0

هفته هفدهم:...( " دوری از صفت رذیله عجب و تکبر "). ...

 
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:هفته هفدهم:...( " دوری از صفت رذیله عجب و تکبر "). ...
جمعه 6 دی 1392  8:09 PM

نشانه هاي رياكار انسان مؤمن در راه اصلاح نفس لازم است براي اطمينان از سلامت حركت خويش، اخلاص در عمل خود را همواره ارزيابي كند. امام علي(ع) مي فرمايد: ثلاث علامات للمرايي: ينشط اذاراي الناس و يكسل اذاكان وحده و يحب ان يحمد في جميع اموره. براي رياكننده سه علامت و نشانه است؛ وقتي مردم او را در حال عبادت مشاهده كنند شاد مي شوند، زماني كه در حال تنهايي عبادت مي كند كسل و بي حال است و دوست دارد در همه كارهايي كه انجام مي دهد ستايش شود. (اصول كافي، ج2، ص295) نكته قابل توجه اين است كه دوست داشتن خوش نامي در ميان مردم هيچ نفعي ندارد، بلكه آنچه سفارش شده اين است كه كار خوب را براي خوش نامي انجام ندهيم، بلكه براي خشنودي خدا و قرب الهي بكوشيم و اگر نتيجه آن نام نيك براي ما شد چه نيكوست.
درمان ريا بيماري اخلاقي ريا، هم از ضعف شخصيتي رياكار خبر مي دهد و هم از كمبود ايمان او به خدا. از اين رو با كارهاي خير به جاي تقرب به خدا از او دورتر مي شود. چنين فردي براي جلوگيري از تباه شدن آخرت خود بايد از گذشته خويش توبه نموده و خود را اصلاح كند. بهترين عامل براي پيمودن اين راه، توجه به اين بيماري اخلاقي و شناخت آن و نيز داشتن اين واقعيت است كه كار براي غير خدا پايدار نخواهد بود و چاره ساز نيست.

پرهيز از ريا و خودنمايي بخشي از مواعظ و نصايح پيامبر اکرم (ص) به ابوذر غفاري:‏ ‏"يا اباذر اتق الله و لاتر الناس انک تخشي الله فيکرموک و قلبک فاجر؛ اي ابوذر، از خداوند بترس و به مردم چنان وانمود نکن که از خداوند مي‌ترسي تا تو را گرامي دارند، در صورتي که دل تو در انديشه گناه است". پيامبر(ص) در اين فراز ابوذر را از ريا و خودنمايي پرهيز مي‌دهند. حقيقت ريا اين است که انسان ظاهر خود را بهتر از باطن خويش جلوه دهد و آنچه را نشان مي‌‌دهد بر خلاف باطن او باشد. ريا در روايات شرک خفي به شمار مي‌آيد و رياکار را مشرک مي‌نامند.

از جمله الطاف بزرگ خداوند پرده پوشي گناهان و عيوب انسان است، تا آنجا که يکي از نامهاي معروف خداوند "ستارالعيوب" مي‌باشد. به واقع اگر زشتي‌هاي مردم فاش مي‌گرديد و آنها به عيبهاي يکديگر پي مي‌بردند، ديگر براي آنها زندگي ناگوار بود. از اين جهت پرده‌پوشي خداوند نعمتي است بزرگ که شکر آن واجب است. علي (ع) مي‌فرمايند: "لو تکاشفتم ما تدافنتم؛ اگر به اسرار نهان يکديگر پي مي‌برديد، همديگر را به خاک نمي‌سپرديد". همان‌گونه که خداوند خود بر گناهان مؤمن پرده مي‌کشد، به ديگران نيز اجازه نمي‌دهد گناهانشان را فاش سازند، نه خود آبروي مؤمن را مي‌برد و نه اجازه مي‌دهد مؤمن آبروي خود را ببرد. بنابراين انسان حق ندارد گناهش را براي ديگران ذکر کند. در روايتي آمده است که خداوند به مؤمن اجازه نداده است خود را ذليل و خوار گرداند، بالطبع هيچ ذلتي بالاتر از گناه کردن و فسق نيست، از اين جهت تا مؤمن گناهي کرد، خداوند پرده روي آن مي‌کشد و به او نيز اجازه نمي‌دهد پرده از آن برگيرد و به او فرصت مي‌دهد تا توبه کند. البته اين يک قانون کلي نيست، زيرا گاهي خداوند متعال بر اساس حکمت خويش ‌و براي تنبيه افراد، اندکي از گناهان آنان را فاش مي‌کند و پرده از اسرار آنها برمي‌دارد. برملا ساختن اسرار، خود وسيله‌اي است براي تربيت آنان. يعني هنگامي که هر چه به انسان هشدار مي‌دهند و او را بر اعمال زشت خويش بيم مي‌دهند، متنبه نمي‌شود در اين صورت بهترين راه، براي تربيت و بيداري او، اين است که اندکي از آبروي او را بريزند، تا جلوي مفاسدش گرفته شود.

البته اين امري است تکويني و مربوط به خداوند و تدبير اوست و ديگري حق ندارد، به بهانه تربيت ديگران، آبروي آنان را بريزد. بنابراين از نظر اسلام، کسي مجاز نيست که آبروي خود و يا آبروي ديگران را بريزد؛ حفظ و کتمان عيوب خود و ديگران از وظايف همه مؤمنان است. گاهي عقوبت افشاي گناه از عقوبت خود گناه بيشتر است و افشاي گناهان خود از مصاديق بارز اشاعه فساد به‌شمار مي‌رود: "ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين آمنوا لهم عذاب اليم في الدنيا و الاخره والله يعلم و انتم لا تعلمون؛ آنان که دوست مي‌دارند که در بين اهل ايمان کار منکري را افشاء سازند، در دنيا و آخرت به عذاب دردناک گرفتار مي‌آيند و خداوند آنچه را شما نمي‌دانيد، مي‌داند."(نور:19).در مقابل افشاي گناهان، رياکاري و ظاهرسازي نيز کاري زشت و ناپسند است. اينکه انسان سعي کند خود را بهتر از آنکه هست نشان دهد، با اينکه اهل گناه و معصيت است وانمود کند اهل تقوا، ايمان و ترس از خداوند و راز و نياز است، تا مردم به ديده احترام به او بنگرند. نقل شده که رسول اکرم‌(ص) در توضيح آيه: "فمن کان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرک بعباده ربه احدا"(کهف:110) فرمودند: "من صلي صلوه يرائي بها فقد اشرک و من صام صوما يرائي فقد اشرک؛ کسي که براي خودنمايي و ريا نماز بخواند و روزه بگيرد، شرک ورزيده است بحارالانوار، ج84، ص 248).

باطن وحشتناك «ريا» ظاهر زيبا و باطن زشت
يكي از علل ناله و فغان حضرات معصومين(ع)، اولياء خدا، ابرار، اخيار، مردان الهي و انسان هاي ضمير پاك، اين است كه نكند عمل آنها براي غير خدا هم باشد. آنها به قدري در اين راه وسواس به خرج مي دهند كه از تعريف و تمجيد و اعمال بسيار خوب خودشان وحشت دارند. نگرانند كه ولو به لحظه اي عمل آنها، عندالله تبارك و تعالي و نزد ملائكه الهي، بوي ريا بدهد. در مقابل آنچه كه راجع به مخلصين عالم مي باشد، ريا است. ريا به معناي رؤيت عمل و به رخ كشاندن عمل، براي غير از خدا است. اولياء الهي از تعريف و تمجيد وحشت دارند، مي ترسند نكند عملي را كه انجام داده اند باعث ريا شود و مي ترسند از اينكه ظاهر آنها عندالله خوب است، اما باطن آن ها عندالله تبارك و تعالي، يك باطن خبيث باشد. لذا دائم در اضطرابند از اينكه نكند عمل آنها ولو به لحظه اي بوي غير خدا بدهد. اين حال خاص اولياء خداست. در باطن و خلوتگاه آنها غوغايي است. وقتي آنها به خلوتگاه رفتند، چنان با پروردگارشان به نجوا مي پردازند.
ظاهر اهل ريا مولي الموالي(ع) مي فرمايند: «المرائي ظاهره جميل و باطنه عليل»(2) آن كه اهل ريا شد،ظاهرش زيباست اما واي چه باطن مريضي دارد. . اولياء خدا مي گويند؛ مثال ريا همان بيماري خوره است كه به جان انسان مي افتد و او را آرام آرام مي برد، يك موقعي مي بيند ديگر روح طيب، پاك و الهي ندارد و خباثت وجودش را گرفته است. اولياء از اين مي ترسند. آن عملي كه بيشتر از همه روح را بيمار مي كند و بيماري اش هم محسوس نيست، ريا است.  شخص رياكار خودش هم خبر ندارد، ظاهرش ظاهر خوبي است، اما وامصيبت كه باطن به خرابي رفته است. لذا اولياء خدا مي ترسند. اين كه همه دنبال عمل براي خدا هستند، به خاطر اين است.
ارواح معذب گروهی كه بيشتر از ساير گناهكاران فرياد مي زدند و ناله مي كنند و اظهار عجز مي كنند و عاجزانه از پروردگار عالم مي خواهند كه آنها را برگردانند اما خطاب پروردگار عالم اين است: كلا(مؤمنون 100)، آنهايي بودند كه اهل ريا بودند. اهل ريا درمقابل مخلصين هستند؛ چون ريا روح را به فرمايش مولي الموالي (3) عليل مي كند، انسان را ذليل و خوار مي كند. لذا انسان بايد خيلي مواظب باشد.

رياي خفيه اولياء و خصيصين ما هيچ يك از نمازهاي شب و اعمال خودشان، حتي واجبات خودشان را حساب نمي كنند. مي ترسند. اي بسا رياي خفيه اين باشد كه در درون خودت، سير اعمال خودت را داشته باشي. به هيچ كس هم نگويي، اما همين كه در ذهنت بگذرد من فلان كار را كردم، همين عامل براي ريا مي شود؛ چون اين رياي خفيه در درون، يك موقعي رياي بيروني مي شود؛ چون ريا رؤيت عمل است، رؤيت عمل براي خودت هم نبايد باشد. مگر در باب اخلاص نيست كه اگر عمل براي خدا است، مگر مي شود انسان در درون خودش آن عمل را مرور كند و لذت ببرد كه من اين عمل را انجام دادم ولو به كسي هم نگويد! اگر براي خداست، ديگر ديده نمي شود، اوج گرفت، پرواز كرد، رفت به سوي پروردگار عالم. رياي خفيه اين است كه انسان در درون خودش عمل را تكرار كند. اما اگر آن عمل نيك كه انجام دادي، ديگر در ذهنت نيامد، معلوم مي شود خالص و براي خدا بوده و خدا آن را خريده است.
راهكار نجات از ريا اولياء الهي مي فرمايند: اگر مي خواهيد از ريا در امان باشيد، عمل خيري را كه انجام داديد حتي در ذهنتان هم تكرار نكنيد؛ يعني بگوييد لطف خدا بود، محبت خدا بود؛ چون اگر بيش از حد كيف كرديد؛ يك بار، دو بار، سه بار، معلوم مي شود اين لذت از آن عمل براي شما، در حقيقت عمل براي خدا را از بين مي برد. چون ريا يعني رؤيت عمل و اولين رؤيت عمل، در ذهن خود انسان است..
ذكري براي دوري از ريا يكي از اذكاري كه عموميت هم دارد و همه مي توانيم بگوييم ذكر «اعوذبالله من الشيطان اللعين الرجيم» يا همان «اعوذبالله السميع العليم من همزات الشياطين و اعوذ بالله ان يحضرون ان الله هوالسميع العليم» است. همزات يعني طوري وسوسه مي كند كه انسان نمي فهمد دارد ريا مي كند «و اعوذ بالله أن يحضرون» به خدا پناه مي برم از اين كه اين شياطين بر من و بر مجلسم حاضر شوند «ان الله هوالسميع العليم» خدا مي شنود و آگاه است.

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368 mghjkhhjiu
دسترسی سریع به انجمن ها