پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...
یک شنبه 29 دی 1392 12:01 PM
مسخره كردن و عيبجويي و لقب زشت دادن از آفات زبان و جزو گناهان است
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ / 11 : حجرات
اي كساني كه ايمان آوردهايد، نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را مسخرهكند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زناني زنان ديگر را، شايد آنان از اينهابهتر باشند و از يكديگر عيب مگيريد و يكديگر را به القاب زشت نخوانيد. چهبد است نام زشت پس از ايمانآوردن. و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند.
«سُخريه عبارت است از به بازيگرفتن و ريشخندزدن به صفات خَلقي و خُلقي مردم، ازقبيل بلندي يا كوتاهي قد، زشتي يا كوچكي چشم، طرز سخنگفتن، نحوة خوردن وپوشيدن و...»
امام علي(ع) در پرهيزدادن از غيبت و بدگويي ميفرمايند: «به كساني كه گناه ندارند واز سلامت دين برخوردارند رواست كه به گناهكاران ترحم كنند و شكر اين نعمتگزارند كه شكرگزاري آنان را از عيبجويي ديگران بازميدارد. چرا و چگونه آنعيبجو عيبِ برادر خويش ميگويد و او را به بلايي كه گرفتار است سرزنش ميكند؟ آيابه خاطر ندارد كه خداوند چگونه او را بخشيد و گناهانش را پردهپوشي فرمود؟ چگونهديگري را بر گناهي سرزنش ميكند كه همانند آن را مرتكب شده! يا گناه ديگري انجامداده كه از آن بزرگتر است؟ به خدا سوگند اگرچه خداوند را در گناهان بزرگ عصياننكرده و تنها گناه كوچك مرتكب شده باشد، اما جرئت او بر عيبجويي از مردمْ خودگناه بزرگتري است. اي بندة خدا، در گفتن عيب كسي شتاب مكن، شايد خدايشبخشيده باشد؛ و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براي آنها كيفر داده شوي. پسهر كدام از شما كه به عيب كسي آگاه است به خاطر آنچه از عيب خود ميداند بايد ازعيبجويي ديگران خودداري كند؛ و شكرگزاري از عيوبي كه پاك است او را مشغولدارد از اينكه ديگران را بيازارد.»
در حديثي از امام صادق(ع) است كه هر كس دربارة مؤمني آنچه دو چشمش ديده وگوشهايش شنيده بگويد، از جملة كساني است كه خداوند دربارة ايشان فرموده: آنان كهدوست دارند فحشا و بدي در ميان اهل ايمان شايع شود، براي آنان عذاب دردناكيخواهد بود: «مَن قالَ في مُؤمِنٍ مارَأَتهُ عَيناهُ وَ سَمِعَتهُ اُذُناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذينَ قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ:اِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ اَن تَشيعَ الفاحِشَةُ فِي الَّذينَ 'امَنوا لَهُم عَذابٌ اَليمٌ.»
و ممنوعيت اين امور به سبب آن است كه مسلمانان و مؤمنان برادر يكديگرند.برادران به هم ظلم نميكنند و موجب خذلان و خواري يكديگر نميشوند: «اَلمُسلِمُ اَخُوالمُسلِمِ لايَظلِمُهُ وَ لا يُخذِلُهُ.»
در ملك خدا تصرف آغاز مكنچشم سر خود به عيب كس باز مكن
سرِّ دل هر بنده خدا ميدانددر خود نگر و فضولي راز مكن
* * *
آن را كه حلالزادگي عادت و خوستعيب همه مردمان به چشمش نيكوست
معيوب همه عيب كسان مينگرداز كوزه همان برون تراود كه دروست
* * *
ما را چه از آن كه هر كسي بد بيند؟يك عيب كه در ما بود او صد بيند
ما آينهايم هر كه در ما بيندهر نيك و بدي كه بيند از خود بيند