0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره دهم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نجواي اميدواران
پنج شنبه 3 بهمن 1392  7:35 PM

نجواي اميدواران
نويسنده: علي محمد محمدي
صفحه 22 و 23 نسخه چاپي

 


سحر است و قنوت. اميد و اشك، با هم در دل، خانه كرده‌اند. كارواني از كلمات عاشقانه است. تكرار و زلالي آب حيات است كه بر كوير تشنة قلبم فرو مي‌ريزد. روزنه‌اي است كه بر قلبم تابيده است. مناجات امام سجاد عليه السلام مثل نوري است که سياهي قلب را محو مي‌کند و سفري را آغاز مي‌کند؛ سفري به سوي بي‌نهايت. اينجا بارگاه عاشقان است. اينجا ديار كساني است كه هجرت را از دل آغاز كرده‌اند. بوي باران مي‌آيد، بوي پاكي و دعا و قطرات باران و ترنّم سحر و قنوت.
«اي خدايي كه هر گاه بنده‌اي از تو درخواست كند، عطا خواهي كرد و هر گاه اميدي به سوي تو داشته باشد، به اميدش مي‌رساني و هر گاه بنده‌اي به تو روي آورد، با نسيم قربت ميهماني‌اش مي‌كني و هرگاه معصيت تو كند، بر گناهانش پرده مي‌كشي و آن را مي‌پوشاني. خدايا! هرگاه بنده‌اي بر تو توكل كند، امورش را كفايت مي‌كني. خداي من! كيست كه به اميد عطاي تو به درگاهت فرود آمد و تو محرومش ساختي؟».1
قطرات اشك، باراني از نور روي دلم مي‌ريزد و مرا به ميهماني تو مي‌خواند. خدايا! عرشت بر دلم سايه افكنده و نور اميد، نوميدي را از آن دور ساخته و نقطة پاياني بر گناهان من نهاده. آمده‌ام تا جان ديگري از تو بستانم و نفسي ديگر شروع كنم.
خدايا! آيا نيكوست كه من از درگاه تو محروم بازگردم، در حالي كه تو، به لطف و احسان معروفي و جز تو كسي را به اين صفت نمي‌شناسم؟ چگونه به غير تو اميد بندم، در صورتي كه هر چيزي به دست توست؟ چگونه آرزومند جز تو باشم، در حالي كه آفرينش هر چيز از آن توست؟ آيا از تو قطع اميد كنم، كه تو پيش از درخواست من، از فضلت به من احسان مي‌كني؟
خدايا! ديگر زنجيرها را نمي‌بينم. ديگر ساية جهنم را روي قلبم احساس نمي‌كنم. خدايا! ديگر غضب تو بر دلم سنگيني نمي‌كند. مهرباني تو به روي دلم سايه انداخته و آينة جمال تو در قلبم طلوع كرده و پرتو اميد، ظلمت نااميدي را از دلم برده است.
«خدايا! مرا به گدايي مثل خودم محتاج مي‌كني؛ در حالي كه به رشتة لطف تو چنگ زده‌ام؟ اي خدايي كه به رحمتت ارادتمندان تو سعادت يافتند و آمرزش‌خواهان از انتقام تو سختي نديدند! خدايا! چگونه تو را فراموش كنم، در حالي كه تو هميشه مرا در نظرداري و چگونه از تو غافل شوم و حال آنكه تو پيوسته مراقبم هستي».2
خدايا! هق هق گريه‌هايم دلم را مي‌لرزاند. بارگاهي ملكوتي در دلم يافته‌ام. لقاي كوي تو، مرا صدا مي‌زند. كفش را بايد كند. اينجا بارگاه ملكوتيان است. اينجا ترنّم صداي يار مـي‌آيد. اينـجـا مشاهـدة جمال حق است كه بر دلـت مي‌ريـزد. اينجـا دوسـتي و محبت است كـه تـقـسيـم مي‌شود و تو را به آسماني پر از طراوت و شكوه دعوت مي‌كنند.
«خداوندا! به درگاه تو دسـت به دعـا برداشته‌ام و به امـيـد كـرمـت، آرزومندم. بار خـدايا! مـرا در مقـام تـوحيدت خالص گردان و يكي از بندگان خاص خودت قرار بده. اي خدايي كه هـر كس به هـر كـجـا بگريـزد، به سوي تو پناه آورد و هر چه بخواهد، در درگاه تو پيدا کند. اي بهترين كسي كه به تو اميد توان داشت! اي كريم‌ترين كسي كه از تو درخواست توان كرد!»3
كلمات امام سجاد عليه السلام مثل لنگري است كه كشتي شكستگان، در ساحل آرام كلمات او آرام مي‌گيرند. دعاي او مرهمي مي‌شود بر قلب‌هاي خسته و شكسته. مناجات او ترنم آواز باران است كه بر قلب مي‌ريزد. نگاه آسماني امام است كه ما را همراه خود به ديار دوست مي‌كشاند. خستگي و نوميدي از دل رخت برمي‌بندد و آدمي قدم در سايه‌سار الهي مي‌نهد و ميهماني قرب را به ارمغان مي‌آورد.
«اي خدايي كه گداي درِ خانه‌ات را محروم نمي‌سازي و آرزومند را مأيوس نمي‌گرداني! اي خدايي كه درگاهت به روي سائلان باز است و حجابت را از روي اميدواران برافكنده‌اي! اي خـداونـد کريم! درخواست دارم كه بر من مـنـت گـذاري و از عـطايـت كـه چشـمم را روشـن مي‌كند، كــرم فـرمايي و از امـيـدي كـه به تو دارم، دلـم را مطمئن سـازي و يقيني دهي كه رنج و مصايب دنيا را بـر من آسـان كند و از چشم بصيرتم، پـرده‌هاي جهل و ظـلـمت را بـراندازي! بـه حـق رحـمـت بـي‌پايانـت، اي مهربان‌ترين مهربانان عالم!»4
¨ پي‌نوشت‌ها
ـــــــــــــــــــــ
1 . مناجات الراجين از مناجات خمسه عشر امام سجاد عليه السلام (ر.ک مفاتيح الجنان).
2. همان.
3. همان.
4. همان

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها