي» متجلّي مي‌شوند و وجه تسمية «شعر رهايي» را به روشني بيان مي‌كنند.
هنگامي كه اين رهنمودهاي سرنوشت‌ساز به آرايه‌هاي جذّاب هنري آراسته مي‌گردند و «هنر» براي تبيين آنها قدم در ميدان مي‌گذارد و شعر - كه اصيل‌ترين هنرهاي ديني است - با زباني ساده و صميمي و بياني فاخر و تأثيرگذار، در اين عرصة كرانْ ناپيدا مجال دلبري پيدا مي‌كند، با طيف بسيار گسترده‌اي از تأثيرپذيري‌هاي مخاطبان مواجه مي‌شويم كه واقعاً شگفتي‌زاست. ما با استفاده از همين ابزار هنري برآنيم تا اين معارف آسماني را در صفحة خاطر شما عزيزان به گونه‌اي نقش كنيم كه سال‌هاي سال، روشني بخش خلوت‌هاي شبانه و سحرگاهي شما باشند و سمت و سوي سلوكي شما را به طريقي مشخص كنند كه به دروازه‌هاي نور منتهي گردد. انشاءالله.
براي طليعة اين مقال، قطعه شعري از ابن يمين فريومدي را برگزيده‌ايم در پرهيز از آز و طمع، و اعتقاد به اينكه رزق آدمي مقدّر است:
¨«قطعه»
چـو دونان درين خاكـدان دَني
مباش از براي دو نان مضطرب
يقين دان كه: روزي‌دهنده قوي است
مـدار از طمـع، طبع را منقلـب
«وَ مَـنْ يَتَّـقِ الله يَجعـَل لَـهُ»
«وَ يَرْزُقْهُ مِن حيثُ لا يَحْتَسِبْ»1
انوري ابيوردي از سخنوران بلند‌آوازه‌اي است كه در تمامي قالب‌هاي شعري، خصوصاً «قطعه» آثار سَخته و پخته‌اي دارد. وي در ستايش «قناعت» مي‌گويد:
¨«قطعه»
كيميايي تـو را كـنـم تـعـلـيم
كه در اكسير2 و در صناعت3 نيست
رو قناعت گزين،4 كه در عالم
كيميايي بِهْ از «قناعت» نيست
همو در نكوهش «منّت» و ستايش «قناعت» مي‌گويد:
¨«قطعه»
آلـودة منّت كسان، كـم شـو
تا يك شبه5 در وثاق6 تو نان است
اي نفس، به رستة7 قناعت شو
كآن‌جا همه چيز نيك، ارزان است
تـا بتواني، حـذر كـن از منّت
كاين منّت خلق، كاهش جان است
در عالم تن چه مي‌كني هستي؟
چون مرجع8 تو به عالم جان است
چندان كه مروّت9 است در دادن10
در ناستدن،11 هزار چندان است
صائب تبريزي از شاعران تواناي سدة يازدهم هجري كه سخنش دلنشين و كلامش ناب و رنگين است، در مذّمت آزمندي و طمع، بيتي دارد كه به ديواني مي‌ارزد:
دست طمع كه پيش كسان مي‌كني دراز
پل بسته‌اي كه بگذري از آبروي خويش!12
و باز او، در غزل ناب ديگري، ما را به «قناعت» و «كناره‌گيري» از مردم دنيادار و مردارخوار فرا مي‌خواند:
جز گوشة قناعت ازين خاكدان مگير
غير از كنار، هيچ ز اهل جهان مگير13
جلال الدين محمد مولوي بلخي، از عارفان بلندآوازه، در دوري جستن از «طمع» بيت معروفي دارد كه با هم آن را مرور مي‌كنيم:
تا صدف قانع نشد، پر دُر نشد
كاسة چشم حريصان، پر نشد14
مكتبي شيرازي، «محنت» را از پيامدهاي «حرص» برمي‌شمارد:
محنت از حرص خيزد اي درويش!
هر كه را حرص بيش، محنت بيش
و حكيم ابوالقاسم فردوسي، ما را از آزمندي و بيشي طلبي زنهار مي‌دهد:
بخور آنچه داري و، بيشي مجوي
كه از آز كاهد همي آبروي15و16

 

 

 

 

¨پي‌نوشت‌ها
ــــــــــــــــــــــــــ
1. «و من يتّق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب» (سورة طلاق: 2-3.)
2. اكسير: كيميا.
3. صناعت: كنايه از صنعت كيمياگري است.
4. گزين: انتخاب كن.
5. يك شبه: به اندازة يك شب.
6. وثاق: خانه، كاشانه.
7. رسته: رديف، صف.
8. مرجع: بازگشت، بازگشت‌گاه.
9. مروت: كرامت، بزرگي، جوانمردي.
10. دادن: بخشيدن، كرم كردن.
11. ناسِتَدن: نگرفتن، قبول نكردن.
12. ديوان صائب تبريزي، به تصحيح محمد قهرمان.
13. همان.
14. مثنوي مولوي، به تصحيح نيكلسون.
15. شاهنامة فردوسي، چاپ مسكو.
16. ر.ك: ديوان اشعار ابن يمين فريومدي، انوري ابيوردي و مثنوي جلال‌الدين مولوي

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها