0

اولین بار که احساس مالکیت کردین کی بود؟

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اولین بار که احساس مالکیت کردین کی بود؟
جمعه 6 دی 1392  12:22 PM

اولین ماشینی که خودم خریدم (با پول خودم) درست قبل از ورود به دانشگاه بود
یه کاماروی نقره ای رنگ مدل 1979 موتور قرمز هشت سیلندر که صاحب قبلیش پدرشو در آورده بود

یه چیزی تو این مایه ها:





خب البته نقره ایش دیگه....

یادمه وقتی معاملش کردم باتریش خراب بود. کابل وصل کردیم روشن شد
با چه ذوقی سوارش شدم
اولین چیزی بود که مالکیت واقعیش مال خودم بود

مستقیم بردمش در باطری سازی یه باتری نو براش گرفتم انداخت روش ولی بازم روشن نشد. بعد پی بردیم که اتوماتیک استارتشم خرابه 
تعمیر کار یه ساعتی وقت گذاشت درستش کرد ولی وقتی ماشین روشن شد و اون دستگاه مولتی مترشو به ماشین زد به من اخطار داد که آفتامات دینام هم باید عوض بشه... 
خلاصه تو همون روز اول کلی خرجش شد و غروب اون روز منو تا نزدیکیای خونه رسوند و خاموش شد. همون موقع بود که متوجه شدم آمپر بنزین هم درست کار نمیکنه...

اما اگه فک میکنین الان باید اون شکلکه کله به دیوار زدنو بذارم اینجا اشتباه میکنین چون ماشین اول آدم هرچیم که باشه بازم نازش خریدار داره...

اگه بخوام بگم تو چند روز اول چقدر خرجش کردم طولانی میشه ولی بطور خلاصه میگم که: دنده زیر گیربکس، تغییر دنده فرمانی به معمولی، نصب کنسول وسط داشبورد برای ساپورت دنده، تعویض سوپاپها و تراش سر سیلندر و تعویض رینگ پیستون، جلو بندی، کمک فنر، اگزوز، صافکاری و رنگ آلمانی، و تعویض لاستیک تعمیراتی بودن که تو همون دو سه هفته اول انجام دادم




بعدش بردمش تودوزی. یه پارچه قهوه ای متناسب با فضای تاریک ماشین انتخاب کردم ولی وقتی کارشون تموم شد و نصبش کردن دیدم داخل ماشین خیلی زشت و تاریک شد این بود که از آقای تو دوزی خواهش کردم تودوزیو عوض کنه و شروع کردم به توضیح در مورد تاریکی اتاق ماشین و رنگ و مدل تودوزی که متوجه شدم این شکلی شده 

خلاصه وقتی که گفتم نگران پولش نباش هزینه ی این یکیم میدم اینجوری شد  و بسرعت مشغول بریدن پارچه جدید شد. 
برای اینکه فضای ماشینم روشن بشه سقف ماشینم که از داخل سیاه بود دادم عوض کنن و سفیدش کنن
آخرین اقدامم هم که تعمیر داشبورد بود که استادکارش واقعا حرفه ای بود و چیز تمیزی در آورد...

خلاصه بعد چند هفته از خرید ماشین یه چیزی تو این مایه ها شد:











یه دو سالی داشتمش. خیلی دوسش داشتم... چه حالی باهاش کردم....

باورتون نمیشه یه سال بعد از اینکه فروخته بودمش دیدم در طرف رانندش خط خطی شده چقد غصه خوردم...

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
kamrantak
دسترسی سریع به انجمن ها