0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره دهم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨شگفتي‌هاي هفت‌گانه
پنج شنبه 3 بهمن 1392  7:30 PM

¨شگفتي‌هاي هفت‌گانه
عالم از مهمان پرسيد: شگفت از كيست؟
گفت: شگفت از كسي است كه «خدا» را بشناسد و نافرماني‌اش كند، «شيطان» را بشناسد و اطاعتش كند، «دنيا» را بشناسد و به جمع دنيا بپردازد، «مرگ» را بشناسد و به ياد آورد و دلش خوش باشد، «آخرت» را بشناسد و از آن بدش آيد، و «بهشت» را بشناسد و به آن بي‌علاقه باشد، و «آتش دوزخ» را بشناسد و از آن نهراسد!
عالم پرسيد:
بزرگ‌ترين چيزها كدام است؟
پاسخ داد: دانش آموختن از عالمان، آن‌گاه كه طلب را نيكو مي‌شناسد و به آن عمل مي‌كند. پس هر كه «چراغ هدايت» در دلش روشن شود، نيت را براي خدا خالص مي‌سازد و كار را تنها براي خدا مي‌كند و زبانش به حكمت گويا مي‌شود.
- پليدترين چيزها چيست؟
- «جهل»، زشت‌ترين چيزهاست؛ چرا كه هلاكت و تباهي انسان از ناداني است. جاهل هر گاه بخواهد كاري را اصلاح كند، به خاطر ناداني‌اش خراب مي‌كند. جهل، آفت‌ها را جلب و جذب مي‌كند. «كبر» و «طمع» و «حرص» و «شهوت» و «بخل»، همه زاييدة جهل است.
- زشت‌ترين چيزها كدام است؟
- بيهود‌گي، غيبت، سخن‌چيني، خيانت، دروغ، زنا، ريا، علاقه به فاسق، هم‌نشيني با منافق، تهمت و بدگماني به خلايق!
¨حسنه چيست؟
عالم، از آن مهمان پرسيد: سودمندترين چيزها چيست؟
پاسخ شنيد: «حسنه»؛ چرا كه پاداش آن ده برابر است.
- حسنه چيست؟
- حسنه آن است كه برادر مؤمن خود را سير كني يا بپوشاني، يا قرض او را بپردازي، يا اندوهي از او بزدايي. هر كه با برادر ديني‌اش چنين باشد، روز قيامت با چهره‌اي نوراني به صحراي محشر خواهد آمد، در حالي كه فرشتگان شادباش گويان او را به سوي بهشت مي‌برند و خداوند، پاداشي بي‌حساب و وصف‌ناپذير به او عطا مي‌كند.
- پس زيان‌بار‌ترين چيزها كدام است؟
- گناه در پي گناه.
- پاكيزه‌ترين چيزها چيست؟
- عافيتي همراه با معرفت، هر چيز را در جاي خود نهادن، با عالمان هم‌نشيني كردن، با فرزانگان هم‌سخن شدن، در مجلس «ذكر» و در محفل «تفكر» در آفريده‌ها حضور يافتن، شتاب در كارهاي نيك، آشتي دادن ميان ديگران، آمادگي براي «كوچ» و مهيّا شدن براي «مرگ».
- دشوارترين چيزها كدام است؟
- هرگاه با «نفخ صور» قيامت برپا شود و همه براي «حساب‌رسي» جمع آيند، آن‌گاه موقعيّتي دشوار و خطير است. هر كس مي‌گويد: خودم! خودم! آن روز، هيچ پدري از حال پسرش نمي‌پرسد و هيچ برادري به فكر برادرش نيست. هر كس در گرو كارهاي خويش است...
وقتي گفتگوها به اينجا رسيد، آن عالم اهل‌بيت دريافت كه مهمانش، معرفتي نيكو و بصيرتي ژرف دارد، تيزهوش و اهل ورع و يقين است. آن‌گاه رو به مهمان كرد و گفت:
- اينك آنچه مي‌خواهي، بپرس.
مهمان (وافد) گفت:
- اي داناي فرزانه و اي گوياي مهربان و راست‌گفتار! از حكمت‌هاي نهاني‌ات بر من بيفشان و از پرتو معرفت خويش بر من بتابان تا قلبم به بركت گفتارت خلوص بايد و پيراسته‌گردد و فروغ گيرد.
 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها