آیا ریکی عرفان است؟
چهارشنبه 27 آذر 1392 4:10 AM
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_در حوزه عرفان واره ها و معنویت های وارداتی ، و در زیر مجموعه عرفان های متافیزیکی ، بحث چالش برانگیزی تحت عنوان کلی " انرژی درمانی ، شفابخشی و آرامش بخشی " می باشد که موافقان زیادی و البته مخالفان قابل توجهی هم دارد . هر چند از لحاظ علمی درصدد رد کردن آن بر نیامده اند و اثبات شده که نیروهای طبیعی ِ جسم و روان آدمی قابلیت آزاد کردن و اعمال انرژی های بسیاری را دارد . و همچنین از لحاظ شرعی و معرفتی دین هم ، اشکال عمده ای به این مبحث یعنی نیروها و انرژهای انسانی وارد نیست و تقریباً انرژی درمانی پذیرفته شده علم و شرع می باشد ؛ اما ... .
اما آنچه که ما را وادار به اشکال به اینگونه مباحث متافیزیکی می نماید ادعای دین بودن ، معنویت بودن و عرفان جازدن این مبحث است ، که ما در این مقاله به عنوان نمونه به یکی از مصادیقی آن یعنی " ری کی " می پردازیم .
ابتدا چند سوال ...
ریکی از کجا آمده است ؟ خواستگاه ریکی در کجاست ؟
طرفداران و مروجین ریکی آن را انرژیِ درمانگری که ریشه های اصلی اش در هند می باشند ، بعنوان پاسخ ارائه می دهند که البته پس از گذشتن از تبت و چین به ژاپن رسیده است . و در قرون معاصر توسط دکتر اوسویی با مطالعه متن " سوتراهای بودایی " کشف مجدد و شناسایی شد . ولی آن را دارای خواستگاه خاصی نمی دانند بلکه مدعی اند ریکی حقیقت و ماهیت درونی همه چیز است[۱].
مطلبی که هست ؛ آیا ریکی صرفاً انرژیِ درمانگر است یا آیین و نوعی دین هم – با مسامحه در معنا و گستره دین – محسوب می شود؟
" ون گو پالان " ریکی را خالص ترین شکل عشق به خدایان ، معرفی می کند. و می نویسد : ریکی نیاز به اعتقاد خاصی ندارد و آن را دانش معنوی می داند که برای دنیا یک " دیوا " [۲] می شود .
او ادامه می دهد که : ریکی دانش معنوی شفابخشی است که بیش از ۳۰۰۰ سال قبل ، راهبان تبتی برای درمان جسم ، هاله ، روح و رشد معنوی – به این آخری دقت شود – استفاده می کردند .
آنها ریکی را ، انرژی غیر قابل رؤیت در سراسر بدن می دانند که اساس زنده بودن و مردن ماست . ریکی همان " چی " در چینی ، "پرانا" در سانسکریت ، " یِسود " در عرفان یهود-کابالا- ، و " مانا " در باورهای کاهنان است[۳] . ریکی در حقیقت " انرژی حیات کیهانی " است . [۴]
**********
حال ما در مواجه با سوالات و جواب های فوق ، به ذکر چند نکته برای مخاطبانِ فهیم و عزیز" سایت ادیان نت " می پردازیم که دقت و تأمل در این نکات ، إن شاءالله راهگشای جویندگان معنویت و عرفان اصیل خواهد بود .
... همانطور که مطلع این مقاله آوردیم با اصل بحث انرژی درمانی و وجود انرژی های فوق العاده درون ، مشکلی نداریم و در صدد انکار آن هم برنمی آییم . اما مشکل آنجاست که آیا مخاطبین ریکی : صرفاً بیماران و دردمندان طالب شفای جسم هستند ؟ که اگر جواب مثبت باشد ، طبیعتاً مانند علم طب مدرن و یا طب سنتی و دیگر روشهای درمانی مورد پذیرش و استفاده قرار می گیرد .
اما نکاتی چند :
وقتی مروجین ریکی ،به صراحت آنرا نوعی آیین برای عشق ورزیدن به خدایان و رشد معنوی روح و میراث ۳۰۰۰ ساله راهبان و روحانیون هندی می دانند و از متون سوتراهای بودایی استخراج شده ، چگونه می توان صرفاً بعنوان درمان آنرا پذیرفت و ترویج کرد .
می گویند : " عشق به خدایان " در حالی که عرفان اصیل یعنی رسیدن شهودی به حقیقت ودرک قلبی خدای واحد و توحید خالص . وقتی صحبت از عرفان می شود مخصوصاً سالکین مسلمان ؛ چگون قابل پذیرش است که ریکی با عشق خدایان ؛ عرفان باشد؟!
صرف درمانگری متعلق به مذهب خاصی نیست اما نمی توان خواستگاه عرفان را بدون تعلق به مذهب دانست چون آنگاه این مشکل پیش خواهد آمد که ادیانی که مشترکاتی ندارند و حتی فرقه ها که هرکدام بر حق بودن خود اصرار دارند با ریکیِ بعنوان آیین اما بدون خواستگاه آیینی ! دچار تقابل شوند. راستی ریکی چگونه آیین است بدون خواستگاه آیینی؟
چگونه ریکی برای رشد معنویِ روح است در حالی که ریشه و قوام اساسی حیات آدمی را " انرژی " می داند؟ آیا انرژی را مترادف و مساوی روح می دانند؟ اگر اینگونه باشد که نوعی قرائت جدید از مفهوم روح ارائه داده که ادیان باستانی هند هم به آن ملتزم نیستند؟ و در مرحله بعد ، با توجه به عقیده تناسخ ، آیا انرژی – با توجه با نابودی این بدن و فنای انرژی - به بدن دیگری منتقل می شود ؟ و نیز آیا با توجه به عقیده ادیان باستانی هند -که ریشه اصلی ریکی است- به چرخه " کارما " این انرژی اساسی حیات بدنی انسان ، انرژی منفی است برای رنج فعلی که تبعاً دیگر درمانگر نیست یا انرژی مثبت که باز هم عده کمی از مردم – مرفهین – از آن برخوردارند؟ آیا انرژی ریکی اگر مترادف روح باشد، متعلق به مرفهین و سرمایه داران است ؟ اگر آنرا مترادف روح نمی دانید ، چگونه اساس زنده بودن به آن است ؟- در حالی که هر فرقه چه رسد دین ، هم ملتزم به این است که قوام جسم به روح است .
آیا نامیدن انرژی درون در ریکی به "چی" در چینی ، " پرانا" ی هندی ، " یسود" یهود و " مانا" ی کاهنین ؛ همان بحث اشتراکات بین الادیانی ،و در نتیجه دین واحد جهانی نیست؟ البته با قرائت مروجین ریکی ، که انرژی را اساس حیات و قوام حیات می دانند . وگرنه به صرف نامهای مختلف یک پدیده علمی مشکلی به وجود نمی آید.
مطلب مهم و جمع بندی ما این است که : اگرچه انرژی بعنوان روشی برای درمان قابل قبول است اما به عنوان دین و آیین آنگونه که ریکی مدعی است و این که اساس حیات انسان است – البته با بحث ماده که اساس جسم است نه حیات ، و نیز انرژی ماده ؛ خلط نشود که ریکی مدعی است این انرژی حیات کیهانی است و اساس زنده بودن یا مرگ است – هرگز نمی تواند جای عرفان را ، حداقل با آن معنای مصطلحی که دارد و با آن بار معنایی خاصی که شهود قلبی حقیقت و خدای حقیقت است ، را بگیرد .
و البته بر مبلغین و مروجین دین عزیز اسلام و مکتب غنی شیعه فرض است ، شناخت عرفان حقیقی و ترویج کاربردی و ملموس عرفان ارزشمند شیعی به خیل مشتاقانِ راه تا به چاه نیفتند و در نمکزار سراب ، آب را فراموش نکنند .
منابع :
[۱] ری کی ، دانش راستین زندگی / ون گو پالان ، رضا رامز/ تهران،اندیشه عالم. در مقدمه اذعان کرده اند.
[۲] فرشته نجات
[۳] ری کی ، دانش راستین زندگی / ون گو پالان ، رضا رامز/ تهران،اندیشه عالم
[۴] ریکی و آموزش جادوگری