¨4. مديريت و برنامهريزي
شنبه 28 دی 1392 7:38 AM
¨4. مديريت و برنامهريزي
علم طب يكي از علوم كليدي است كه ميتواند در مديريتها و برنامهريزيهاي كلان اجتماعي برنامههاي بسيار منظمي در زمينههاي مختلف ارائه كند؛ از جمله:
1. شناسايي استعدادهاي اشخاص براي به كارگيري آنان در امور مختلف اجتماع از امور مديريتي و نظامي و فرهنگي و علمي و امثال آن، مثلاً افراد صفراوي مزاج در كارهاي نظامي، بلغميها در برخورد با ارباب رجوع و سوداويها در كارهاي علمي و تحقيقي، استعداد بيشتري دارند. خلاصه علم طبّ ما را در تشخيص مزاج افراد ياري ميدهد تا بدانيم فردي كه چنين مزاجي را داراست، موقعيت و زمينة پيشرفت و نبوغ در چه رشتهاي را دارد. رسولخدا صلي الله عليه و آله و سلم فرموده: «اعملوا فكلّ ميسر لما خلق له؛3 عمل كنيد كه هر كسي حركتش در آنچه كه براي آن خلق شده، هموار و آسان است».
2. دانش طب در مديريت ساخت و مهندسي مسكن نيز ايفاي نقش كند. مسكن تأثير بسيار بالايي در سلامت جسم و روان انسانها دارد. هيئت و شكل ساختمان و جنس آلات به كاررفته در ساختِ بنا، در تنظيم هواي ساختمان و ميادين مغناطيسي آن بسيار مؤثرند و اينها هم با واسطه و بيواسطه، در اخلاط و ارواح و قواي بدن تأثير ميگذارند.
3. موفقيت آموزش و پرورش در اهداف خود، كشور را به سوي رشد و توسعه و آبادي سوق ميدهد. از جمله اموري كه ميتواند آموزش دانشآموزان و دانشجويان را با موفقيت قرين سازد، دانش طب است؛ مثلاً چينش دانشآموزان در كلاس براي آموختن دانش، قواعدي دارد كه علم طب در اينجا نيز مفيد است. از جمله اموري كه در اين دو امر بسيار مؤثر است، اشخاص و اشياي مجاور دانشجو است؛ چون دو چيز مجاور در يكديگر تأثيرگذارند، هم در مزاج و هم در ميادين مغناطيسي يكديگر. در روايتي از آقا اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده: «لا تصحب الشرير فإن طبعك يسرق من طبعه شراً و أنت لا تعلم؛4 از مصاحبت با شرور بپرهيز؛ چون طبيعت تو از طبيعت او بدون اينكه بفهمي، سرقت ميكند». معلوم است كه سرقت طبع از طبع، به خصوصيات اخلاقي اختصاص ندارد؛ چون شايد طبع مورد نظر روايت، امري اعمّ از نفسي و امور بدني انسان باشد و طبق اين احتمال، معناي روايت اين است كه بدن و نفس دو فرد مجاور و مصاحب، در يكديگر تأثير ميگذارد. از اين رو، در چينش دانشآموزان يك كلاس، بايد طبع بدني آنها مدّ نظر باشد تا دو بدن غير معتدلِ موافق (مثلاً دو صفراوي) در كنار هم قرار نگيرند؛ چون اين مجاورت آن دو را از اعتدال دور ميكند و در نتيجه، افكار و اخلاق و رفتار غير معتدلشان را تشديد ميكند. به همين جهت، گاهي ديده ميشود، دانشآموزان كلاس، بسيار بيانضباط و شلوغاند و دانشآموزان كلاس ديگر، خمود و كودن. پس چينش آنان بايد به گونهاي باشد كه اعتدال را ايجاد كند؛ مثلاً اگر پنج صفراوي هست، پنج بلغمي هم باشد و اگر پنج سوداوي هست، پنج دموي هم باشد. البته علاوه بر محاسبة مزاج، محاسبة نفوس هم لازم است كه متصدي آن علم نجوم است.
از آنچه گفته شد، ميتوان حدس زد كه چرا امام صادق عليه السلام در حديثي طبيب را يكي از اركان سهگانه حفظ جامعه ميدانند و ميفرمايند: «لا يستغني أهل كل بلد عن ثلاثة تفزع إليهم في أمر دنياهم و آخرتهم فإن عدموا ذلك كانوا همجا: فقيه عالم ورع، و امير خيّر مطاع، و طبيب بصير ثقة؛ اهل هر شهري از سه طائفه بينياز نيستند تا در امر دنيا و آخرت به آنها مراجعه كنند و اگر فاقد اينها باشند، دچار آشفتگي در امور و بيتدبيري و بيسياستي ميشوند: يكي فقيه متبحّر و پرهيزكار است، يكي حاكمِ پرخيرِ اطاعت شده است، و ديگري طبيب آگاه و ماهر و مورد اطمينان است».
بنابراين دانشي كه طبيب دارد، قابليت استخراج برنامه در زمينههاي مختلف را دارد