پاسخ به:امام شناسی
سه شنبه 16 آذر 1389 3:18 PM
امامت در بيان معارف الهيه
طبق قانون ثابت و ضرورى هدايت عمومى , هر نوع از انواع آفرينش از راه تكوين و آفرينش به سوى كمال و سعادت نوعى خود هدايت و رهبرى ميشود .نوع انسان نيز كه يكى از انواع آفرينش است از كليت اين قانون عمومى مستثنى نيست و از راه غريزه واقع بينى و تفكر اجتماعى , در زندگى خود به روش خاصى بايد هدايت شود كه سعادت دنيا و آخرتش را تامين نمايد و به عبارت ديگر بايد يك سلسله اعتقادات و وظائف عملى را درك نموده روش زندگى خود را به آنها تطبيق كند تا سعادت و كمال انسانى خود را بدست آورد و راه درك اين برنامه زندگى كه به نام دين ناميده ميشود راه عقل نيست بلكه راه ديگرى است كه به نام وحى و نبوت كه در برخى از پاكان جهان بشريت بنام انبياء ( پيغمبران خدا ) يافت ميشود . پيغمبرانند كه وظائف انسانى مردم را به وسيله وحى از جانب خدا دريافت داشته به مردم ميرسانند تا در اثر به كار بستن آنها تامين سعادت كنند .
روشن است كه اين دليل , چنانكه لزوم و ضرورت چنين دركى را در ميان افراد بشر به ثبوت ميرساند , همچنين لزوم و ضرورت پيدايش افرادى را كه پيكره دست نخورده اين برنامه را حفظ كنند و در صورت لزوم به مردم برسانند , به ثبوت ميرساند .
چنانكه از راه عنايت خدائى لازم است اشخاصى پيدا شوند كه وظائف انسانى را از راه وحى درك نموده به مردم تعليم كنند , همچنان لازم است كه اين وظائف انسانى آسمانى براى هميشه در جهان انسانى محفوظ بماند و درصورت لزوم به مردم عرضه و تعليم شود يعنى پيوسته اشخاصى وجود داشته باشند كه دين خدا نزدشان محفوظ باشد و در وقت لزوم به مصرف برسد .
كسيكه متصدى حفظ و نگهدارى دين آسمانى است و از جانب خدا به اين سمت اختصاص يافته , امام ناميده ميشود چنانكه كسيكه حامل روح وحى و نبوت ومتصدى اخذ و دريافت احكام و شرايع آسمانى از جانب خدا ميباشد نبى نام دارد وممكن است نبوت و امامت در يكجا جمع شوند و ممكن است از هم جدا باشند و چنانكه دليل نامبرده عصمت پيغمبران را اثبات ميكرد , عصمت ائمه و پيشوايان را نيز اثبات ميكند زيرا بايد خدا را براى هميشه دين واقعى دست نخورده وقابل تبليغى در ميان بشر داشته باشد و اين معنى بدون عصمت و مصونيت خدائى صورت نبندد .