0

مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

 
rohallah
rohallah
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 220
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب
یک شنبه 15 دی 1392  4:38 PM

چند نمونه از عفّت ‏ورزي پيشوايان

1ـ در شأن رسول خدا(ص) گفته‏اند: او عفيف‏ترين انسان‏ها بود، در همه ابعاد با خويشتن داري عجيبي به تدبير امور مي‏پرداخت. در جنگ اُحد، دندان‏هاي جلوي‏اش شكست و صورتش از ناحيه دشمنان شكاف برداشت. برخي از او خواستند تا دشمن را نفرين كند، آن حضرت با كمال خويشتن داري فرمود: «من به عنوان ناسزاگو مبعوث نشده‏ام، بلكه به عنوان دعوت كننده و مايه رحمت براي مردم فرستاده شده‏ام.» سپس به جاي نفرين، چنين دعا كرد: «اللهمَّ اهْدِ قومي فانّهُم لايَعْلَمون؛ خدايا! قوم مرا هدايت كن، ،زيرا آنها ناآگاه‏اند».

 روزي گروهي از مسلمانان مدينه خدمت پيامبر(ص) آمده و عرض كردند: «از درگاه الهي بهشت را براي ما ضمانت كن.» پيامبر(ص) پس از اندكي درنگ فرمود: «من با يك شرط چنين ضمانتي را براي شما مي‏كنم»، پرسيدند: آن شرط چيست؟ فرمود: «اَنْ لاتسْئلوا احدا شَيْئا؛ از هيچ كس (جز خدا) چيزي را تقاضا نكنيد.»

آن‏ها نيز تعهّد كردند كه در زندگي از احدي تقاضا نكنند كنار سفره نشسته و دستش به آب نمي‏رسيد، به كسي نمي‏گفت كه آب به من بده، بلكه خودش برمي‏خاست و ظرف آب را برمي‏داشت و مي‏نوشيد. آري پيامبر(ص)، هم خود اين گونه مي‏زيست و هم به شاگردانش اين گونه توصيه مي‏كرد.

 2 ـ در مورد غيرت و عفت ناموسي پيامبر(ص) نيز سخن بسيار است؛ از جمله اين كه: امّ سلمه ـ يكي از همسران پيامبر(ص) ـ مي‏گويد: در حضور پيامبر(ص) بودم، يكي از همسرانش به نام ميمونه نيز حاضر بود، در اين هنگام ابن ام مكتوم كه نابينا بود به آن جا آمد، پيامبر(ص) به ما فرمود: «حجاب خود را در برابر ابن ام مكتوم رعايت كنيد.» پرسيديم: مگر او نابينا نيست، بنابراين حجاب ما چه معنا دارد؟

فرمود: «آيا شما نابينا هستيد؟ آيا شما او را نمي‏بينيد؟»

 3 ـ در ماجراي جنگ جمل كه در سال 36 هـ.ق رخ داد، وقتي سپاه علي(ع) بر دشمن پيروز شد، عايشه در ميان هودج بود، علي(ع) نزد او آمد و فرمود: «... سوگند به خدا، آنان كه زن‏هاي خود را در پشت پرده عفاف نگه داشتند و تو را از خانه خارج نمودند، با تو به انصاف رفتار نكردند.» سپس نگذاشت نامحرمان به پيش آيند، بلكه به محمد بن ابي بكر ـ برادر عايشه ـ دستور داد، تا او را از هودج بيرون بكشد، سپس او را در خانه صفيه دختر حارث پناه داد، آن گاه با حفظ كامل حريم عفاف، او را روانه مدينه كرد.

 4 ـ يكي ديگر از شاگردان امام باقر(ع) به نام ابوبصير مي‏گويد در كوفه به يكي از بانوان درس قرائت آيات قرآن مي‏دادم، روزي در يك موردي با او شوخي‏اي كردم (كه بر خلاف حريم عفّت بود)، پس از گذشت مدت‏ها از اين حادثه، در مدينه به محضر امام باقر(ع) رسيدم، به من فرمود: «كسي كه در جاي خلوت گناه كند، خداوند نظر لطفش را از او برگرداند، اين چه سخني بود كه به آن زن گفتي؟» از شدّت شرم، سر در گريبان كرده و توبه كردم، امام باقر(ع) فرمود: «مراقب باش كه تكرار نكني» (و با زن نامحرم شوخي ننمايي)

 5 ـ امام صادق(ع) دوستي داشت كه همواره با هم بودند، روزي همين دوست به غلامي تندي كرد و با كمال گستاخي حريم عفت او را شكست و گفت: «اي زنا زاده! كجا بودي؟» هنگامي كه امام اين سخن خلاف عفت او را شنيد، به شدت ناراحت شد، به طوري كه دستش را بلند كرد و محكم بر پيشاني خود زد و فرمود: «سُبحان اللّه!» آيا به مادر غلام، نسبت ناروا مي‏دهي؟ من تو را آدم پرهيزكاري مي‏دانستم، ولي اكنون مي‏بينم پرهيزكار نيستي.»

 دوست امام عرض كرد: فدايت گردم! مادر اين غلام، از اهالي سِنْد (از سرزمين هند) است و بت‏پرست مي‏باشد (بنابراين ناسزا به او اشكال ندارد)، امام صادق(ع) فرمود: «آيا نمي‏داني كه هر امّتي، بين خود قانون ازدواجي دارد؟ از من دور شو!»

آن هنگام بين آن دوست و امام صادق(ع) جدايي افتاد و تا آخر عمر امام، اين جدايي ادامه يافت.

 اين ماجرا نيز ما را به عفت زبان و كنترل آن از هرزه گويي و گفتار خلاف عفّت دعوت مي‏كند و حاكي از آن است كه مسئله حفظ عفت جامعه؛ حتي نسبت به بيگانگان بسيار مهم است و بايد مرزهاي آن را شناخت و در حفظ آن كوشا بود.

**به شهادت تاريخ و بر طبق سخنان مورخان و تمدن نگاران حيات بشري، بندرت مي توان اقوام يا قبايلي را يافت که در آن، زنان داراي پوشش کامل نبوده يا اصلا پوششي نداشته اند. پوشش زنان تحت عنوان حجاب قدمتي بس طولاني داشته و در ميان اکثر قريب به اتفاق ملل و نحل با اختلاف مناطق جغرافيايي وجود داشته است.

بعلاوه در کليه اديان تاکيد بر وجوب حجاب ديده ميشود. اين مطلب نشانه اي بس قوي بر فطري بودن پوشش و تحکيم آن از طرف دين و عقل و عرف جوامع بشري مي باشد.

بدون ترديد جهان بينى و انسان شناسى هر فرهنگ و مكتب، نقش اساسى و مهمّى در انتخاب نوع و كيفيت پوشش دارد و انسانها به وسيله نوع پوشش بخشي از هويت خود را عرضه مي نمايند.

تاريخچه پوشش در ايران نيز پيوندي عميق با حجاب، به معناي پوشش کامل و زيبايي شناسي و زيبايي دوستي دارد. سرزمين ايران سرآمد زيبايي ها و ظرافتهاست، مردم ما حاصل فرهنگي عميق و ريشه دار، با آميزه اي از دين و تاريخ هستند. هر اندازه فرهنگ و هنر يک سرزمين با بنيانهاي اعتقادي و فکري و ديرپاي ملتي مرتبط باشد، برعمق عظمت حس زيبايي شناختي مردم آن سرزمين تاثير مي گذارد.

اگرچه پوشيدن لباس براي جلوگيري از سرما و تابش آفتاب يا به منظور ستر و پوشش بدن است، اما نوع آن معرف قوميت، شخصيت و منزلت اجتماعي افراد جامعه است.

از بدو حضور اقوام آريايي در ايران زنان پوشش کامل و چادر ويژه داشته اند. در 1350 قبل از ميلاد به شهادت آثاري كه از تمدن ايلامي به دست آمده، ايرانيان «لباس كامل» به تن مي كرده اند.

در دوره مادها، پارس ها، اشکانيان، ساسانيان، صفويان و زنديه همچنان حجاب زنان با پوشش کامل وجود داشته است.

از نظر تاريخي، شكل نوين پوشش تحت عنوان بي‏حجابي از قرن نوزدهم آغاز شد. پس از رنسانس و انقلاب علمي صنعتي، به ويژه پس از جنگ جهاني دوم، به تدريج زمينه لازم در اروپا فراهم گرديد و با وقوع نهضت ‏به اصطلاح آزادي زنان، كنار گذاشتن حجاب مورد تشويق و تكريم قرار گرفت.

در زمان رضا شاه که پوشاک ادامه دوره قبل بود، بيشتر زنان اعيان و اشراف لباس هاي اروپايي به تن مي کردند اما هنگام خروج از منزل روي آن چادر مي پوشيدند. اما به دنبال سياست مدرن سازي کشور، رضاشاه (1314. ش)دستور کشف حجاب را صادر کرد.

