پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني
دوشنبه 30 دی 1392 3:04 PM
«ف»
فارسی شکر است ترکی هنر است :
منظور شیرینی زبان فارسی و ترکی را بیان کردن .
فال بد بر زبان بد باش :
یعنی فال بد به دل راه دادن از بدی دل می باشد .
فارسی گو گرچه تازی خوشتر است :
یعنی با زبانی صحبت کن که برای من قابل درک باشد .
فردا هم روز خداست :
یعنی اجبار نیست که همه کارها را امروز بکنید .
فعلآ آبش تو جوبه
یعنی فعلآ در وضعیت خوبی بسر می برد.
فقط دست بگیر داره , دست بده نداره :
منظور دستش همیشه برای گرفتن دراز می شود نه دادن .
فقط مرده است که سخن نمی گوید :
یعنی راز خود را پیش هر کس نگو .
فکر نان کن که خربزه آب است :
یعنی در فکر کارهای درست و حسابی باشید نه بی خودی .
فلانی اجاق کوره :
منظور از کسی است که بچه دار نمی شود.
فیل خوابی می بیند و فیلبان خوابی ؟:
مانند هر کسی به فکر خویشه , کوسه به فکر ریشه .
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.