روانشناسی یهود
شنبه 14 دی 1392 9:43 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
روانشناسی یهود
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
اما همين بني اسرائيل كارشان به جايي رسيد كه خداي متعال لعنت دائمي بر اينها فرستاد.
در روايات داريم كه مراد از «مغضوب عليهم» يهود هستند.(1)
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
مقدمه
«مسأله يهود» در دنياي امروز،خصوصا به شكلي كه در آمريكا و اسراييل جلوه گرشده ، مسأله تازهاي نيست و سوابق ديرينهاي دارد.شكي نيست كه اين مسأله دردوران ما ابعاد بسيار وسيعي يافته و به اشكال بيسابقه و متنوّعي ظاهر شده است، امّا ريشه ها و علل بروز آن در تصويري كه قرآن كريم از قوم يهود ارائه مي دهد قابل جستجوست.
بسياري از خصايص و ويژگيهايي كه قرآن كريم به قوم يهود نسبت ميدهد در جهان امروز به صورت مكاتب گوناگون فكري،فلسفي،سياسي و اقتصادي در آمده و در قالب نظامهاي حكومتي و نهادها و سازمانهاي ملّي و بين المللي استقرار يافته است.شرايع الهي و تعاليم انبياء عليهم السلام در دوران كنوني يا مسخ و تحريف شده و يا بكلّي نفي و تكذيب گرديده است و دنيا پرستي و ماديگرايي،در اشكال مختلف سيانتيسم،كاپيتاليسم،سوسياليسم، اومانيسم، ليبراليسم وهزاران ايسم ديگر،جايگزين آن شده است.نظام فاسد سرمايهداري با استفاده از مؤسسات بانكي و تراستهاي عظيم بين تلمللي، كنترل شريانهاي اقتصادي و به تبع آن نظامهاي سياسي و حكومتي را در كشورهاي مختلف بهدست گرفته و جهان را به سوي مقاصد استكباري خود سوق ميدهد.جنگ و صلح،شكوفايي اقتصادي و صنعتي، فقر و قحطي و عقب ماندگي،تحولات سياسي و اجتماعي و جريانهاي فرهنگي و هنري، رسانههاي ارتباطي و خبري و افكارعمومي...همه و همه به شكلي با اين شبكه جهاني مرتبط بوده و از آن تأثير ميپذيرد.
اسلام،يگانه حقيقت زنده و پوياي جهان،آماج كينهها و خصومتها قرار گرفته و روزي نيست كه خون پاك مسلمانان به تيغ دشمنان دين خدا،بر خاك جاري نشود.از پس سيماي كنوني جهان ،خطوط اصلي چهره يهود را آن گونه كه قرآن كريم ترسيم نموده ميتوان ديد،حتّي اگر نقاب حقوق بشر و نظم نوين جهاني را بر چهره داشته باشد.(2)
شايد براي عدهاي شگفت باشد كه در قرآن به آداب و اوصاف و اعمال به طور خلاصه سرگذشته «يهود» يا«بني اسرائيل»به نسبت بيش از ديگر اقوام و امتها اشاره شده است.(3)
راستي!چرا خداوند متعال در قرآن كريم براي هدايت و عبرت خلق،بيش از همه اقوام و امتها ، به اوصاف و شيوههاي رفتاري يهود اشاره فرموده و از آنها مثال آورده است؟
اوصاف و شيوههاي رفتاري يهود چگونه بود كه اين همه درباره آن تذكر داده شده است؟
مهمتر از همه علت و منشاء اصلي و باطني اوصاف و اعمال بني اسرائيل چيست و چه بوده است؟
مرحوم علامه طباطبايي درباره علت كثرت اشاره به يهود و بني اسرائيل در قرآن،نوشته است:
بني اسرائيل از تمام امتها لجوجتر و كينهتوزتر بودند و در برابر حق،سركشي بيشتري داشتند؛ چنانكه كفار عرب كه پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله مبتلا به آنها بود،نيز چنين اوصافي را دارا بودند.(4)
خصايص و ويژگيهاي قوم يهود-آنچنان كه قرآن اشاره كرد-در رديف بدترين و زشتترين رفتار و صفاتي است كه ممكن است انسان يا قومي در زندگي دنيايي خويش داشته باشد.
ابراز علاقه و گرايش به بت پرستي،به عنوان ويژگي بارز يهود در قرآن بيان شده است.
به موسي گفتند:اي موسي،معبودي مانند معبودهاي اينان(اين بت پرستان)براي درست كن.(5)
عصيان و سرپيچي در مقابل پيامبران و دستورات الهي،رفتار بسيار ناپسند و مذمومي است كه به عتقاد مفسرين و دانشمندان معارف ديني مختص قوم يهود است.داستان «گاو بني اسرائيل»(6)
در قرآن نمونه بسيار روشن و آشكاري است كه اين گفته را تأييد ميكند.
نكته حائز اهميت و بسيار حيرت انگيز در اين آيات،نه فقط قصه گاو بني اسرائيل و معجزه الهي بني بر زنده كردن مقتول و مشخص كردن قاتل يهودي و نيز سركشي و لجبازي و ناسازگاري بني اسرائيل در مقابل عوامل الهي،بلكه بيش از همه سختسري و سنگدلي و قصاوت قلبي يهود است كه در قرآن با صريحترين بيان و عبارت در آيه 74 سوره بقره آمده است:
پس[از ديدن اين معجزه بزرگ نيز]سخت دل شديد كه دلهايتان چون سنگ بلكهسخت تر از آن شد. زيرا بسا سنگهايي است كه ميشكافد و نهرهايي از آن جاري ميشود و بعضي سنگها ميشكافد و آب از آن بيرون ميريزد و بعضي از آنها از ترس خدا فرو ميريزد و خدا از آنچه انجام ميدهيد غافل نيست.
مرحوم علامه طباطبايي در تفسير اين آيه شريفه نوشتهاند:
«قسوة»به معني سختي دل است.«او»در اينجا به معني«بل»ميباشد يعني دلهايشما سخت شد مانند سنگ بلكه سختتر؛و اينكه گفتيم«او در اينجا به معني «بل»است از اين نظر است كه جز اين معني منطبق بر مورد آيه نيست.زيرا خداوند مقايسهاي ميان دل آنها و سنگ كرده،و فرمود: سنگ با آن همه سختي كه ضرب المثل است بعضا ميشكافد و آب با آن همه نرمي كه در جهت نرمي ضرب المثل است،از آن بيرون ميريزد،ولي دل هاي آنها آنقدر سخت است كه حالتي مناسب با حق و مطلبحقي در خور كمال واقعي از آن حاصل نميگردد؛(7)
تكذيب رسالت انبياء و حتي كشتن پيغمبران الهي از ديگر افعال و ويژگيهاي مذموم يهود است كه در آيات متعددي به آنها اشاره شده است.
مرحوم علامه طباطبايي در اين باره نوشتهاند:
كشتن انبياء كه كشتن بغير حق است و كشتن كساني كه دعوت به عدالت و نهي از ظلم و ستم نمودند،تمام اينها خود عادت جاريه و سيره مستمره اهل كتاب بوده است؛چنانچه تاريخ يهود شاهد روشني بر اين مطلب ميباشد.آنان افراد زياد و عده بسياري از انبياء خود را كشتند و مردان نيكو كاري
را كه امر به معروف و نهي از منكر ميكردند بقتل رسانيدند.(8)
دنياگرايي و دلبستگي مفرط و شديد به دنيا و مطامع دنيوي و عدم اعتقاد و توجه به سراي آخرت و روز قيامت،ديگر ويژگي اختصاصي و لاينفك «يهود» شمرده شده است؛بطوري كه در اين زمينه نوشتهاند:يهود به جهان پس از مرگ معتقد نيست و پاداش و كيفر را منحصر به زندگيدنيا ميداند.
بر اساس همين عقيده،يهود ثروت و لذائذ جسمي را هدف اساسي در زندگي خود ميداند و براي جمعآوري ثروت ميكوشد.(9)
البته يهوديان نه تنها موضوع دنيا پرستي و عدم توجه به آخرت را به عنوان اتهام نسبت به خويش قلمداد كرده،بلكه مدعي شدهاند كه سراي آخرت مختص آنهاست.لذا خداوند متعال در پاسخ به آنها در قرآن كريم فرموده است:
بگو اگر سراي آخرت نزد خدا مخصوص شماست نه ساير مردم،اگر راستگو هستيد،پس تقاضاي مرگ كنيد.و هرگز آرزوي مرگ نخواهند كرد،زيرا بخاطر كردار بد،عذاب سختي براي خود مهيا كردهاند و خداوند بر همه ستمكاران آگاه است.(10)
در قرآن كريم همچنين در اين باره آمده است:
يهوديان را از همه مردم،حتي مشركان[كه ايمان به قيامت ندارند]حريصتر بر زندگي مادي مييابي، هر يك از آنها دوست دارند هزار سال عمر كنند، در حالي كه طول عمر نميتواند آنان را از عذاب دور سازد و خدا نسبت به آنچه ميكنند بيناست.(11)
علامه طباطبايي در تفسير اين آيه نوشته است:
دليل روشن بر اين مطلب اين است كه آنها[بني اسرائيل]را از همه مردم حريصتر بر زندگي دنيا ميبيني،با اينكه يگانه حاجب و مانع از توجه به آخرت همين حرص بر دنيا و دلبستگي آن است[...]
يعني آنها را از مشركين هم حريصتر به دنيا مييابي...آنها هرگز تمناي مرگ نخواهند كرد و سوگند ياد ميكنم كه آنها را از تمام مردم حريصتر بر اين زندگي پست و دوركننده از آن زندگي پاك و پاكيزه عالم آخرت مييابي؛بلكه ميبيني از مشركين هم كه عقيده به قيامت ندارند حريصترند؛ به طوري كه هر كدام دوست ميدارند طولانيترين عمر را داشته باشند،با اينكه چنين عمري نميتواند آنها را از عذاب دور سازد؛چه اينكه عمر هر چه باشد بالاخره محدود است و پايان خواهد پذيرفت.(12)
در ارتباط با دنياگرايي افراطي يهود،همچنين در تفسير شريف الميزان در شرح آيات 211 و212 سوره بقره آمده است:
ميگويد:هان!اين قوم بني اسرائيل در جلو چشم شمايند؛اينان همان مردمي هستند كه خدا به ايشان كتاب و آئين و پيامبري و سلطنت عطا فرمود و از ارزاق خوب و پاكيزه به آنها روزي داد و بر عالميان برتري بخشيد.از ايشان بپرس كه خدا چه آيات روشني به ايشان داد؟و در كارشان دقت كن كه آغازش از كجا بود و به كجا انجاميد؟كلمات را تحريف كردند و از جاي خودش تغيير دادند و در قبال خدا و كتابش،اموري را از پيش خود وضع كردند و با اينكه وظايفشان را ميدانستند از حدود خودشان تجاوز نمودند،خدا هم به سختترين عقوبتها گرفتارشان كرد.جمعيتشان پراكنده شد؛ آقايي شان زوال پذيرفت،خوشبختي و سعادتشان به باد فنا رفت؛در دنيا به خواري و گدايي افتادند و رسوايي عذاب آخرتشان بسي بالاتر است.(13)
امروز نيز يهوديان،دنياگرايي و مطامع دنيوي خود را تحت پوشش به اصطلاح دين (آئين يهود) تفسير، توجيه و تبليغ ميكنند،در حالي كه به اعتقاد عالمان و مفسران علوم قرآني، يهود نه تنها به ماوراء الطبيعه و ماوراء حس و اصول وحي و معاد بياعتقاد است،بلكه علت اساسي ومنشاء ضلالت و انحراف «يهود» ، «ماده پرستي» و «حس گرايي» بوده است.
مرحوم علامه طباطبايي در اين باره نوشته است:
بني اسرائيل معتقد به اصالت مادّه بودند.احكام مادّه را در مورد خدا نيز اجرا ميكردند و گمان ميكردند كه خداوند نيز يك موجود مادّي است؛منتها با اين تفاوت كه او يك موجود قوي است كه بر مادّه حكومت ميكند، عينا مانند علل مادّي كه بر معلولات مادّي حكومت دارند.(14)
چنانچه در داستانهايي كه از بني اسرائيل در قرآن نقل شده دقت كنيم و اسرار اخلاقي آنها را كه در آنها منعكس شده است مورد بررسي قرار دهيم، خواهيم ديد كه آنها مردمي غرق در مادّيات و دلباخته لذائذ حسي اين زندگي صوري بودهاند،لذا در مقابل حقايق ماوراء حس خضوع نميكردند و جز در برابر لذات و كمالات مادّي تسليم نميشدند،امروز هم عينا همان طورند؛همين روحيه است كه عقل و اراده آنها را تحت انقياد حس و مادّه قرار داده،بطوري كه جز آنچه اين دو اجازه ميدهند درك نميكنند و اراده نمينمايند.(15)
با توجه به آنچه ذكر شد،اين نتيجه به دست ميآيد كه:اعتقاد به«اصالت ماده و حس» و تسليم و انقياد عقلي،فكري و اخلاقي در برابر اين دو و بالعكس عدم اعتقاد و باور قلبي نسبت به حقايق ماوراء الطبيعه و ماوراء حس،«عصاره اصول و فروع يهود است»؛كه برخي آن را «سيره و سنت يهودي» نامگذاري كردهاند.
بنابر اين اگر بتوان اين موارد و مجموعه را به عنوان«فرهنگ يهود»يا«فرهنگ بني اسرائيلي» خلاصه و تعريف نمود؛آنگاه ناگزير بايد ناظر و شاهد تشييع تابوت فرهنگ و تمدن حاكم بر سرزمين غرب بود.زيرا آنچه امروز به عنوان معيار،ارزش،اخلاق،فرهنگ و...بر جوامع غربي حكمراني ميكند،دقيقا منطبق با «سنت و سيره» مذكور،يعني «فرهنگ يهودي-اسرائيلي» است.امروز عواطف، احساسات و افكار عمومي در غرب تحت سيطره اين فرهنگ است.تذكر اين موضوع اگر چه بسيار تلخ و ناگوار مينمايد،اما واقعيتي است كه نمود عيني پيدا كرده و بر عرصه جهاني سايه شوم خود را گسترده است و خطر آن،جغرافياي فرهنگ و اجتماع در جهان را تهديد ميكند.
البته اين مهم از نظر و ديد دانشمندان و محققان بزرگ نيز پنهان نمانده،به طوري كه برخي نسبت به خطر فزاينده آن نيز هشدار دادهاند.
مرحوم علامه طباطبايي در اين زمينه نوشته است:
بدبختانه امروز نيز حق و حقيقت بر اثر نفوذ تمدن مادي غرب به چنين بلايي مبتلا شده ؛زيرا شالوده تمدن مادي امروز غرب نيز بر دو اصل«حس»و «ماده» گذارده شده است.
لذا از طرفي دلائل مربوط به ماوراء حس را نميپذيرد و از طرف ديگر هيچ گونه دليلي در موضوعاتي كه متضمن لذت مادي حسي است مطالبه نميكند.اين موضوع، خط بطلان بر غرائز انسانيت و احكام آن كشيده و معارف عاليه و اخلاق فاضله را از ميان برده و انسانيت را به نيستي تهديد كرده و اجتماع بشري را در معرض شديدترين مفاسد قرار داده است و چندي نخواهدگذشت كه آثار شوم آن همه جا را فرا خواهد گرفت.(16)
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
کاری از گروه تحقیقات جنبش مصاف
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
پینوشت :
(1)-از بيانات حضرت آيت اللّه خامنهاي؛روزنامه جمهوري اسلامي،شماره 4525.
(2)-آويني،سيد محمد؛از مقدمه ترجمه كتاب«يهود بين الملل».
(3)-به طوريكه نوشتهاند:در قرآن كريم:420 آيه درباره حضرت موسي و 480 آيه درباره انبياء بني اسرائيل و برخورد و رفتار اين قوم با پيامبران خود آمده است و 157 آيه و به قولي ديگر 153 آيه اشاره مستقيم به يهود دارد[رجوع شود به:شمس الدين رحماني؛جنايت جهاني؛به نقل از مرآت الآيات يا راهنماي مطالب قرآن:سيد ابو الفضل برقعي. و همچنين به:دكتر محمد باقر محقق؛نمونه بيّنات در شأن نزول آيات؛صص 1013-1011.]
همچنين«نام حضرت موسي بيش از ديگر انبياء الهي در 166 جاي قرآن ذكر شده كه در 36 سوره قرآن به گوشههايي از داستانهاي آن حضرت به طور اجمال يا تفصيل اشاره شده است.» [رجوع شود به:علامه سيّد محمّد حسين طباطبايي؛الميزان،ج 16؛ترجمه سيّد محمد باقر موسوي همداني؛ناشر: بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي با همكاري مركز نشر فرهنگي رجاء؛چاپ دوم:تابستان 66؛ص 61]
(4)-الميزان،ج 1؛صص 280-279.
(5)-قرآن كريم،سوره اعراف؛آيه 138.
(6)-به آيات 67 تا 72 سوره بقره مراجعه شود.
(7)-الميزان،ج 1؛ص 270.
(8)-الميزان،ج 3؛ص 234.
(9)-عفيف عبد الفتاح طباره؛چهره يهود در قرآن؛ص 84.
(10)-قرآن كريم،سوره بقره؛آيات 94 و 95.
(11)-قرآن كريم،سوره بقره؛آيه 96.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=