دفاع از ارزشهاي اسلامي در برابر انواع تهاجم و تسلط فرهنگي غرب و افکار روشنفکر مابانه اي که روز به روز بيشتر منجر به کمرنگ شدن روحيه تدين در جامعه مي شد و با روحيه و تمدن کهن ايران زمين تناسب نداشت، با مبارزات وقفه ناپذير و مستمر روحانيت عظيم الشان به رهبري حضرت امام خميني(رضوان الله تعالي)مواجه شد که از همان ابتدا با هدايت روشنفکرانه و رهبري خردمندانه خود، موجب حضور فعال و پرثمر زنان انقلابي ايران در تمامي صحنه ها گرديدند.

درايران امروزي اقوام مختلف ايراني با توجه به فرهنگ ها و آداب و رسوم خاص خود داراي لباس هاي مخصوصي هستند.

زنان ايراني ضمن رعايت پوشش کامل اسلامي نه تنها محدوديت و مشکلي در پذيرش نقش هاي اجتماعي و مشاغل گوناگون ندارند بلکه در پرتو آرامش و امنيت ناشي از حفظ حجاب، به کار و فعاليت مي پردازند.

اميد است با آموزش و انتقال موثر فرهنگ ايراني اسلامي به نسل فعلي و آتي شاهد رشد روزافزون حضور زنان در جامعه و ارتقا و رشد فردي و اجتماعي زنان باشيم و اين فرهنگ و پذيرش آن را در تمام جهان شاهد باشيم.

اين روزها بحثهاي مرتبط با بدحجابي و بي حجابي و... بدجوري تنورش داغه و مطابق معمول جماعت بانوان در تيررس مستقيم بازخوردهاي اين مباحث در حوزه اجتماعي، سياسي، اخلاقي و ايدئولوژيکي و... قرار گرفته اند! گرچه در تعارفات روزمره هميشه حرف از تقدم خانوما نسبت به آقايون مطرح ميشه تا کمي از اتهامات(به زعم بعضي ها) ضد فمينيستي کاسته بشه لکن در اين مورد خاص مي توان گفت بصورت مطلق طبقه نسوان مورد مخاطب واقع شده و گويا شارع مقدس اسلام هيچگونه محدوديت و حجب و حيايي براي مردان درنظر نگرفته است!.

از قضا در اين عرصه معتقدم که مردان بايد بر زنان تقدم داشته تا بخشي از تبعيض ها و ناعدالتي هايي که هميشه بانوان از آن شکوه داشته از بين برود. شايد بپرسيد فلاني! شما هم که قائل به تبعيض و ناعدالتي در اين زمينه هستيد حال آنکه نص صريح قرآن مجيد است که بانوان را مورد خطاب در امر حجاب قرار داده است؟!. موافقم اما استدعا دارم تا آخر مطلب همراهم باشيد تا شما نيز به آنچه هدف اين نوشتار است پي ببريد.

 البته در اينجا بيشتر گروه مخاطب از سنخ جاهل قاصر که به هر حال بخش عمده اي از طبقات اجتماع را در بر گرفته مي باشد و اگر عالم قاصر براي عدم  رعايت اين اصل مترقي اسلامي يعني حجاب بهانه بياورد که واويلا!. فرقي هم نداره چه مرد و چه زن.

براي بنده اي که سه دختر دارم و بايستي خودم را براي سئوالات بيشماري که ذهن آنها را مخدوش نموده و موج منفي  سر مي دهند؛ آماده نمايم، هميشه اين سئوال مطرح مي گردد که چرا حجاب براي زن «حق» است و براي مرد«حد»؟!.

به اعتقاد نگارنده حجاب هم براي مرد و هم براي زن بصورت توامان يعني هم «حق» و هم «حد» مي باشد فلذا اين تقسيم بندي فوق چندان مطلوب بنظر نمي رسد. همچنين  اين بحث بعنوان يک بحث صرفا ديني و اسلامي تجزيه و تحليل نمي شود که آن حديث ديگري است بلکه از منظر يک پديده اجتماعي چالش برانگيز درباره آن گفتگو مي نماييم.

علامه شهيد مطهري در بيان اينکه چرا حجاب به زنان اختصاص يافته مي گويد:« اما علت اين که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است که ميل به خود نمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. ميل زن به خود آرايى از حس شکارچى‏گرى او ناشى مى‏شود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد که مردان لباس‏هاى بدن نما و آرايش‏هاى تحريک کننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف‏هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گرديده است».

تشکرات از این پست
omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها