دارابگرد نام یکی از پنج شهرستان ایالت پارس در ایران قدیم بوده است. به آن داراگرد و دارابجرد نیز گفته میشده است.
درفاصله ۶کیلومتری شهرفعلی داراب آثارشهرتاریخی دارابگرد، نخستین پایتخت سلسله ساسانیان ویکی ازقدیمیترین شهرهای ایران باستان قراردارد. این شهرکه قدمت آن به عصر هخامنشیان می رسد، درمیان دشت وسیع و حاصلخیز هشیوار به دلیل شرایط امنیتی آن زمان واهمیت شهر به صورت مدور بنا گردیده است وازاین جهت در ردیف اولین شهرهای مدور داخل فلات ایران محسوب می گردد.
شعاع دایره این شهر برابر با ۱۰۲۰ متر و دارای مساحت اندکی بیش از ۳۲ کیلومتر مربع بوده است.
پیرامون شهردیوار مخروطی عظیمی از گل رس و سنگ و ملاط آهک ساخته شده که ارتفاع آن به بیش از۱۰متر می رسد این دیوار درطول زمان دچار فرسایش شده وارتفاع آن اکنون در حدود ۷ متر است. وجود ماده چسبنده ای درمیان ملاط و گل به کار رفته در دیوار سبب شده با گذشت بیش از ۲۶۰۰ سال این دیوار با تخریب کم پابرجا واستوار باقی بماند.
پشت دیوار خندقی بزرگ برای حفاظت بیشتر از شهر ایجاد نموده بودند که دسترسی به شهر را در مواقع خطر بسیار مشکل میکردهاست. عمق این خندق بیش از ۱۰ متر و عرض آنحدود۵۰ متر بوده که این قسمت نیز دچار فرسایش شدهاست. این خندق پیوسته مملو ازآب بوده و به گفته مورخین متقدم درآن گیاهانی بوده که به دورپای افرادی که واردخندق می شدهاند می پیچیده ومانع از شنا کردن آنها می شده است. آب موردنیاز خندق از رودخانههای اطراف از جمله رود بال تامین میشد.
در عهدنامه صلح میان حسن بن علی و معاویه تنها خراج این شهر به امام حسن واگذار شده است. این مساله نشان از اهمیت این شهر در آن روزگار دارد.
تاریخچه دارابگرد :
مطابق روایات افسانه ای آنچنان که در منابع متعدد از جمله تاریخ طبری و شاهنامه فردوسی آمده بنای شهر، توسط داراب از نوادگان اسفندیار پهلوان نامدار شاهنامه انجام گردیده است. با مطابقت تاریخ افسانه ای با تاریخ واقعی، احداث دارابگرد توسط داریوش اول (۵۲۲ تا ۴۸۶ قبل از میلاد) یا داریوش دوم پسر اردشیر اول (۴۲۴ تا ۴۰۴ قبل از میلاد) صورت گرفته است.
در قرون اخیر مطابق کاوش ها و تحقیقات باستان شناسی توسط ایران شناسانی نظیر «گیرشمن» احداث دارابگرد را به زمان اشکانیان مربوط دانسته اند که با تلفیق آن چه در متون قدیمی در مورد احداث این شهر آمده و در نظر گرفتن نظریات گیرشمن می توان پنداشت نطفه اولیه شهر به صورت پادگان نظامی و شهری کوچک به عنوان محل نگهداری اسرای روم، در زمان هخامنشیان به وجود آمده، ولی در دوران اشکانیان گسترش یافته و با احداث تاسیسات جدید به صورت شهری بزرگ و پررونق درآمده باشد.
اما اوج اهمیت و رونق دارابگرد به دوران ساسانیان مربوط می گردد. در اواخر عهد اشکانی به هنگام پادشاهی اردوان پنجم، حکمران دارابگرد اردشیر بابکان بود که کار خود را از این شهر آغاز نمود و سر به شورش برداشت و سرانجام با شکست اردوان عنوان پادشاهی یافت و امپراطوری ساسانی را بنیان نهاد. در زمان ساسانیان امپراطوری پهناور ایران به چهار ایالت مهم تقسیم شده بود که در راس هر ایالت یک سپهبد قرار داشت.
دارابگرد در عصر ساسانیان اهمیت فراوانی داشتهاست و اکثرآثار تاریخی این شهرستان متعلق به این دوره میباشد. ضرابخانه بزرگی نیز در دارابگرد دایر بوده که در دوران اسلامی فعال بودهاست. این شهر در سال ۲۳ هجری توسط اعراب فتح میشود و حکومت آن در اختیار سرداران عرب قرار میگیرد.
این شهر تا قرن پنجم هجری آباد بوده، اما در این دوره به دلیل تهاجم گسترده سلجوقیان دچارآسیب و ویرانی میشود و اهالی به ناحیه جدیدی در شرق شهر فعلی به نام تنگ رمبه کوچ مینمایند و پس از حمله سلاجقه به ناحیه جدید به ناچار به محل فعلی داراب عزیمت میکنند.
شهر فعلی نیز در دوران ایلخانان مغول و تیموریان مورد حمله قرار میگیرد و خسارات زیادی میبیند. اما در عصر صفویه با توجه به حکام وقت این شهر روبه آبادانی میگذارد و تا دوران زندیه ازولایات مهم فارس بودهاست. درعصر قاجار شهر داراب به دلیل دارا بودن اراضی وسیع و حاصلخیز مورد توجه حکام ایالتی قرارمی گیرد.
با استقرار ایلات ترک و عرب در اطراف این شهر به صحنه منازعات و درگیریهای حکومت و ایلات تبدیل میشود و از این رهگذر دچار صدمات جدی میگردد و از توسعه و پیشرفت باز میماند.
در این محل ۲ آتشکده ساسانی در مجاورت یکدیگر قرار دارد که در نوع خود قابل توجه است. ساختار این آتشکدهها همانند سایر آتشکدههای عصر ساسانی به شکل چهارتاقی با گنبد مدور میباشد و مصالح به کار رفته درآن شامل گل وگچ ساروج وسنگ لاشه می باشد.
علت نامگذاری دارابگرد:
دارابگرد از دو کلمه داراب و گِرد تشکیل شده و چنان که ذکر شد منسوب به داراب از پادشاهان کیانی (هخامنشی) است. در مورد واژه «گرد» معانی مختلفی از جمله شهر و مدینه، مدور و دایره شکل و ساخته شده توسطِ (نام فرد) ذکر شده که تمام این معانی در رابطه با نامگذاری دارابگرد مصداق دارد. بدین معنا که دارابگرد از بدو تاسیس شهر بوده، طرح آن مدور است و توسط داراب نیز ساخته شده است.
دروازه های شهر دارابگرد
شهر دارابگرد دارای ۲ دروازه اصلی و ۲ دروازه فرعی بوده است که این ۴ دروازه دقیقا در ۴ جهت اصلی قرار داشتهاند. ۲ دروازه اصلی که مهم تر بوده در جهات غربی و شرقی و ۲ دروازه دیگر در شمال و جنوب شرق قرار داشتهاند.
دروازه شرقی به نام دروازه خورشید در سمت راهی که به آتشکده مشهور به آذرخش میرفته قرار داشته و دروازه غربی از نظر تماس و ارتباط با خارج مهمتر بوده است و در جهت راهی که به مناطق مرکزی فارس می رفته قرار داشته است. ظاهرا از دروازه شمالی و جنوبی بیشتر برای ورود آب مشروب و خروج آب زاِئد استفاده میشده است.
در مقابل دروازههای شهر دارابگرد پلهای متحرکی قرار داشتهاند که به هنگام حمله دشمن و همچنین در شب ها برچیده میشدهاند.
آثار پایههای پل در مقابل دروازهها خصوصا دروازه غربی دیده میشود. در درون شهر دو قله کم ارتفاع قرار دارد که همانند گنبدهای بزرگی در میان شهر خودنمایی میکنند. در بالای قله بزرگتر که مشهور به قله شاه نشین است، آثار قلعه بزرگی وجود دارد، به نظر میرسد در این مکان ارگ یا قصری وجود داشته است.
آثار ۴ دیواره و حصار به فاصله های مختلف در اطراف این قله دیده میشود، در حصار اول دوازده مقر نگهبانی و در حصار دوم ۸ مقر یا سنگر نگهبانی و در حصار سوم ۵ سنگر نگهبانی وجود داشته است و دیوار آخر که اطراف قصر یا ارگ بالای قله را محصور میکرده است.
این حصارها توسط سنگ و ساروج ساخته شده اند. در بالای قله شاه نشین آثار یک چاه آب نیز دیده میشود، احتمالا آب مورد نیاز ساکنین قلعه به وسیله همین چاه به بالای قله میرساندهاند.
در دامنه قله شاه نشین، در دامنه ۲۰۰ متری آثار غاری مصنوعی وجود دارد که به نظر میرسد محل نگهداری زندانیان و یا محل ذخیره آب و یا کالاهای ضروری بوده است. از دهانه غار تا کف آن بیش از یک و نیم متر ارتفاع وجود دارد و هیچ پلکانی در آن بکار نرفته است. پس از ورود به درون غار و عبور از یک راهرو باریک به فضای نسبتا بزرگی می رسیم که سقف و دیوارهای آن از سنگ تراشیده شده ایجاد گردیدهاند.
آدرس: ۶کیلومتری جنوب غرب داراب، دارابگرد