استعداد عبوديت مبناي روش تربيتي ابتلا
شنبه 21 دی 1392 10:28 AM
استعداد عبوديت مبناي روش تربيتي ابتلا
اگر ابتلا را به منزله روشي تربيتي تلقي کنيم، نيازمند تبيين مبنا و روش آن هستيم. زيرا معمولاً روشهاي تربيتي بر پايه يک ويژگي از انسان به عنوان مبنا و ضرورتي که از آن نتيجه ميشود استوار است و بدينسان روش تربيتي تبيين و توجيه ميشود.
مبناي اين روش، استعداد عبوديت در انسانهاست که به توضيح و بررسي آن ميپردازيم. درون انسان گنجينههاي نهفته و اندوختههاي پنهاني است که از آنها بيخبر بوده و نيازمند هدايتگري است، تا او را در بهرهمندي از تواناييهايش ياري کند. خداي تعالي آدمي را به نيکوترين صورت و بهترين استعدادها آفريد 13 و انسانها همانند معادن طلا و نقرهاند، 14 که عطايا و هداياي گرانبهايي از دست آفرينش گرفته و در اين ميان عبوديت، خاص ترين و خالصترين بهرهاي است که به انسان ارزاني شده. عبوديت به معناي مملوکيت موجودات عاقل است، 15 هم از اين رو قرآن کريم ميفرمايد: « اِن کلُّ مَن فِي السَّماواتِ وَ الاَرضِ الاّ آتي الرَّحمنَ عَبداً» (هيچ موجود عاقلي در آسمانها و زمين نيست مگر اينکه با عبوديت و بندهوار به محضر خداي مهربان آمده.) ( سوره مريم آيه 39) بنابراين عبوديت پروردگار تنها براي آفريدگان شعورمند، مثل انسانها و فرشتگان امکان دارد.
اوج کمال عبوديت، آن گاه است که بنده با تمام وجود، مملوکيت خود را در برابر پروردگار يکتا درک کند و بفهمد که غير از او مالک و صاحب اختياري ندارد و همه عالم ملک او و زيرفرمان نافذ حق تعالي است. در ايه شريف « وَ لَقَد کَرَّمنا بَني آدَم » (بي ترديد و با تأکيد، به فرزندان آدم کرامت ورزيديم) (سوره اسراء آيه 07) کرامتي که خداي تعالي به آدمي عنايت فرمود، همين قوه عقل و فهم است که او را از ساير موجودات برتر نشانده16 و فرصت بندگي و درک مملوکيت در پيشگاه پادشاه آفرينش و سلطان سرير هستي را به انسان داده است.
عبوديت به اين معناست که عبد تعلقات خود را وانهد و آزاد و سبکبار، همه چيز، حتي هستي خود را، ملک خداي مالک و متعال بداند و تا اوج بيکران الاهيت پرگشايد و معراج را تجربه کند. از اين رو به اصطلاح عارفان، عبوديت «موافقت امر و اراده حق تعالي و خروج از اختيار است و نهايت عبوديت، حريت است.» 17 امام صادق (عليهالسلام) در حديث عنوان بصري ميفرمايند: «عبد در آنچه خداوند به او سپرده براي خودش مالکيت نميبيند، زيرا به درستي که بندگان ملکي ندارند و دارايي را براي خدا ميدانند و آنجا که او امر کند قرار ميدهند و اداره امور خود را در دست ندارند و همه همتشان انجام دستورات و پرهيز از منهيات خداي تعالي است.18
اين استعدادي است که در قرآن کريم به صورت اعتراف به ربوبيت خداوند19 و پيمان بر خودداري از بندگي و فرمانبري غير حق تعالي20 معرفي شده است.