پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني
جمعه 27 دی 1392 2:23 PM
«ت»
تا به آب نزنی شنا گر نمی شوی :
تا دست به کار نزنی آن را یاد نمی گیری .
تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند :
از نادانی دیگران سود بردند .
تا گوساله گاو شود دل مادرش آب شود!:
تا زمانی که پسر مثل پدر گردد جگرها خون شود .
تو بگی ف من میگم فرح زاد :
موقعی گفته می شود که کسی بخواهد از هوش خود تعریف کند.
توی دعوا نان و حلوا خیر نمی کنند :
توی شلوغی کسی به فکر کسی نیست .
توبه گرگ مرگ است :
کسی که دست از عادتش برندارد.
تکیه بر آب کردن :
به چیزی بی پایه تکیه داشتن .
تا هستم به ریش تو بستم :
کنایه از همیشه با هم بودن است .
تعارف شاه عبدالعظیمی است :
یعنی به زبان می گوید ولی از دل راضی نیست .
ترمزش را بپیچ :
عصبانی مشو.
تابستون پدر یتیمونه :
یعنی در فصل تابسان مردم فقیر و بی لباس ناراحت نیستن .
تنت را چرب کن :
خودت را آماده هرگونه کار سخت و دشواری بکن .
تا نهال تر است باید راست کرد :
تا بچه کوچک است تربیت مفید است .
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.